بازگشت

قيام براي برپايي حکومت


از جمله حقوقي که خدا بر بندگان واجب کرده: نصيحت يک ديگر در حد توانائي و تعاون و ياري هم ديگر در بپاداشتن حق در بين خود است.

امام علي (ع)

مسلمانان بايد در اين زمان، يک ديگر را بر اي تشکيل دولت اسلامي فرا بخوانند. شيوه اين دعوت دو گونه است:

الف) جنگ مسلحانه - با بکار بردن قدرت اسلحه، حکومت کفر را از پاي در آورده و بجاي آن حکومت اسلامي را جانشين نمايند. روشن است که در جريان کار بايد کليه موازين شرعي را رعايت نمود. و قبل از اقدام محيط را براي پذيرش آن آماده کرد.

ب) روش هاي تبليغي - همچون دادن آگاهيهاي سياسي، پرورش فردي و اجتماعي، که از راههاي زير امکان پذير است:

1) تاسيس مدارس در سطوح مختلف براي مرد و زن. و تدريس فرهنگ اصيل اسلامي در آنها. تا بدين ترتيب افرادي، متحرک و انقلابي تربيت شوند. جاي تذکر نيست که مسئولين مدارس



[ صفحه 92]



خود بايد به تعليم و تربيت اسلامي آگاهي کامل داشته باشند.

2) انتشار نشريات - همچون روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، و... با محتواي خلاق اسلامي، براي عموم يا گروهي از مردم.

3) نشر کتاب - براي همه اقشار جامعه يا قشرهاي خاص.

4) کتابخانه ثابت و سيار - در روستا و شهر که انواع کتب اسلامي را داشته باشند.

5) جمعيت هاي خيريه - براي تعاون و کمک به مستمندان و سرپرستي آنان.

6) حزب سياسي - در چهارچوب مقررات اسلامي.

آگاهي مردم، آنها را به مسئوليت درباره اسلام خواهد کشاند. و اين مسئوليت جز با برپائي حکومت اسلامي بر آورده نخواهد شد. هر چند تبليغات استعماري سالها دم از جدائي دين و سياست زده اند و رنگ اسلامي را از احزاب گرفته اند، اما بايد يادآور شد، از آنجا که حزب تشکيلات سياسي است که بر طبق ايدئولوژي معين براي گرفتن قدرت فعاليت مي کند. [1] حزب اسلامي هم مي تواند وجود داشته باشد. [2] از طرف ديگر مبارزه سياسي در قالب حزب يک روش است که خود جزء موضوعاء بوده و



[ صفحه 93]



اسلام تشخيص آن را به خود فرد، وا مي گذارد. البته اگر در زماني حکومت اسلامي وجود داشته باشد، تشکيل حزبي که با آن به مبارزه برخيزد و آن را از پاي در آورد، حرام مي باشد. چون در برخي موارد، در موضوع دعوت براي تشکيل حکومت، برخي، شرط عدم وجود خطر و زيان در اين کار را پيش مي کشند. بايد توضيحي را در اين خصوص بدهيم: در همه شيوه هاي دعوت، چه بصورت مسلحانه يا سياسي، تبليغي، خطرات فراوان در کمين انسان مي باشد. و حتي گاه تنها راه ميان اعتراض به حکومت کفر، شهيد دادن است. از آنجا که اين دعوت خود نوعي امر به معروف و نهي از منکر است، بايد دانست که اين کار در زمان حکومت کفر، جز با قبول خطر ميسر نخواهد بود. [3] و تاريخ مبارزات سياسي نيز نشان دهنده آنست که براي



[ صفحه 94]



بپاداشتن نظام حکومتي جديد راهي جز شهيد دادن وجود ندارد. اشکال ديگري که در اين خصوص مطرح مي شود، اينست که در موضوع دعوت براي تشکيل حکومت اسلامي يکي از دو حالت زير وجود دارد:

1) بشر کنوني آمادگي پذيرش اسلام را دارد.

2) بشر کنوني آمادگي کامل پذيرش اسلام را ندارد.

اگر انسانها داراي اين آمادگي باشند، شرط ظهور امام مهدي (ع) فراهم بوده و آن حضرت ظهور خواهد کرد. و اگر آمادگي وجود ندارد، دعوت براي تشکيل حکومت اسلامي اثري نخواهد بخشيد. اين اشکال از آنجا ناشي مي شود که تفاوت ميان حکومت امام مهدي (ع) و حکومت اسلامي در زمان غيبت را ندانسته اند. حکومت امام، حکومتي جهاني است و به همين خاطر به آمادگي و استقبال مردم جهان بستگي دارد. اما حکومت اسلامي زمان غيبت، جهاني نمي باشد. و روايات و عقلي در اين خصوص دليلي بدست نمي دهند. حتي يک فقيه هم در صورت فراهم بودن شرايط برپائي حکومت اسلامي، در وجوب آن ترديد ندارد. و مسلم است که اگر مردم قدرت سياسي را بدست گرفته و براي جلوگيري از انحراف در دين



[ صفحه 95]



از فقيه، خواستار حکومت برخود شدند، فقيه جز اجابت چاره اي نخواهد داشت. در روايات اسلامي، احاديثي وجود دارند که نويد به تشکيل حکومت اسلامي در زمان غيبت و پيش از ظهور امام (ع) را مي دهند، که نمونه اي از آنها چنين است:

1) پيامبر (ص): عده اي از شرق زمين خواهند آمد. که همراهشان پرچم هاي سياه رنگ است. اينان خير مي خواهند ولي بدانها داده نمي شود. آن گاه مي جنگند و ياري مي شوند، تا بالاخره آنچه را مي خواهند، بدانها داده مي شود. ولي آن را نپذيرفته و به مردي از اهل بيت من واگذار مي کنند که دنيا را همان گونه که پر از ظلم و ستم شده، از عدل و داد آکنده سازد. هر کس اين زمان را درک کند، بايستي به سوي اين ها بشتابد اگر چه بروي برف و يخ بلغزد.

2) امام باقر (ع): گويا گروهي را مي بينم که از شرق بپا مي خيزند. حق را طلب مي کنند ولي بدانها داده نمي شود، بار ديگر آن را طلب مي کنند، باز هم داده نمي شود، و چون چنين مي بينند، شمشيرهاي خود را بر گردن هاي ايشان فرود مي آورند. تا بالاخره آنچه مي خواهند بدانها داده مي شود. ولي آن را نمي پذيرند تا به صاحب شما (امام منتظر) واگذارند. کشته شدگان اينان شهيد هستند.

بر پا داشتن اين دولت يا شرط ظهور امام (ع) است يا



[ صفحه 96]



زمينه را براي قيام آن حضرت، آماده مي کند. خداوند ظهورش را به جلو اندازد و شهادت در رکاب او را نصيب ما گرداند. که اوست شنواي اجابت کننده. ربنا تقبل منا، انک انت السميع - العليم - قرآن کريم: پروردگارا، از ما بپذير، که توئي شنواي دانا.


پاورقي

[1] القانون و السياسه - لغت.

[2] آيه: و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون. هر که خدا و پيامبرش را يار و سرپرست گيرد (بداند که) حزب الله، غلبه و پيروزي مي يابد. نشان دهنده آن است که ايدئولوژي اسلامي مي تواند، منشا تشکيل حزب گردد. و پيروزي حزب الله مسلما چيزي جز نتيجه مبارزات آن نيست.

[3] در اين خصوص مرحوم آيت الله حکيم، در طي سوال و جوابي نظر خود را بيان داشته اند: سوال: در رساله عملي شما در قسمت امر به معروف و نهي از منکر، آمده است: از شرايط امر به معروف و نهي از منکر آنست که زيان جاني مالي و يا آبروئي نداشته باشد. ما برخي مومنين را ديده ايم که در راه امر به معروف و نهي از منکر، از اين لحاظ ضررهاي فراواني ديده اند. آيا عمل ايشان صحيح است. جواب: شرايطي که در اين باره ذکر کرده ايم درباره منکرات متعارف همچون، شراب خواري و ترک نماز و... مي باشد. يعني مسائلي که اساس اسلام نيستند. اما منکراتي که به اساس دين صدمه مي زنند با نبرد و فدا کردن جان، جلوگيري شوند. چنانکه در بسياري مکانها و زمانها، براي حفظ دين، جهاد واجب شده است. فقهاء ديگر نيز که ايمني از خطر را شرط ميدانند، اگر فدا شدن منجر به تحقق واجب گردد اين شرط را، صحيح نمي دانند.