تشکيلات حکومت در قانون اسلامي
قوانين اسلامي، مي بايد، پيرامون حکومت در زمان غيبت، توضيح دهند. البته اين توضيحات به صورت حکم [1] در فقه، وجود دارد. و ما بايد با استفاده از اين احکام موضوعات [2] را تشخيص بدهيم. اين موضوعات در بر گيرنده تشکيلات و صورت عملي حکومت خواهد گرديد که با هدايت احکام جهت و شکل مي يابند. بنابر اين تعيين تشکيلات حکومتي و روشهاي آن بر عهده احکام نيست بلکه بر دوش دستگاه حکومتي مي باشد. بدين ترتيب با تغييرات زماني، مکاني مي توان تحول لازم را در اين تشکيلات و روشها بوجود آورد. اما اين نکته را بايد تذکر داد، که تعيين جهت اصلي و خطمشي کلي، همچنان بر عهده احکام و قوانين مي باشد، و مسلمانان تنها به تعيين موضوعات با توجه و نظارت اصول کلي مي پردازند. که اين خود، براي آنها بعنوان يک واجب تلقي مي گردد. [3] اما در چند مورد خاص، قانون اسلام حتي اسلوب ها و روش ها را نيز از پيش تعيين نموده است:
1) تعيين رئيس دولت و حدود وظايف او.
2) مقيد ساختن دولت به اجراي قانون اسلامي.
[ صفحه 85]
3) مقيد ساختن فرمانروايان به داشتن شرايط خاصي بطور کامل همچون: علم، عدالت، تقوي، کفايت و.. ساير چيزهائي که از شرايط رهبري هستند.
اين مسائل، نشانه نيکي، بر دقت فراوان اسلام، در اين امر اساسي مي باشند.
پاورقي
[1] حکم و موضوع دو اصطلاح فقهي هستند. حکم مانند اين عبارت است: شراب حرام است که توسط شرع تعيين مي شود. اما تشخيص اينکه، فلان مايعي که در ظرفي جا دارد، شراب مي باشد يا نه، يافتن موضوع است که با خود شخص مي باشد نه شرع.
[2] حکم و موضوع دو اصطلاح فقهي هستند. حکم مانند اين عبارت است: شراب حرام است که توسط شرع تعيين مي شود. اما تشخيص اينکه، فلان مايعي که در ظرفي جا دارد، شراب مي باشد يا نه، يافتن موضوع است که با خود شخص مي باشد نه شرع.
[3] در اين راه، بايد موضوعات که همان وسائل و روش ها هستند، با توجه به احکام، مورد بررسي و پذيرش يا رد، قرار بگيرند.