امکان طول عمر
در توضيح اين مسئله، آن را از دو جنبه علمي و فلسفي، بررسي مي کنيم:
1) ديدگاه فلسفي: در اين ديد، بايد روشن کرد که چه هنگام يک مسئله، غير ممکن و محال است. به تعبير فلسفي، وقتي چيزي محال است که در آن شيئي، دو امر متناقض بخواهند با هم جمع شوند. حال آنکه در مسئله طول عمر چنين نيست. چرا که طولاني شدن عمر يک انسان، در حالي که ديگران از آن طول عمر برخوردار نيستند مستلزم اجتماع نقيضين نمي باشد. چرا که موضوع در اين قضيه واحد نيست. اينکه تمامي انسانها از عمر هزار ساله برخوردار نبوده اند از ديدگاه فلسفي نمي تواند دليل غير ممکن بودن داشتن چنين عمري براي يک فرد باشد.
2) ديدگاه علمي: علم در بررسي ها و نظريات خود از تجربه استمداد پيدا مي کند. روشن است که تجربه نيز وقتي در مورد موضوع معيني در شرايطي خاص انجام يافت، نمي بايست به موضوعات ديگري که در آن شرايط نيستند تعميم داده شوند. بعنوان مثال اگر درباره شخصي با تجربيات خاصي ثابت شد که نمي تواند بيش از مدت معيني عمر کند، درباره ديگراني که در آن شرائط نيستند قابل تعميم نمي باشد. بنابر اين هم علم و هم فلسفه نمي توانند مقابل امکان داشتن چنين طول عمري، سدي ايجاد کنند. پس داشتن طول عمر طولاني، مسئله ممکني است. و حال بايد رخداد اين ممکن را مورد بررسي قرار دهيم:
[ صفحه 35]
الف) دلايل نقلي: از پيامبر اسلام و امامان، عليهم السلام، درباره طول عمر طولاني امام مهدي (ع) احاديث چندي در دست داريم:
1) رواياتي که بيان مي دارند زمين هيچ گاه از حجت خدا خالي نمي ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد و خوان ترسان و پنهان. تا آيات و حجت هاي خدا، باطل نگردند.
2) احاديثي که امامان را دوازده تن، معرفي مي کنند و همه را از قريش مي دانند. مانند: اين امر پايان نمي پذيرد. تا اينکه در آن دوازده نفر که همگي از قريشند خليفه گردند.
3) رواياتي که امام مهدي (ع) را به نام و صفات او مشخص مي کنند. مانند: مهدي فرزند من است. نام او، نام من و گنيه اش کنيه من است. از جهت خلق و خلقت شبيه ترين فرد به من ميباشد. براي او غيبت و سرگرداني است که مردم در آن گمراه ميشوند. آن گاه چونان ستاره اي درخشان چهره مي نماياند. زمين را از عدل و داد مي آکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده باشد.
4) احاديثي که قيامت را پس از ظهور آن حضرت مي داند. مانند: قيامت بر پا نخواهد شد تا آنگاه که زمين از ظلم و ستم و دشمني پر شود. آنگاه از خاندان من شخصي قيام کند که زمين را از عدل و داد پر کند همانگونه که از ستم و دشمني پر شده باشد.
5) احاديثي که درباره وجود امام، در هر دوره اي است. مانند: هر آن کس که بميرد و امام زمان خود را نشناسد. به مرگ جاهليت مرده است.
6) اخباري که مهدي (ع) را فرزند امام حسن عسکري (ع)
[ صفحه 36]
مي داند، زنده و موجود بوده و در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. [1] .
ب) دلايل تاريخي: تاريخ وجود افرادي را با عمر طولاني نشان مي دهد. همچون حضرت نوح (ع) که قرآن کريم مدت دعوت او را قبل از طوفان، 950 سال مي داند: ما نوح را براي قومش گسيل داشتيم. او در ميان آنها نهصد و پنجاه سال باقي ماند. تا اينکه طوفان آنان را فراگرفت. زيرا اينان قومي ستمکار بودند. [2] .
ج) دلايل عقيدتي: از آنجا که ما به خدا معتقديم، مسئله پذيرش وجود آن حضرت، دشواري نخواهد داشت. چرا که خدا مي تواند امام (ع) را براي انجام رسالت الهي خود، سال ها زنده نکهدارد و به هنگام لزوم او را آشکار نمايد.
د) دلايل تشريعي: اسلام ديني جهاني و دعوتي براي همگي انسانها است. و بر همين اساس، تبليغ رسالت اسلامي در تمامي جهان يک امر واجب مي باشد. و روش هائي چون جهاد نيز براي اينکار پيشنهاد گرديده است. چرا که اسلام يک نظام انقلابي اجتماعي بوده، و براي نابودي ديگر نظامات اجتماعي آمده است.
[ صفحه 37]
روشن و واضح است اين عمليات ويران سازي و ايجاد جامعه جهاني به زماني طولاني نياز دارد. تا در اين زمان طولاني، انقلاب شکل گرفته و با تمام نيرو به سوي نابودي آثار نظام اجتماعي موجود برود. و نسل جديدي ايجاد کند که از آثار گذشته جامعه بيزار بوده و با شتاب تمام به سوي جامعه جديد گام بردارد. مهمترين ويژگي اين نسل جديد، بايد آن باشد که به هيچ روي از اجراي نظام اجتماعي جديد، جلوگيري نکند و با همه وجود، خويشتن را مطابق ايده آلهاي نو بسازد. در راه ايجاد نظام اسلامي، هر چند پيامبر (ص) فراوان کوشيد، اما جامعه او چند صباحي بيش دوام نياورد. پس از درگذشت او، از آنجا که امامت [3] از مسير و موضع اصلي خود خارج شد، اين مهم به عهده امام منتظر (ع) واگذار گرديد. و او وعده خدا را که مي فرمايد: او (خداوند) کسي است که پيامبر خود را با هدايت و دين راستين فرستاد تا آن را بر تمامي اديان پيروز گرداند، هر چند کافران را خودش نيايد. [4] تحقق مي بخشد. براي انجام اين بزرگ رسالت الهي، امام عصر (ع) مي بايد
[ صفحه 38]
تداوم زنجيره امامت بوده و علوم امامت را از پدر بزرگوارش فرابگيرد. و به همين خاطر مي بايد معاصر با پدرش زندگي کرده باشد. چرا که در غير اين صورت، علوم امامت را يا بايد از طريق وحي دريافت کند، که اين با پايان يافتن پيامبري مخالف است، يا آنکه از طريق اجتهاد بدست آورد، و حال آنکه اجتهاد در کشف و ادراک همه احکام ناتوان است. بنابر اين بايد به معاصر بودن امام مهدي (ع) با امام پيش از خود، و استمرار حيات آن حضرت تا زمان ظهور عقيده داشت. ه) دلايل علمي: پژوهش هاي عده اي از دانشمندان، چون کارل، دکتر جک لوب، دکتر ورن لويس و همسرش در انجمن علمي را کفلر در نيويورک، در مورد حيات اعضاء جانوران در خارج از بدن آنها، نتايج جالبي به دست داد. نتايج آزمايش هاي دکتر کارل به شرح زير است:
1) اين اجزاء بطور جداگانه، تا هنگامي که از لحاظ ميزان غذا و عدم ورود ميکروب، مورد مراقبت باشند، زنده خواهند ماند.
2) عضو جدا شده، علاوه بر ادامه حيات به رشد خود ادامه مي دهد.
3) مي توان ميزان رشد را در ارتباط با نوع غذا سنجيد.
4) بر اثر مروز زمان فرسودگي عارض عضو نشده و همچنان به رشد و نمو خود ادامه مي دهد. و تا انگاه که پژوهشگر به مراقبت عضو و ادامه آزمايش راغب باشد، حيات آن نيز ادامه خواهد
[ صفحه 39]
يافت. [5] دکتر ديموند وبرل، استاد دانشگاه جونس هابلينس، به دنبال تحقيقات دکتر کارل گويد: بدين ترتيب هر يک از اعضاء بدن انسان، مي تواند جاودانه زندگي کند. [6] نشريه جغرافيائي وطني، مي نويسد: اگر انسان نيز مثل بعضي جانوران زمستان خوابي داشته باشد مي تواند 1400 سال زندگي کند. چرا که زمستان خوابي عمر يک حيوان را بيست برابر عمر حيوان مشابه خود مي نمايد. اين گونه بررسي ها و آزمايش هاي علمي نشان دهنده اين حقيقتند که: از نظر دانش امروز حدي براي عمر انسان نمي توان تعيين کرد و آنچه ما بعنوان ميزان عمر انسان باور داريم، جز تخمين متوسط مشاهدات خود، چيز ديگري نبوده و مبناي علمي ندارد. و انسان هاي طويل العمر، همچون نوح، خود دليل بارزي بر عدم وجود حد مشخص براي عمر انساني است. دانش امروز، در صدد يافتن راه هاي حفاظت حيات و فراهم نمودن شرايط عمر طولاني است و در اين خصوص پيشرفت هائي داشته است. کاهش انواع بيماريها، خصوصا بيماريهاي واگير، و کاهش مرگ و مير، دليل و شاهد افزايش طول عمر در قرون اخير ا ست. بنابر اين با رعايت نکاتي چند، مي توان به طول عمر، دست
[ صفحه 40]
يافت. و امام (ع) نيز مي تواند اين نکات را به الهام الهي دريافته و بکار بندد و بدين ترتيب به طول عمر، دست يابد. از سوي ديگر مرگ هر کس، بنام اجل، به دست خداست و او بنا به حکمت مي تواند اجل را به تاخير بياندازد تا امام براي رسالت پيامبر گونه اش زنده بماند.
[ صفحه 43]
پاورقي
[1] علاوه بر اين احاديث بايد يادآور شد که مسئله امام مهدي (ع) از مسائل مربوط به غيبت است. همچون مسئله معاد و باورداشتن آن تنها از طريق اثبات امکان عقلي آن و تاييد نقلي، کافي است. توضيح ديگر آنکه روايات فوق، از جانب شيعه و سني و بحد تواتر روايت شده اند.
[2] سوره عنکبوت آيه 14.
[3] قرآن در بيان امامت حضرت ابراهيم چنين مي گويد: آنگاه که خدا ابراهيم را با کلماتي آزمايش کرد. پس او آنها را به انجام رسانيد. و خدا فرمود من ترا براي مردم امام و پيشوا قرار دادم. گفت از فرزند من چطور؟ خدا فرمود: عهد من به ستمکاران نمي رسد. از اين رو عهد امامت به فرزندان ابراهيم آنها که دامنشان را به هيچ ظلمي نيالوده باشند، خواهد رسيد. بقره آيه 24.
[4] توبه - آيه 33.
[5] مجله آيا انسان در دنيا جاودان خواهد بود، شماره 59 را بخوانيد.
[6] روزنامه الثوره البغداديه ش 785.