بازگشت

اللهم فکما هديتني لولاية...


اللهم فکما هديتني لولايه من فرضت علي طاعته من ولايه ولاه امرک بعد رسولک صلواتک عليه و آله حتي واليت ولاه امرک امير المومنين علي بن ابي طالب و الحسن و الحسين و عليا و محمدا و جعفرا و موسي و عليا و محمدا و عليا و الحسن و الحجه القائم المهدي صلواتک عليهم اجمعين اللهم فثبتني علي دينک و استعملني بطاعتک.

ترجمه: خدايا همان گونه که مرا هدايت کردي و به ولايت کساني که طاعتشان را بر من واجب فرموده اي که آن ولايت، ولايت واليان امر توست پس از رسولت - درود و رحمتت بر او و خاندانش باد - تا پذيرفتم ولايت واليان امرت اميرالمومنين علي بن ابي طالب و حسن و حسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و حجت قائم مهدي را - صلواتت بر همگي آن بزرگان باد - پس مرا بر دينت ثابت و استوار بدار و توفيق طاعتت را به من مرحمت فرما.



[ صفحه 21]



شرح

از اين بخش از دعاء، دو مطلب اساسي فهميده مي شود:

الف - اسلام واقعي که همان تشيع است وقتي تحقق مي يابد که فرد مکلف، امامت و ولايت همه دوازده امام را بپذيرد، و همه را امام و مفترض الطاعه و متصل به غيب و منصوب من عند الله بداند، و اگر به برخي از اين بزرگان جهان عشقي بورزد و ارادتي پيدا کند و احيانا کتابي هم درباره اش بنگارد و با برخي ديگر کار نداشته باشد، اسلام واقعي و تشيع او ناقص است. به اين حديث پر نکته توجه کنيم [1] : عن محمد بن تمام قال: قلت لابي عبد الله - عليه السلام - ان فلانا يقرئک السلام و يقول لک: اضمن لي الشفاعه، فقال: ا من موالينا؟ قلت: نعم، قال: امره ارفع من ذلک، قال: قلت: انه رجل يوالي عليا و لم يعرف من بعده من الاوصياء، قال: ضال، قلت اقر بالائمه جميعا و جحد الاخر، قال: هو کمن اقر بعيسي و جحد بمحمد - صلي الله عليه و آله - او اقر بمحمد و جحد بعيسي، نعوذ بالله من جحد حجه من حججه.

ترجمه: محمد بن تمام گفت: به حضرت صادق - عليه السلام - عرض کردم: فلاني سلامت مي رساند و مي گويد به تو: برايم ضمانت شفاعت کن. امام فرمودند: او از معتقدين به ولايت ما است؟ عرض کردم: بلي. فرمودند: کار او بالاتر از آن است (ظاهرا اشاره به گمراهي آن مرد است). گفتم: او مردي



[ صفحه 22]



است که به ولايت علي - عليه السلام - معتقد است لکن اوصياء پس از او را نشناخته، امام فرمود: او گمراه است. گفتم: اقرار به همه ائمه (يعني امامتشان) نمود، آخري را منکر شده است. فرمود: او به کسي ماند که اقرار به نبوت عيسي آورده و منکر محمد - صلي الله عليه و آله - است، يا اقرار به محمد - صلي الله عليه و آله - آورده و منکر عيسي گرديده است، پناه مي بريم به خدا از انکار يک حجت از حجتهاي او. و بايد توجه داشت که از جمله (فثبتني علي دينک) معلوم مي شود که دين واقعي اعتقاد به امامت ائمه - عليهم السلام - است.

ب - پس از اينکه سخن از ولايت و امامت همه ائمه - صلوات الله عليهم - به ميان مي آيد و دعا کننده از خدا مي خواهد که او را بر اين طريق استوار بدارد، سپس مي گويد: (و استعملني بطاعتک) توفيق طاعت خدا را از خدا مي خواهد، معلوم مي شود که طاعت خدا و پيروي از فرمان هاي حضرت حق وقتي تحقق مي يابد که انسان مطيع ائمه باشد، و گر نه طاعتي تحقق نخواهد يافت جز ظواهري که از جهال جهان دلبري کند. من اطاعکم فقد اطاع الله، و من عصاکم فقد عصي الله.


پاورقي

[1] غيبت نعماني ط جديد ص 112.