بازگشت

سلول اصلي تاريخ


اصولا آرمان و اميد، عنصر اصلي حيات و زندگي و سلول پديد آورنده تاريخ است. بدون سرمايه اميد، اثري از حيات نبوده و بالاخره تاريخي وجود نخواهد داشت. هر گونه حرکت و کوششي به دنبال انتظار رسيدن به هدف و آرماني انجام مي گيرد. هر فرد يا جمعيتي، اگر به اميد و انتظار رسيدن به يک مقصد عالي (و لو در نظر خود) نباشد، قدمي برنداشته، کوششي نخواهد کرد. باغباني که زحمات سال ها درختکاري را متحمل مي شود، بدان جهت است که اميد دارد، روزي از ثمره آن بهره مند شود دانش پژوهي که سال ها زحمت تحصيل را بر خود هموار مي کند، به



[ صفحه 9]



اميد آن است که روزي دانشمندي گردد. مادري که سال ها راحتي خود را فداي فرزند مي کند، بدان اميد است که روزي چشمش به او روشن گردد. و خلاصه هر زحمتي به اميد رسيدن به نتيجه اي تحمل مي گردد. رسول اکرم - صلي الله عليه و آله - فرمود: لولا الامل ما رضعت والده ولدا و لا غرس غارس شجرا. اگر اميد و آرزو نبود، مادري فرزندي را شير نمي داد، و باغباني درختي را نمي کاشت. روي اين اصل، مي توان دريافت که: مردم مايوس (فاقد روح اميد) قبل از مرگ مرده اند، زيرا هيچ تحرکي نخواهند داشت. علي عليه السلام فرمود: آنچه قبل از مرگ انسان را مي کشد، ياس است. تمام خودکشي ها و سکته هاي معلول شکست ها، محصول نااميدي است، و از آنجا سرچشمه مي گيرد که فرد خود را در بن بست يافته، روح اميد - اميد نجات، اميد پيروزي بر مشکلات - در او مرده است. در روايات خاندان پيامبر - عليهم السلام - اثر طبيعي يک دسته از گناهان اين مطلب شمرده شده که: اميد را قطع مي کند (الذنوب التي تقطع الرجاء). در ادامه حرکت تکاملي، يعني حرکت به سوي خدا، که از طريق بندگي الله انجام مي گيرد، پيشتازان حرکت، هرگز ياس را روا نداشته اند. و در مسير حرکت الي الله، ياس از روح الله و نااميدي از رحمت رب گناه کبيره است: انه لا يياس من روح الله الا القوم الکافرون... يوسف / 87. و من يقنط من رحمه ربه الا الضالون الحجر / 56.



[ صفحه 10]



و اين از آنجا است که فرد مايوس از رحمت حق يکسره از حرکت باز ايستاده، و خود را لايق حرکت در اين مسير نمي بيند، و قهرا همه قوا و نيرويش از مسير کمال و پيشرفت به سوي حق تعالي منحرف شده و در جهت خلاف حق مصرف گردد. و نتيجه اين، جز زوال و ضلالت و نقصان و تنزل از مرحله انساني به مرحله حيواني نخواهد بود. به همين جهت است که اسلام دستور مي دهد: هر کس در هر وضعي از گناه و آلودگي باشد، نبايد از تلاش و حرکت به سوي حق مايوس باشد و نبايد تصور کند که ديگر نمي شود به حق تقرب جويد. بنابر اين آنچه مهم است، شناسايي عوامل ياس و شناخت انگيزه هاي اميد در انسان مي باشد. آري، بايد آرمان و اميد ايجاد نمود و انتظاري براي رسيدن به آن آرمان فراهم ساخت.



[ صفحه 11]