بازگشت

آفتاب


آفتاب که روشني بخش هستي و عامل رشد و حرکت همه چيز است، بي دري و بدون تفاوت نهادن، بر همه جا و همه چيز مي تابد و يکسان نيز مي تابد، ولي ذغال اصلا نور نمي گيرد. يک سنگ سياه شفاف اندکي منور مي گردد. سنگ سفيد و جسم سفيد بيشتر نور مي گيرد. شيشه به خوبي نور مي گيرد و از خود نيز به ديگري منتقل مي کند. آينه بهتر و کاملتر مي گيرد و منعکس مي کند. اين تفاوت ها در تابش خورشيد نيست. بلکه تفاوت در استعدادها و قابليت ها است. تا آئينه روح و دل پاک و شفاف نگردد، جلوه گاه نور خالق نمي شود. تا موسي بن عمران، چهل روز در چهارچوب اطاعت خدا، روح را صيقل ندهد، مخاطب کلام حق و کليم الله نمي گردد. و تا محمد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله) چهل روز روزه ندارد و در پايان از غذاي بهشتي تغذيه نکند، مستحق هديه انا اعطيناک الکوثر، يا



[ صفحه 45]



دختري چون فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نمي شود. و تا ابراهيم خليل (عليه السلام)، از مراحل ابتلاي به کلمات و فرامين، سرفراز عبور نکند، قابليت پذيرش مقام امامت را نخواهد داشت. و خلاصه:



عاشقي را قابليت لازم است

طالب حق را حقيقت لازم است