قسط و عدل جهاني
بارزترين ويژگيهاي آن جامعه موعود و دولت کريمه گسترش جهاني قسط و عدل است که در بيش از يک صد خبر به آن تصريح شده است. از جمله در بعض روايات به اين لفظ: يملاءها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما. و به اين لفظ: يملاء الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما. و در رواياتي به اين لفظ رسيده است: بعد ما مبلئت جورا و ظلما و در بعض ديگر به تقديم ظلم بر جور. اين الفاظ مشهور و معروف است و علماي علم حديث شيعه و سني در احاديث بسيار روايت کرده اند و يکي از احاديث که مانند احاديثي که به آن اشاره شد مشهور نيست اما جالب و شايان توجه است، اين عبارت است: يملا الله به الارض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها
[ صفحه 58]
و علما بعد جهلها. [1] خدا زمين را به وسيله حضرت مهدي عليه السلام پر از نور و روشنائي مي کند بعد از تاريکي و ظلمت آن و پر از عدل مي کند بعد از جور و ستم و پر از علم و دانائي مي کند بعد از جهل و ناداني. البته روشن است که مقصود از تاريکي و ظلمتي که به آن در اين حديث اشاره شده است، تاريکي ظاهري که در اثر غروب آفتاب يا خاموشيهاي برق پيدا مي شود نيست بلکه مقصود تاريکي هائي است که در آن روزگار در اثر دوري از معارف حقه و نداشتن بينش صحيح و گم کردن راه ارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا مي شود. چنانکه مقصود از نور هم نور حسي نيست بلکه نور معرفت خدا و پيغمبر و امام و درک حقايق و نور عقل و فطرت و وجدان است. و همچنين مراد از جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادي تمدن مادي و تکنولوژي نيست بلکه مراد همين جهلي است که امروز بر دنياي علم و صنعت مستولي شده و روز به روز به افزايش است. و مراد از علوم، علوم حقيقه و دانائيها و دانشهائي است که به انسان کمال مي بخشد و او را از نظر به ظاهر اين عالم به باطن آن مي رساند و سبب خوف و خشيت از خداوند متعال مي گردد چنانکه در قرآن مجيد مي فرمايد: (انما يخشي الله من عباده العلماء). [2] همانا واقعيت امر اين است که از ميان بندگان خداوند، تنها اهل علم و معرفت، او را عبادت مي کنند.
[ صفحه 59]
جز اين نيست که مي ترسند از خدا دانايان از بندگانش. عدل و قسط از اموري است که همه افراد بشر به بر قرار نمودن آن اظهار علاقه و ميل مي نمايند و بالفطره مي خواهند همگان عادل باشند و به حکم وجدان خود نمي توانند حسن عدل و فضل شخص عادل را انکار کنند و اگر به زبان هم انکار کنند در پيشگاه وجدان به فضيلت آن اعتراف دارند. هدف از فرستادن پيامبران و نزول کتابهاي آسماني و قوانين و موازين محکم الهي بر حسب اين آيه شريفه: (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط). [3] به تحقيق پيامبران خود را با ادله روشن فرستاديم و همراه آنها کتاب و ميزان عدل را نازل کرديم تا مردم به عدل بر پا گردند. بر پائي امور مردم به قسط است. عدل و قسط خواه آنها را مانند دو کلمه مترادف داراي مفهوم واحد بدانيم چنانکه بعضي از مفسرين و اهل لغت گفته اند و قسط را - مخصوصا در مواردي که به تنهائي استعمال شده است - به عدل معني کرده اند چنانکه ظاهر آن هم همين معني است، و خواه براي آنها - خصوصا در مواردي که با هم در کلامي آورده شده باشند - معناي مشابه و مرتبط بهم در نظر بگيريم هم شامل اعتدال و تناسب در سهام و حقوق و نظامات مالي و اقتصادي و اجتماعي است و هم شامل عمل به اين حقوق و مقررت و تخطي نکردن از آنها و هم شامل حکم به اين نظامات است، علي هذا حاکم عادل آن کسي است که نظاماتي را که
[ صفحه 60]
اجراء مي نمايد بر اساس قسط و اعتدال و تناسب مقرر شده باشد. اما اگر قانون، ضعيف و ناقص تدوين شده باشد مثل قوانين بشري، به کسي که آن قانون را اجراء مي نمايد عادل اطلاق نمي شود، عدل حاکم بدون عدل نون مفهوم پيدا نخواهد کرد همانطوري که عدل قانون نيز بدون عدل مجري مثمر ثمر نخواهد شد. انزال کتاب و ميزان در آيه شريفه اشاره به قوانين کافي و جامعي است که بر انبياء نازل شده و در هر جهت حقوق و مقرراتي که بيان نموده اند بر اساس قسط است. در دين اسلام چنان نيست که کسي بتواند بگويد جائي که عدل راضي است قسط ناخشنود است - هر چند قسط را به معني تعادل در نصيب و سهم بگيرمي - زيرا قوانين اسلام که بعقيده هر مسلماني کامل و جهاني است، عدل در سهام و حقوق را رعايت کرده است هر چند در بعضي موارد نکته آن بر ما يا بعضي معلوم نباشد، بنابر اين هر حاکمي که احکام اسلام را اجراء نمايد و هر کسي حکم بر طبق موازين اسلامي بدهد حکمش بعدل است هم از اين جهت که موازيني که بر طبق آن حکم کرده مطابق با قسط و عدل بوده و هم از اين جهت که خودش در اين حکم از قانون خدا منحرف نشده است. و خلاصه کلام اين است که عدل و قسطي که حضرت ولي عصر صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) جهان را از آن پر مي نمايند معلول اجراء کامل احکام اسلام است که يگانه راه رسيدن به عدالت اجتماعي صحيح است که با اجراء آن اين مظاهر زرق و برق و بي کنترل مترفين و مرفهين از ميان مي رود و خصوصا امکانات دولتي بيت المال همه در اختيار نيازمندان قرار مي گيرد.
[ صفحه 61]
پاورقي
[1] کمال الدين ج 1، ص 260، باب 24، حديث 5 و منتخب الاثر ص 92، فصل 1، باب 7، حديث 24.
[2] سوره فاطر آيه 28.
[3] سوره حديد آيه 25.