همه خدا را مي پرستند
از ويژگيهاي ممتاز ديگر آن جامعه جهاني اين است که همگان در آن موحد و خدا را به يگانگي پرستش مي نمايند و شريکي براي او قرار نمي دهند، او را بي شريک و بي نظير و واحد و يگانه و يکتا مي شناسند.
وحده لا شريک له صفتش
و هو الفرد اصل معرفتش
شرک را سوي وحدتش ره نه
عقل از کنه ذاتش آگه نه
هست در وصف کبريا و جلال
شرک نالايق و شريک محال
تعالي الله يک بي مثل و مانند
که خوانندش خداوندان خداوند
[ صفحه 48]
منزه ذات او از چند و از چون
تعالي شانه عما يقولون
براي از ضد و ند و خويش و از کس
صفاتش قل هو الله احد بس
اين يک امتياز بزرگ و از ويژگيهاي جامعه اسلامي است که در آن عصر عزيز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز مي باشند، همه حق را مي پرستند و در پرستش حق کسي و چيزي را شريک او نمي کنند توحيد خالص و سره و پاک از هر شائبه شرک، حاکم مي شود. يکي از جامعه شناسان معروف در کتاب خود (تمدن اسلام و عرب) مي گويد: عقيده به توحيد تاج افتخاري است که در ميان اديان بر سر دين اسلام قرار دارد. هر چند بر حسب قرآن مجيد همه انبياء دعوت به توحيد داشتند و موحد بوده اند اما اين جامعه شناس نظر به معتقدات جوامع فعلي بشري دارد که از طريق توحيد منحرف و گرايش به شرک دارند که اگر دين آنها بر اساس توحيد بوده است در حال حاضر بواسطه وقوع تحريفات، در اين اديان، به شرک گرائيده و موحد شمرده نمي شوند و اين اسلام است که دعوتش به توحيد خالص و پاک باقي مانده و پيروانش بر اين عقيده ثابت و استوارند، و اين فقط مسلمانها هستند که بانگ دلنواز و روح پرور و معراج آفرين توحيدشان در هنگام اذان بگوش جهانيان مي رسد و اين قرآن کتاب آسماني مسلمانها است که اعلام مي کند همه انبياء به توحيد دعوت
[ صفحه 49]
کرده اند: (و لقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت). [1] و به تحقيق در ميان هر امتي پيامبري را مبعوث کرديم (تا به خلق ابلاغ کند) که خداي يکتا را عبادت کنيد و از (اطاعت) طاغوت دوري کنيد. و مي فرمايد: (شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا و الذي اوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي ان اقيموا الدين و لا تتفرقوا فيه کبر علي المشرکين ما تدعوهم اليه). [2] خدا شرع و آييني که براي شما مسلمانان قرار داد حقايق و احکامي است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نيز همان را وحي کرديم و به ابراهيم و موسي و عيسي هم آن را سفارش کرديم که دين خدا را بر پا داريد و هرگز تفرقه و اختلاف در دين نکنيد مشرکان را که بخداي يگانه دعوت مي کني بسيار در نظرشان بزرگ مي آيد. کلمه توحيدت کلمه اي است که هيچ کس بشر را به کلمه پر بارتر و سازنده تر از آن نخوانده است، کلمه اخلاص، کلمه توحيد، کلمه آزادي، کلمه برابري و مساوات، کلمه انسان، کلمه زمين و آسمان و کوهها و درياها و ستاره ها و کهکشانها و عرش و کرسي و همه
[ صفحه 50]
موجودات و همه کلمات است. کلمه اي بود که از آغاز پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مردم را به آن دعوت فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا و تا پايان هر چه فرمود تفسير و تبيين و شرح اين کلمه بود، کلمه همه آنهائي است که به اسلام گرويدند و خواهند گرويد، کلمه اعلام عقيده به توحيد و ايمان به خداي يگانه است. قرآن مجيد در خطاب به اهل کتاب مي فرمايد: (يا اهل الکتاب تعالوا الي کلمه سواء بيننا و بينکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله). [3] بيائيد به سوي کلمه اي که ميان ما و شما مساوي و برابر است يعني ما و شما و همه را در يک خط و يکسان و مساوي قرار مي دهد و آن اين است که پرستش نکنيم مگر خدا را و چيزي را براي او شريک نگيريم. در اينجا چون مي خواهيم ويژگيهاي جامعه اسلامي را بشناسيم بايد متوجه باشيم که توحيد در عبادت و شريک براي خدا قرار ندادن به اين است که خدا را به عبادتي که شرع دستور داده يا عباديت و مناسبت آنها را با عبادت، خدا امضاء فرموده است عبادت کنيم و از انجام اين عبادات براي غير خدا و همچنين اعمالي که مشرکان به عنوان پرستش و عبادت مشرکانه انجام مي دادند، اجتناب نمائيم، چنانکه بايد از برنامه هاي عبادي صوفيه و مدعيان دروغين عرفان که از طريق اهل بيت و کتب حديث
[ صفحه 51]
نرسيده، به عنوان انجام برنامه و وظيفه و پيروي از سران اين طوائف خود داري شود، که اين هم مرتبه اي از شرک است. و خلاصه اقتضاء توحيد اين است که، در تعاليم قرآن و احکام اسلام ذوب شويم و به هيچ جا و هيچکس و نقطه اي غير از خدا و پيغمبر و ائمه هدي عليهم السلام توجه نکنيم، و در کار دين و برنامه هاي زندگي فقط به آنها اعتماد نمائيم، توجه نکنيم، و در کار دين و برنامه هاي زندگي فقط به آنها اعتماد نمائيم، ضمنا نبايد تعظيم و احترام از شعائر و مشاهد و بيوت و مقامات انبياء و اولياء را که قرآن و سنت بر جواز و بلکه استحباب بسيار موکد - حتي وجوب آن دلالت دارند - با احترام و تعظيم از چيزها و اشخاصي که به خدا استناد ندارند و کتاب و سنت آن را تاييد نمي نمايند، اشتباه کرد، خانه هاي انبياء و اولياء و اماکن مقدسه از خانه هائي است که بايد مورد احترام باشند و در آنجاها خدا ياد شود و تسبيح خدا گفته شود، چنان که آيه کريمه بر آن صراحت دارد: (في بيوت اذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال). [4] در خانه هائي، خداوند اجازه داده آنجا رفعت يابد و نام خداوند ياد شود و صبح و شام تسبيح و تنزيه ذات پاک او کنند. در روايات از طريق اهل سنت است که ابوبکر از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم سوال کرد: آيا بيت فاطمه و علي عليهما السلام از اين بيوت است؟ فرمود: از فاضلترين آنهاست. نکته ديگري که در اينجا به آن اشاه مي کنيم تا اهل انتظار فرج امام عليه السلام به آن هم توجه داشته باشند اين است که توحيد در عبادت مفهوم ابتدائي و شايد مطابقش پرستش نکردن به غير از خدا و اخلاص در عبادت حق تعالي
[ صفحه 52]
است، اما بنظر وسيعتر توحيد در عبادت و خلوص آن از هر شائبه، فرمانبري از خداوند متعال است به گونه اي که غير از خدا و کساني که اطاعت آنها در طول اطاعت خدا و به امر خدا و براي خدا است از احدي و مقامي به عنوان اين که خود بخود يا طبق نظامات مختلف مستحق اطاعت است، اطاعت ننمايد زيرا اين استحقاق بابلذات و بنفسه براي خدا ثابت است و براي غير خدا مثل انبياء و ائمه هدي عليهم السلام و کساني که از جانب آنها بالخصوص يا به طور عام، ولايت دارند نيز از اين جهت ثابت است که اطاعت از آنها موضوع اطاعت از خداوند متعال است، در نتيجه اطاعت از طواغيت و سلاطين و هر حاکمي که ماذون من جانب الله يا ماذون از جانب ماذون من قبل الله نباشد خواه حکومتهاي استبدادي و فردي يا به اصطلاح قانوني و نظام اکثريت يا حزبي باشد هيچ يک با توحيد در اطاعت سازگار نيست و اگر نگوئيم همان شرک جلي در عبادت به مفهوم واضح و مصداق روشن آن است، نوعي شرک خفي است که با خلوص موحدين در توحيد منافات دارد، و شايد اين معني از اين آيه هم استفاده شود: (و لقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت) [5] و به تحقيق ما در ميان هر امتي رسولي را مبعوث کرديم (تا به خلق ابلاغ کند) خدا را عبادت کنيد و از طاغوت دوري کنيد. زيرا ممکن است گفته شود که از آن استفاده مي شود که اجتناب از طاغوت به هر صورت و به هر شکل که اهم آن عبادت و اطاعت او است، مضاد عبادت خدا است، و مثل اين آيه نيز ممکن است به همين
[ صفحه 53]
معني دلالت داشته باشد: (و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين). [6] امر نشدند مگر اين که خدا را عبادت کنند در حالي که خالص کنندگان دين و اطاعت براي خدا باشند. و از اين ميان معناي تفسيري که از آيه شريفه ذيل شده است: (فمن کان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرک بعباده ربه احدا). [7] پسهر کس به لقاء خداوند اميدوار است بايد عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش احدي را شريک قرار ندهد. ظاهر مي شود که فرموده اند: (و لا يشرک بعباده ربه) يعني لا يشرک مع علي عليه السلام احدا في الخلافه نه اين است که مراد از رب در اين جا امير المومنين علي عليه السلام باشد چون اطلاق ان بر غير خدا نيز جايز است، بلکه مراد از رب همان رب حقيقي همه، خداوند متعال است ولي چون غير علي عليه السلام را با آن حضرت شريک در امر خلافت و واجب الطاعه دانستن، در طول اطاعت از خدا و موضوع آن قرار نمي گيرد - و اطاعت از غير خدا است - با خلوص توحيد خصوصا توحيد در عبادت منافات دارد. و مثل اين روايت نيز مسئله اطاعت از رژيمهاي مختلف غير مشروع را - اگر چه نظام اکثريت باشد - آشکار مي سازد. حبيب سجستاني از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده است که: خداوند متعال فرموده است:
[ صفحه 54]
لاعذبن کل رعيه في الاسلام دانت بولايه کل امام جائر ليس من الله،.... [8] البته عذاب مي کنم هر رعيت را که در اسلام ملتزم و متدين شود به ولايت هر پيشواي جائري که از سوي خدا نيست اگر چه آن رعيت در کارهاي خود نيکوکار و پرهيزکار باشد، تا اخر حديث. خلاصه از انچه بيان شد معلوم مي شود که در حکومت حقه امام عصر (ارواح العالمين له الفداء) و آن جامعه موعود اهداف زير تحقق خواهد يافت: اولا: در سراسر جهان خدا پرستش مي شود و از شرک اثري باقي نمي ماند. ثانيا: اطاعت مختص به خدا و نظام الهي اسلامي و ولايت منصوصه حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مي گردد و اين بساطهاي مشرکانه رژيمهاي گوناگون که همه از مصاديق آيه ذيل مي باشند، برچيده مي شود: (ان هي الا اسماء سميتموها انتم و آباءکم ما انزل الله بها من سلطان). [9] آنها (لات، عزي، منات) جز اسمهائي که شما و پدرانتان بر بتها ناميده اند، نيستند و خداوند هيچ دليلي بر معبود بودن آنها نازل نفرموده است. بنابر اين آيه فوق استفاده مي شود که دين و اطاعت خالص براي خدا
[ صفحه 55]
مي گردد و توحيد در ولايت و حکومت و سلطنت و مالکيت، همه تحقق مي يابدو عالم، عالم ظهور اسماء الحسني مانند هو الولي و هو الحاکم و هو السلطان و هو المالک مي گردد و ايمان همگاني به معناي له الحکم و له الامر و له السلطان ظاهر مي شود، البته همه اينها معاني و اموري است که مومن به آن ظهور، بايد تلاش کند خودش را مناسب با آنها و با الهام از آنها بسازد و درحد ممکن در جامعه اي که در آن زندگي مي کند آن را پياده نمايد.
[ صفحه 57]
پاورقي
[1] سوره نحل آيه 36.
[2] سوره شوري آيه 13.
[3] سوره آل عمران آيه 64.
[4] سوره نور آيه 36.
[5] سوره نحل آيه 36.
[6] سوره بينه آيه 5.
[7] سوره کهف آيه 110.
[8] اصول کافي، ط علميه اسلاميه، ج 2، ص 206، باب فيمن دان الله عز و جل بغير امام من الله عز و جل.
[9] سوره نجم آيه 23.