منتظران
از مسائل مهمي که در نقش اعتقاد به ظهور مهدي (ع) مطرح است، سازندگي و حرکت آفريني آنست که متاسفانه کمتر مورد توجه بوده و بعضي عوام از آن برداشت غلط نموده اند. و اينک ما به اختصار در اين مورد نمونه هائي مي نگاريم: در بررسي سريعي از متن هزاران حديث اسلامي در اين زمينه، بدين موضوع بر مي خوريم که انتظار بزرگترين عامل حرکت و کمال و بقاي جامعه و فرهنگ اسلام مي تواند باشد. دوران انتظار دوران آماده شدن منتظران، براي قيام نهائي حضرت مهدي (ع) است و منتظران واقعي، بس والا مقام اند و انتظار، از برترين اعمال، که پيامبر (ص) فرمودند:
[ صفحه 46]
افضل العباده انتظار الفرج: [1] برترين عبادت اتنظار فرج است. و در اين منطق حماسه آفرين امام صادق (ع) از پدرانش (ع): منتظر چون شهيدي در خون خود غوطه ور است. [2] و در اين گفتار امام سجاد (ع) از اين نيز برتر است که: من ثبت علي موالاتنا ]ولايتنا[ في غيبه قائمنا اعطاه الله عز و جل اجر الف شهيد من شهداء بدر و احد: [3] هر کس تحت ولايت (و رهبري) ما ائمه در زمان غيبت قائم ما باشد، خداوند پاداش هزار شهيد نبرد بدر و احد را به او عنايت مي فرمايد. شهيد؟ آري. بلي، شهيد پاکباخته ترين دلبستگي به معبود يکتا را نشان داده و با خونش نهال دين را آبياري نموده است. از اين رو حيات جاويد مي يابد. [4] و منتظر بايد پاک ترين و بي آلايش ترين قدمها را با نهايت مجاهدت در راه ولي خود بردارد تا بهنگام مرگ چون شهيدي باشد. در مورد سختيهاي راه انتظار علي (ع) مي فرمايد: [5] در آن فتنه ها (فتنه هاي زمان غيبت) گروهي صيقلي مي شوند، مانند صيقل دادن شمشير. [6] .
[ صفحه 47]
از اين روست که منتظرين را معصوم (ع) چون شمشير برنده مي داند. [7] بلي منتظر چون مهاجري در زمان است، و هدف او رسيدن بزمان ظهور مهدي است. و در اين تلاش از هيچ چيز نمي هراسد و براه خود مي رود، اگر چه کندن کوه باشد. زيرا پيامبر اسلام پوييدن اين راه را از کندن کوهها دشوارتر دانسته اند. [8] و اگر مي بينيم مسلمانان، مخصوصا شيعيان پس از چهارده قرن تاريخ، هنوز پا برجا بوده، و در راه دفاع از حريم اسلام مقاوم هستند، و بلکه بزرگترين عامل آن همين انتظار متعهد و حرکت آفرين بوده است. مسئله حماسه آفريني انتظار در تاريخ اسلام، نمونه هاي بسيار داشته و موجب الهامات بسياري از مبارزين و يا مصلحين بوده است. اين مبارزات يا بطريق ايدئولوژيکي و عقيدتي بوده يا بطريق جهاد. ابن بطوطه در سفرنامه خود نمونه مجسمي از اين الهام را که در شهر حله ديده چنين وصف مي کند: در نزديکي بازار شهر مسجدي است که بر در آن، پرده حريري آويزان است. و آنجا را مسجد صاحب الزمان مي خوانند. شبها پس از نماز صد مرد مسلح، با شمشيرهاي آويخته... اسبي يا استري مي گيرند و بسوي مسجد صاحب زمان روانه مي شوند. پيشاپيش اين چار پا طبل و شيپور و بوق زده مي شود. ساير مردم در طرفين اين دسته حرکت مي کنند. و چون
[ صفحه 48]
بمشهد صاحب الزمان مي رسند، در برابر در ايستاده آواز مي دهند که بسم الله اي صاحب الزمان، بسم الله بيرون آي که تباهي روي زمين را فراگرفته و ستم فراوان گشته، وقت آن است که بر آئي، تا خدا به وسيله تو حق را از باطل جدا کند... [9] آري، اين خود يک نوع جهت گيري و اعتراض به وضع موجود بوده، که با استمداد از امام مهدي (ع) همراه بوده است. دوران مهدي - همان گونه که قبلا در بشارت قراني ديديم - دوران افراد صالح است. و در اين مسير بايد بکوشيم خود و مردم جامعه مان را در زمره اين گروه در آوريم تا امر فرج مصلح هر چه زودتر فرا رسد. و در اين سازندگي، تاخير کار اشتباهي است، زيرا که پيامبر گرامي اسلام فرموده اند: امر فرج حضرتش يکشبه اصلاح مي گردد. [10] حال که زمان امر فرج بدين کمي است، از دست دادن وقت جايز نيست. و ناراحت نباشيم، که در راه اصلاح خود و ساختن اجتماع صالح براي نزديک شدن زمان ظهور، اگر بميريم و آن وقت را درک نکنيم، اشکالي ندارد، زيرا شناختن اين مورد تابع زمان نيست و شخصي که با شناخت واقعي امام بميرد، گويي در زمان او بوده و فرج حضرتش را درک نموده است. [11] .
[ صفحه 49]
پاورقي
[1] علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 51، ص 125.
[2] شيخ صدوق، کمال الدين، ج 2، ص. 326 المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه في سبيل الله.
[3] همان کتاب، ص 323.
[4] قرآن مجيد، سوره آل عمران، آيه 169: و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون: شهيدان راه خدا را مرده مي داريد، که آنان حيات ابدي يافته اند، و نزد پروردگار خود متنعمند.
[5] نهج البلاغه،........، ص 456، خطبه 150.
[6] ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 126 - اين عبارت علي (ع) را در مورد ياران و منتظران مهدي (ع) دانسته.
[7] خواجه کلان قندوزي (سني و متوفي 1294 ه)، ينابيع الموده، قم، مکتبه بصيرتي، ص 489.
[8] علامه مجلسي، بحار الانوار، جلد 52، ص 122 - از خصال شيخ صدوق،... مزاوله قلع الجبال ايسر من مزاوله ملک موجل.
[9] ابن بطوطه، سفرنامه، ص 213 (ترجمه)،... بنقل از کتاب: در فجر ساحل، نوشته محمد حکيمي.
[10] احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج 1 ص 84. ابن ماجه قزويني،... ابن ماجه، ج 2... باب خروج المهدي: المهدي منا اهل البيت يصلحه الله في ليله.
[11] محمد بن يعقوب کليني، الاصول من الکافي (عربي). ج 1، ص 371.