بازگشت

طلوع خورشيد


خورشيد وجود حضرت مهدي (ع) در پگاه نيمه شعبان سال 255 ه از منزل امام حسن عسکري (ع) درخشيدن نمود، و به انتظار چشم براهان خود، پس از گذشت قرنها، پايان داد. نام او نام پيامبر، و کنيه او نيز کنيه حضرت رسول ابوالقاسم و شبيه ترين فرد به او بود. مادر حضرت مهدي (ع) شاهدختي رومي به نام نرجس بود، [1] که سعادت مادري چنين امامي نصيبش شد. ولي از آنجا که آوازه عدلگستري مهدي (ع) و نابود شدن



[ صفحه 40]



کاخهاي ظلم بدست با کفايتش همه جا پيچيده بود، حکومت عباسي در جستجوي حضرتش بود، تا با کشتن او، اين رسالت را ناتمام گذارد. از اين روي امام يازدهم فرزندش مهدي (ع) را پنهان مي داشت تا از چشم ناپاکان بدور باشد و از خطرات محفوظ. بسال 260 هجري که امام حسن عسکري (ع) بشهادت رسيد امام مهدي (ع) بر جنازه پدر نماز گزارد و پس از آن ناپديد گرديد. اين غيبت تا 69 سال بعد ادامه يافت که آن را به غيبت صغري تعبير مي نمايند. در اين مدت، امام تنها با چهار مرد متقي و مجاهد بزرگوار که نايبان خاص او بودند در تماس بود. [2] پس از فوت چهارمين نايب خاص، باب نيابت خاصه بسته شد و غيبت طولاني حضرت بقيه الله آغاز گرديد. از آن به بعد امور مردم به عهده نايبان عام سپرده شد و آنان بار سنگين اداره امور شيعيان و حفظ و حراست فرهنگ اصيل و غني شيعي را بر دوش گرفتند. از آنجا که قبلا هم گفتيم شناخت امام از ضروري ترين مسائل عقيدتي ما مي باشد، بد نيست با بعضي از ويژگيهاي حضرت بقيه الله، عجل الله تعالي فرجه الشريف، آشنا شويم.



[ صفحه 41]



در مورد خصوصيات حضرت مهدي (ع) روايات زيادي در گفتار معصومين آمده و حتي از گفتن خصوصيات ظاهري او نيز فروگذار نشده است. [3] و اينک با نمونه اي از اين روايات آشنا مي شويم: پيامبر اسلام فرموده اند: المهدي من عترتي من ولد فاطمه: [4] مهدي از دودمان من، از فرزندان فاطمه است. و در جاي ديگر مي فرمايد: پيشوايان بعد از من دوازده نفرند، نه نفر آنان از نسل حسين (ع) مي باشند و مهدي از آنهاست. [5] در مورد غيبتهاي کوتاه و طولاني امام مي خوانيد که: للقائم غيبتان، احداهما طويله و الاخري قصيره: [6] براي قائم دو غيبت است، يکي بلند مدت و ديگري کوتاه مدت است. در مورد قيام قائم (ع) آمده که: لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد، لطول الله ذلک اليوم، حتي يبعث فيه رجلا من ولدي يواطي ء اسمه اسمي يملاها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا: [7] اگر از عمر جهان، بيش از يک روز باقي نمانده باشد، خداوند آنرا



[ صفحه 42]



چنان طولاني مي گرداند، تا مردي از خاندانم برانگيخته گردد که نامش همنام من (محمد) است، او گيتي را سرشار از عدل و داد کند، پس از آن که از ظلم و ستم پر شده باشد. نظير همين حديث - با کمي اختلاف - در مواضع ديگر، بسيار آمده است. [8] در جاي ديگر از علي (ع) مي خوانيم که وضع زمان ظهور را چنين مجسم مي نمايد: [9] و حاکمي که از نوع پاشاهان نيست، آنان را - ظالمان را - براي اعمال خلافشان بازخواست مي کند، زمين پاره هاي جگرش (معادن) را براي او بيرون مي ريزد و کليد (اسرار) خود را بدو تسليم مي کند، پس بشما روشن زمامداري - بعدل - را نشان مي دهد. و آنچه را که از کتاب و سنت متروک و فراموش شده زنده مي نمايد. [10] آري قائم تجلي پيامبر اسلام است در تمام ابعاد خلقت و اخلاق، [11] و تازه کننده اسلام پيامبر [12] در تمام گيتي از شرق و غرب. [13] بگاه ظهور، بيعت هيچ کس در گردنش نيست. [14] در سايه



[ صفحه 43]



حکومت عادله او، اموال بتساوي ميان مردم تقسيم مي شود [15] و زمين همه معادنش را در اختيار او مي نهد. [16] قيام مهدي قيامي است بتمام معني الهي و در همه ابعاد انساني اعتقادي و فرهنگي و اجتماعي آن. تفاوت انقلاب او با ديگر انقلابات جوامع، در اين است که آنچه را آنان در جهت گيري بعنوان هدف مطرح مي کنند، در اينجا وسيله اي بيش نيست و هدف برتر از آنست. اگر هدف آن قيامها اقتصاد برتر يا دموکراسي بيشتر است، در اينجا تمام اين خواسته ها وسيله اي بيش نيست. در قيام مهدي (ع) هدف نجات انسان است از خود و مانند خود و پرواز او بسوي الله. آري در قيام قائم موعود اسلام، هدف يکي است: خدا و حرکت يک جهت دارد: بسوي خدا و رهبري نيز يکي: رهبري اسلام که همان تسليم محض است در مقابل تنها يک خدا، و آزادي محض است از قيد و بند غير خدا.



[ صفحه 45]




پاورقي

[1] شيخ مفيد (متوفي 413 ه)، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي، ج 2، تهران، عليمه اسلاميه، باب. 35 و نيز ابن صباغ مالکي (متوفي 855 ه)، الفصول المهمه، تهران، افست انتشارات اعلمي، ص 292.

[2] اسامي اين چهار بزرگوار: عثمان بن سعيد عمروي، ابوجعفر محمد بن عثمان، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي، ابوالحسن علي بن محمد سيمري. اينان پاکترين، پرهيزگارترين و عالم ترين مردم زمان خود بوده اند که به افتخار نيابت خاص امام (ع) برگزيده شده اند براي اطلاع از احوالات اين بزرگان مي توان به دو مرجع زير رجوع کرد:

1 - الغيبه، نوشته شيخ طوسي، نجف، ص 215 تا 245.

2- تاريخ الغيبه الصغري، سيد محمد صدر، نجف، نيمه دوم کتاب.

[3] لطف الله صافي، منتخب الاثر، تهران، مکتبه الصدر، ص 185 تا 190.

[4] ابي داود سجستاني، سنن ابي داود، مصر، انتشارات مصطفي البابي الحلبي، جلد 2، ص. 421 ابن ماجه قزويني، سنن ابن ماجه، جلد 2، باب خروج المهدي. علامه مجلسي، بحار الانوار، جلد51 ص 75.

[5] لطف الله صافي، منتخب الاثر، ص 66: از رسول اکرم (ص): الائمه بعدي اثنا عشر، تسعه من صلب الحسين و المهدي منهم.

[6] محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبه، ص 170، روايت امام صادق - عليه السلام -.

[7] شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي، جلد دوم، باب 35، صفحه 324، روايت از پيامبر اکرم (ص) است.

[8] احمد بن حنبل (متوفي 241 ه) مسند حنبل، جلد 1، بيروت، دار صادر، ص. 99 ابن داود سجستاني، سنن ابي داود، جلد دوم،... ص. 421 همچنين به جلد سيزدهم ملحقات احقاق الحق از آيه الله العظمي مرعشي نجفي، صفحات 171 تا 191 مراجعه کنيد.

[9] ترجمه نهج البلاغه، از فيض الاسلام، ص 424 خطبه 138.

[10] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، جلد 9، ص 40 - در اينجا اين عبارت علي (ع) را در مورد مهدي (ع) دانسته.

[11] شيخ صدوق، کمال الدين، ص 286 - قال رسول الله (ص): المهدي من ولدي اسمه اسمي و کنيته کنيتي اشبه الناس بي خلقا و خلقا.

[12] علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 51، ص 352.

[13] شيخ صدوق، کمال الدين، ص 282.

[14] محمد بن يعقوب کليني (متوفي 329 ه)، الاصول من الکافي جلد 1، (تهران، دار الکتب الاسلاميه) کتاب الحجه، باب في الغيبه. و نيز: شيخ حر عاملي، اثبات الهداه، جلد 6 ص 436. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبه، ص 191، حديثهاي 45 و 46.

[15] علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 51، ص. 84 احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج 3، ص 38.

[16] شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه رسولي، باب 35.