بازگشت

مهدي و مسلمانان


بدنبال اعتقاد اديان ديگر به ظهور يک مصلح موعود، شايسته است عقيده مسلمانان را نيز در اين مسئله بنگاريم. پايگاه شناخت امام و پيروي از او بدرجه ايست که يکي از اصول اعتقادي اسلام، امامت بحساب آمده است، و با مراجعه به متون اصيل فرهنگ اسلامي، اين مسئله بروشني ديده مي شود. کتب بسياري از شيعه و سني و ديگر فرق اسلامي، مقام اهل بيت پيامبر - عليهم السلام - را محترم دانسته، و بعضي، کتب مستقلي در اثبات امامت حضرت علي و يازده فرزند گراميش (ع) از ديدگاه آيات و روايات نگاشته اند. [1] .



[ صفحه 18]



و اينک نمونه هائي از پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم -: آن حضرت در هنگامي که دو يادگار خود را در ميان مسلمانان پس از مرگ خودش نام مي برد، چنين مي فرمايد: اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي اهل بيتي...: [2] همانا در ميان شما دو چيز ارزشمند به جاي مي نهم، کتاب خدا (=قرآن) و اهل بيتم (=علي و فاطمه و فرزندانشان) را. در جاي ديگر مي فرمايد: مثل اهل بيتي فيکم مثل سفينه نوح، من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق: [3] .



[ صفحه 19]



مثل خاندان من در ميان شما (مسلمانان)، چون کشتي نوحست، هر که به آن پناه برد، رستگار مي شود. و هر آن که از آن روي برتابد، غرق مي گردد. در جاي ديگر مردن بدون شناخت امام را، مردن جاهليت و کفر دانسته: من لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه: [4] کسي که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. با الهام از اين گفتار، پي مي بريم که از اساسي ترين وظايف ما در هر زمان، شناخت امام زمانمان مي باشد. اکنون قبل از مراجعه به سخنان گهربار معصومين (ع)، نگرشي کوتاه بقرآن مي کنيم تا اصالت مهدويت را ابتدا از کلام وحي بشنويم: يا ايها الذين آمنوا من يرتد منکم عن دينه فسوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه، اذله علي المومنين اعزه علي الکافرين: [5] اي کساني که ايمان آورده ايد! هر که از شما از دين خود برگردد (با کي نيست)، پس زود است که خداوند در آينده قومي را بياورد که آنان را دوست مي دارد و آنان نيز او را دوست مي دارند. اينان با مومنين به فروتني رفتار مي کنند، و بر کافران سخت و نفوذ ناپذيرند. [6] .



[ صفحه 20]



در جاي ديگر مي فرمايد: و تريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين: [7] و ما اين گونه اراده کرده ايم که بر آنان که ضعيف گرفته شدند، منت گذارده، بانان پيشوايي و وراثت (زمين) را عطا کنيم. [8] و نيز آنجا که وعده الهي، نويد پيروزي اسلام بر همه آئين ها را مي دهد: هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون: [9] اوست (خدائي که) رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا دين او را بر تمامي آئين ها پيروز گرداند، اگر چه مشرکان را ناپسند آيد. [10] اين آيات و بيش از يکصد آيه ديگر، [11] گواهان اين اعتقاد مي باشند. اين تاکيدات قرآني، الهام بخش معصومين - عليهم السلام - بوده، و آنان در هر موقعيتي که مجال مي يافته اند، آنرا ياد آور اصحاب و ديگر مسلمانان مي شده اند. و از اين جهت است که هنگام مراجعه به متون روايي و تاريخي اسلام، به صدها کتاب در



[ صفحه 21]



اين زمينه بر مي خوريم. [12] و مي بينيم آن قدر اين مسئله آشکار و روشن بوده، که حتي قبل از ميلاد مهدي (ع) نيز کتبي در شخصيت و امامت و غيبت او نگاشته شده است. اينک فهرست ده کتاب را که پيش از تولد حضرتش تا حدود يک قرن پس از ميلاد او، تاليف شده بترتيب تاريخ مي نگاريم. توضيح اين که کتب ذيل، فقط بخشي از کتابهاي نگارش يافته در اين زمينه، در اين فاصله است: الغيبه از علي بن عمر اعرج کوفي (صحابي امام موسي (ع)) [13] الغيبه از ابراهيم بن صالح انماطي (صحابي امام موسي (ع)) [14] الغيبه از علي بن حسن طايي طاطري (صحابي امام موسي (ع)) [15] الغيبه از حسن بن علي بن حمزه سالم (صحابي امام رضا (ع)) [16] الغيبه از عباس بن هشام ناشري (صحابي امام جواد (ع) متوفي 220 ه) [17] .



[ صفحه 22]



الغيبه از ابواسحاق ابراهيم نهاوندي (صحابي امام جواد (ع) و امام هادي (ع) و امام عسکري (ع)) [18] الغيبه از علي بن حسن بن فضال (صحابي امام جواد (ع) و امام هادي (ع) متوفي 224 ه) [19] الغيبه از فضل بن شاذان نيشابوري (صحابي امام عسکري (ع)، متوفي 260 ه) [20] الغيبه از عبدالله بن جعفر حميري (صحابي امام عسکري (ع)، متوفي 290 ه) [21] الغيبه از محمد بن ابراهيم نعماني (نگارش کتاب حدود سال 340 ه) [22] و براي اطلاع بيشتر از تعداد کتب آن عصر در اين مورد مي توان به کتاب الذريعه الي تصانيف الشيعه که کتاب پر ارجي در معرفي مولفات شيعه است، مراجعه نمود. [23] اينک به نمونه اي از هزاران حديث مربوط به مهدويت اشاره مي کنيم: پيامبر اسلام (ص) فرموده اند:



[ صفحه 23]



لا تذهب الدنيا حتي يملک العرب رجل من اهل بيتي يواطي ء اسمه اسمي:... [24] دنيا پايان نمي پذيرد تا آنکه مردي از دودمان من مالک عرب شود، که همنام من است. و در جاي ديگر رسول اکرم (ص) به علي (ع) چنين مژده مي دهد: يا علي! الائمه الراشدون المتهدون المعصومون من ولدک احد عشر اماما و انت اولهم، و آخرهم اسمه اسمي يخرج فيملا الارض عدلا کما ملئت جورا و ظلما: [25] يا علي! پيشوايان هدايتگر هدايت شده معصوم، از فرزندان تو، يازده نفرند، و تو اولين آنها، و واپسين آنها همنام من (محمد) است. او خروج (قيام) مي کند و زمين را همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است، سرشار از عدل و داد مي کند. و حضرت امير (ع) مي فرمايد: چون آن زمان (زمان ظلم و ستم) فرارسد، آقاي بزرگوار و امام دين ظاهر شود و بر تخت سلطنت قرار گيرد، ياران او از هر طرف چون پاره هاي ابر (که در پائيز بهم مي پيوندند) بدور او گرد آيند... [26] در جاي ديگر حضرت امير (ع) او را آخرين بازمانده حجتهاي پروردگار، و جانشين اوصياي انبياي الهي بشمار



[ صفحه 24]



مي آورد. [27] و اين اعتقاد بقدري استوار است که منکر ظهور مهدي (ع)، منکر نبوت و رسالت پيغمبر اسلام (ص) معرفي مي شود. بطوري که امام صادق (ع) مي فرمايد: من اقر بجميع الائمه و جحد المهدي، کان کمن اقر بجميع الانبياء و حجد محمدا (ص) نبوته: [28] هر کس تمام ائمه طاهرين را تصديق نمايد، اما منکر مهدي گردد مانند کسي است که بهمه فرستادگان الهي ايمان آورد، اما نبوت محمد (ص) را منکر شود. همچنين در روايت ديگري از رسول اکرم - صلي الله عليه و آله و سلم - آمده است: من انکر خروج المهدي فقد کفر بما انزل علي محمد: [29] هر کس خروج (قيام) مهدي (ع) را منکر شود، به آنچه بر محمد (ص) نازل شده، کافر گشته است. با ديدن نمونه هاي بيشمار ديگر که در مدت 273 سال - از بعثت نبي اکرم (ص) تا وفات يازدهمين پيشواي شيعه - وارد شده است، و با در نظر گرفتن جلوگيري زياد خلفاي اموي و عباسي از پخش احاديث ائمه - عليهم السلام - پي مي بريم که چه مجاهدتهايي در نگهداري اين احاديث شده است. و اين نيست مگر به خاطر اهميت و ارزش موضوع مهدويت.



[ صفحه 25]




پاورقي

[1] براي نمونه: خزاز قمي (قرن چهارم هجري)، کفايه الاثر. شيخ مفيد (متوفي 413)، الارشاد، ابوجعفر طبري (قرن پنجم هجري)، دلائل الامامه. ابن شهرآشوب (متوفي 588)، المناقب. علي بن عيسي اربلي (متوفي 687) کشف الغمه. علامه حلي (متوفي 726)، منهاج الکرامه. زين الدين بياضي (متوفي 877)، الصراط المستقيم. مقدس اردبيلي (متوفي 993)، حديقه الشيعه. قاضي نورالله شوشتري (متوفي 1019)، احقاق الحق - با ملحقات آيه الله العظمي مرعشي نجفي (دام ظله). شيخ حر عاملي (متوفي 1104)، اثبات الهداه. محدث بحراني (متوفي 1107 يا 1109)، غايه المرام. محمد تقي شريف (قرن سيزدهم)، صحيفه الابرار. مير حامد حسين (متوفي 1306)، عبقات الانوار. علامه شرف الدين (متوفي 1377)، المراجعات. علامه اميني (متوفي 1390)، الغدير. محدث قمي (متوفي 1359)، منتهي الامال. همچنين کتابهاي زير، برخي از کتابهايي است که عالمان اهل سنت درباره مناقب اهل بيت عليهم السلام نوشته اند: سبط بن جوزي (متوفي 654)، تذکره الخواص. ابن صباغ مالکي (متوفي 855)، الفصول المهمه. شيخ مومن شبلنجي (قرن سيزدهم)، نورالابصار. حافظ قندوزي (متوفي 1294)، ينابيع الموده.

[2] شيخ صدوق، کمال الدين...، ص 239، اين روايت، علاوه بر انبوه مدارک شيعي، در کتب دانشمندان اهل سنت نيز به تواتر نقل شده است. بنقل استاد جعفر سبحاني در کتاب رهبري امت (صفحه 221)، علامه مير حامد حسين هندي، در کتاب ارزشمند عبقات الانوار - مجلد حديث ثقلين، اين حديث را از 502 کتاب اهل سنت روايت کرده است. مجلد حديث ثقلين از عبقات الانوار در شش جزء در اصفهان بچاپ رسيده است. ناشر.

[3] حاکم نيشابوري (متوفي 405)، المستدرک علي الصحيحين، جلد دوم، حيدر آباد، ص 434 - و نيز، ابن حجر هيثمي مکي (متوفي 974)، الصواعق المحرقه، نجف، 1387 ص 111 - ايندو، از دانشمندان بزرگ تسنن مي باشند. همچنين نجم الدين الشريف العسکري - رحمه الله عليه - در کتاب محمد و علي و حديث الثقلين و حديث السفينه که اسناد متعدد اين دو روايت را از اهل سنت گرد آورده در صفحه 136 اين کتاب، بنقل از مناقب ابن مغازلي، سندي جالب توجه را که عبارت از خلفاي بني عباس - منتهي به عبدالله بن عباس باشد، از بشر بن فضل، از هارون الرشيد، از مهدي عباسي، از منصور دوانقي، از پدرش، از جدش، و او از ابن عباس، حديث را از پيغمبر (ص) نقل مي کند - ناشر.

[4] حافظ مسلم بن حجاج نيشابوري، صحيح مسلم ج 8، مصر، ص 107.

[5] قرآن مجيد، سوره مائده، آيه 54.

[6] بفرموده امام صادق (ع) اين آيه در شان مهدي (ع) است. (غيبت نعماني، ص 316 - همچنين: المحجه في ما نزل في القائم الحجه.

[7] قرآن مجيد، سوره قصص، آيه 4.

[8] بفرموده علي (ع) در شان مهدي است. (نهج البلاغه فيض الاسلام، حکمت 200، ص 1117) همچنين: المحجه فيما نزل في القائم الحجه - ذيل آيه. و: بحار الانوار، جلد 51، ص 54 و 63.

[9] قرآن مجيد، سوره صف آيه 9 و سوره توبه، آيه 33.

[10] بفرموده امام صادق (ع) در شان قائم است (بحار الانوار ج 51) و (المحجه فيما نزل في القائم الحجه - ذيل آيه).

[11] بعنوان نمونه به دو کتاب زير مراجعه کنيد: علامه مجلسي (متوفي 1111 ه) بحار الانوار، ج 51، تهران، مکتبه الاسلاميه چاپ سوم،. 1393 علامه سيد هاشم بحراني، المحجه فيما نزل في القائم الحجه، تهران، مطبعه علي قلي خان قاجار (متوفي 1107 ه)، 1270.

[12] براي اطلاع بيشتر از نام و مشخصات اين کتب به دو فهرست زير مراجعه کنيد: 1 - مهدي منتظر را بشناسيد، نوشته مهدي فقيه ايماني، چاپ مسجد الهادي، اصفهان - حدود 380 کتاب را نام برده. 2- کتابنامه امام مهدي، صندوق پستي 2223 تهران، 1398، بيش از 350 کتاب را نام برده.

[13] احمد بن علي نجاشي (متوفي 450 ه)، رجال،... ص 194.

[14] شيخ محمد تقي تستري، قاموس الرجال، جلد سوم، تهران، مرکز نشر کتاب، 1379، ص 193.

[15] همان، جلد 6، ص 452.

[16] همان، جلد 3، ص 193.

[17] احمد بن علي نجاشي، رجال، ص 215.

[18] شيخ طوسي (متوفي 460 ه)، الفهرست، نجف، حيدريه، چاپ 3، سال 1380، ص 29.

[19] احمد بن علي نجاشي، رجال، ص 181.

[20] شيخ طوسي، الرجال،... ص 420.

[21] لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، تهران، مکتبه الصدر، مقدمه.

[22] محمد بن ابراهيم نعماني (متوفي بعد از 344 ه)، الغيبه، تهران، صدوق، 1397 - بتصحيح علي اکبر غفاري.

[23] شيخ آقا بزرگ طهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، جلد 16، تهران ص 74 تا 84 - بخش کتب غيبت.

[24] ابي داود سجستاني (متوفي 275) سنن ابي داود، جلد 2، مصر، مصطفي البابي، ص 421 و حافظ ترمذي (متوفي 279)، صحيح ترمذي، جلد 9 ص 74 - اين دو از دانشمندان طراز اول سني اند.

[25] محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبه، ص 92.

[26] سيد رضي (متوفي 406 ه)، نهج البلاغه، ترجمه علي نقي فيض الاسلام، تهران، حديث رقم 1، ص. 1202 ابن ابي الحديد معتزلي (586 - 656)، شرح نهج البلاغه در 20 جلد، تهران، اسمعيليان، جلد 19 ص 105 - در اينجا وي اين اشاره را در مورد مهدي (ع) مي داند.

[27] ترجمه نهج البلاغه، ص 597 انتهاي خطبه. 181 ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 96 - آن را در مورد حضرت مهدي (ع) دانسته است.

[28] شيخ صدوق، کمال الدين و... جلد دوم، ص 333.

[29] حمويني، فرائد السمطين - بنقل المهدي سيد صدر الدين صدر، چاپ لبنان، صفحه 28.