بازگشت

گفتگو با حکاکيان معلم ديني يهودي کشور و هارون يشايايي دبير ا


بعد از قرارهاي مختلف، حق با ما يار شد و آقاي حکاکيان، معلم ديني يهوديان کشور و آقاي هارون يشايايي، دبير انجمن کليميان ايران در کتابخانه مرکزي يهوديان به تور ما مي افتند و در مورد موعود به



[ صفحه 37]



سوالهايمان جواب دادند. البته آقاي حکاکيان با تاخير به جمع ما پيوست. آقاي يشايايي، دبير انجمن کليميان ايران در پاسخ به اين که آيا شما منتظر شخص يا شخصيتي هستيد که بيايد و تغييراتي در اجتماع به وجود آورد؟ چون چندي قبل که به دفتر انجمن آمده بوديم، زن جواني در پاسخ به اين که آيا شما معتقد به موعود هستيد يا نه؟ گفت، اول بايد ديد، آمدن فردي يک واقعيت است يا نه، اميدي تو خالي براي تحمل راحت تر زندگي و دشواري هاي آن است؟ بعد به خود موعود پرداخت. حال نظر شما در اين مورد چيست؟ گفت: آن چه فرهنگ ديني و اعتقادي يهوديان را مي سازد و به فرهنگ توحيدي آنان شکل مي دهد، اميد به رحمت خداوند به عنوان يک اصل است. چرا که خداوند رحمت خود را براي همه و بخصوص شامل حال يهوديان مي داند. به اين دليل، آنان آن مدتي را که در گوشه و کنار جهان زندگي مي کردند، اميدشان را از دست ندادند. دبير انجمن يهوديان ايران در ادامه به انواع اميد پرداخته به مهدي مي رسد: اميد شکل هاي گوناگوني دارد. در جايي به شکل ماشيح يا مهدي ظهور مي کند. ماشيح يعني کسي که در پي همه ستم هاي جاري که به بشر مي شود، ظهور خواهد کرد. ظهور ماشيح، مشکل گشاي همه مشکلات زندگي انساني خواهد بود و در آن فصل، عدالت استقرار خواهد يافت. آقاي هارون يشايايي در ادامه به جملاتي از گفتار اشعياء نبي در مورد ظهور ماشيخ پرداخته، مي گويد: او که از معتبرترين پيامبران يهودي است در مورد ظهور ماشيح مي گويد: به هنگام ظهور او گرگ با



[ صفحه 38]



بره در کنار هم آسوده زندگي خواهند کرد. ملت ها برادرانه باهم زندگي خواهند کرد. دشمني و عناد از جهان رخت بر خواهد بست. روشنايي استمرار خواهد يافت... او به کتاب مراجعه کرده، چنين ادامه مي دهد: مردي مثل پناهگاهي از باد و پوششي از طوفان خواهد بود و مانند تيرهاي آب در جاي خشک و سايه صخره عظيم بر زمين سخت آورنده خواهد بود و چشمان بينندگان تار نخواهد شد و گوش هاي شنوندگان اذکار خواهد کرد و دل شنوندگان معرفت را خواهد فهميد. در ادامه اضافه مي کند: اين توصيف وضع ماشيح است. البته ماشيح، تجسمي مذهبي دارد. در عين حال به طور کامل، انساني است. او خاص قوم يهود نيست. کسي است که عدالت را بر جهان گسترش خواهد داد. امت ها را به دور هم جمع خواهد کرد. اين موضوع، امري توحيدي و جهاني در تفکر مذهبي است. به عقيده دبير انجمن کليميان ايران، اميد به ظهور ماشيح، همان چيزي است که در اديان ديگر هم ديده مي شود. اميد اين که ستم باقي نمي ماند. يعني همان موضوع که حافظ مي فرمايد،



چون کار جهان يک سره بر منهج عدل است

خوش باش که ظالم نبرد راه به جايي



او در ادامه مي گويد: ماشيح، آدمي است که از نسل آدم متولد شده و ظهور خواهد کرد. خداوند به او اين وعده را داده که عدالت را در زمين برقرار سازد. زمين را نجات دهد. انسان را نجات داده، قدوسيت را در جهان باقي بگذارد.



[ صفحه 39]



وي تاکيد مي کند: اين تفکر مذهبي يهود است و بسيار بسيار در کتاب هاي زبور داود، کتاب اشعياء نبي، جامع سليمان درباره اين اميد گفته شده است. آقاي هارون بشايايي در ادامه از زبان اشعياء نبي به نوع ديگري از اميد اشاره کرده، مي گويد: بعد از خرابي معبد اول و تسلط کورش، پادشاه ايراني بر منطقه يهود و انقراض حکومت يهود، عده اي از يهوديان به بابل کوچ مي کنند. بعد از مدتي، کوروش فاتح به آنان اجازه مي دهد که به معبد اول برگردند. در اين زمان اشعياء نبي، کوروش را با لقب مسيح ياد مي کند، خداوند به مسيح خويش يعني کوروش که دست راست او را گرفتم تا او امت ها را مغلوب سازد و کمر پادشاهان را بگشايد تا درها به حضور وي مفتوح نمايند و مغازه ها ديگر بسته نشوند، چنين مي گويد که من پيش يوسف خواهم خراميد و جاهاي ناهموار را هموار خواهم کرد و درهاي برترين را شکسته، پشت بندهاي آهنين را خواهم درانيد و گنج هاي ظلمت و خزاين مخفي را به تو خواهم بخشيد تا بدانيد که من يهوه که تو را به اسمت خوانده ام، خداي بني اسرائيل هستم. در باب 45 کتاب اشعياء نبي از کوروش به عنوان نجات بخش قوم يهود ياد مي شود. وي اين نوع نجات را با نجاتي که ماشيح به مردم خواهد بخشيد، مقايسه کرده، مي گويد: اين نجات قوم يهود است ولي ماشيح مفهومي مذهبي و راست است که عدل را در جهان برقرار خواهد کرد.

سئوال: پس ماشيح فردي جهاني است؟

بله. کوروش نجات بخش قوم يهود بود ولي ماشيح نجات بخش



[ صفحه 40]



انسان است. وظيفه او گسترش عدالت است. او هم آدمي، همچون بقيه آدمهاست و از ميان انسان ها و به فرمان خدا و به اراده خدا ظهور خواهد کرد.

سئوال: آيا او به تنهايي ظهور خواهد کرد يا افراد و انبيائي او را همراهي مي کنند؟

ماشيح اسم عامي است که به طور دقيق چه کسي بودن و مشخصات او عنوان نشده است. گفته شده که از سلاله و فرزندان داود است اما معلوم نيست که فرزند فلان کس باشد.

سئوال: آيا در کتاب مقدس در مورد خصوصيات ظاهري ماشيح مطالبي نيامده است؟

من نشنيده ام. فقط شنيده ام، او يک رويه انساني دارد و از سلاله داود است. اين تنها آدرسي از اوست که در کتاب هاي ديني ما آمده است.

سئوال: ماشيح از نظر اخلاقي و خصوصيات اجتماعي داراي چه ويژگي هايي است که مي تواند جامعه را برانگيزاند؟

در کتاب ها، عدالت را به هنگام ظهور او تعريف کرده اند که امتها در کنار يک ديگر زندگي خواهند کرد. امتي بر امت ديگر برتري نخواهد داشت و خداوند نجات دهنده و راهنماي تمامي امت ها خواهد بود.

سئوال: سخن من در مورد خصوصيات اجتماعي و اخلاقي او...

وضع يهود، متفاوت از ديگر مذهب هاست. در يهود معصوم مطلق وجود ندارد و حتي انبياء هم مي توانند گناه کنند. حضرت موسي که يکي از پيامبران اولوالعزم و تنها کليم الله است، هم به روايت تورات، گناه



[ صفحه 41]



مي کند و خداوند او را به خاطر آن مواخذه مي کند. يعني ماشيح هم مثل هر انسان ديگري، توصيف انساني دارد. فضايل اخلاقي دارد. قدرتمند است. از نظر اخلاقي در موقعيتي است که ديگر انسان ها را به دنبال خود مي کشد و مي تواند قوم، انسان و امت ها را رهبري کند. او مثل بقيه انسان ها و پيامبران دچار خشم هم مي شود.

سئوال: ماشيح مي آيد. توانايي رهبري جامعه را از نظر اخلاقي و اجتماعي و احتمالا از نظر قدرت نظامي دارد ولي آيا او در شرايط خاص اجتماعي ظهور مي کند يا نه، در هر شرايطي مي تواند بيايد؟

به طور کلي، ترکيب تفکر قومي مذهبي يهود بر اين استوار است که وقتي بي عدالتي بر جهان حاکم شود و ظلم دنيا را بگيرد، ظهور ماشيح علت پيدا مي کند. يعني علت ظهور او، استقرار ظلم و بيدادگري است و چون ظلم نمي تواند دوام داشته باشد، ظهور ماشيح آن را به عدالت تبديل خواهد کرد. در حقيقت زمينه ظهور او، بيدادگري و بي خودي انسان از خود خداوند است.

سئوال: آيا ظهور او فقط در شرايطي است که ظلم بر جامعه حاکم شده و انسان از خود و خدا بيگانه مي شود؟ يا نه، شرايط ديگري هم براي ظهور او لازم است؟

آنچه که در اخلاق مذهبي اهميت دارد، مثلا: در مجلس عشرت کنندگان نخواهم نشست و شادي نخواهم نمود. به سبب آن که منتظر دست هاي تو هستم که مرا نجات دهد. ظهور او همگام با سقوط اخلاقيات از ديدگاه مذهبي خواهد بود. در کتاب ارمياء نبي در مورد



[ صفحه 42]



ويژگي هاي ماشيح آمده است: تو را از دست شريران خواهم رهانيد و تو را از کف ستمکشان آزاد خواهم کرد. به عقيده وي، تفکر ظهور مهدي يا ظهور ماشيح با زبان هاي مختلف، در تمام متون تورات و کتاب هاي ديگر پيامبران آمده است. به نظر وي در متن ديگري، از ماشيح به شکل تمثيلي ياد شده و آمده است: او مثل درخت نشانده بر کنار آب خواهد بود که ريشه هاي خود را به سوي نهر پهن مي کند و چون گرما بيايد، نخواهد ترسيد و برگش شاداب خواهد ماند و در خشک سالي انديشه نخواهد داشت و از آوردن ميوه باز نخواهد ماند. يا در متن ديگري آمده: يهوه (خدا) تفتيش کننده دل و آزماينده جزاها هست تا بر هر کس بر حسب راه هايش و بر وفق ثمره اعمالش جزا دهد.

سئوال: او به چه شکلي قيام و ظهور مي کند؟ آيا جنگ مسلحانه مي کند يا راه ديگري را در پيش مي گيرد؟

صهيونيست ها تلاش مي کنند، از تفکر و متون تورات در مورد ماشيح، برداشت هاي ناسيوناليستي و ملي داشته باشند. با اين عنوان که نشانه ظهور ماشيح، مهاجرت يهوديان به بيت المقدس يا جايي است که اکنون اسرائيل خوانده مي شود، است. آنان يکي از علايم ظهور ماشيح را تشکيل دولت اسرائيل و تحقق و وعده اي که خداوند براي بازگشت به کوه صهيون داده، مي دانند. آقاي هارون يشايايي در ادامه اضافه مي کند: به اعتقاد من و بسياري از يهوديان سراسر دنيا، بازگشت به کوه صهيون و بيت المقدس، وعده اي مذهبي است که بازگشتي اعتقادي است. بيت المقدس، محور تفکر



[ صفحه 43]



يهودي بوده و بازگشت به آن و اورشليم، بازگشت نمادين به ريشه هاي مذهبي است. نه بازگشت فيزيکي که صهيونيست ها آن را تشکيل دولت اسرائيل مي دانند. او ضمن اين که تعبير صهيونيسم را صرفا تعبيري صهيونيستي مي داند، اضافه مي کند: صهيونيست ها، تشکيل دولت اسرائيل و تجمع يهوديان در اورشليم را نشانه ظهور ماشيح مي دانند و معتقدند که به هنگام ظهور ماشيح، بيت مدقاشا يا خانه يهوديان، جايي که نور تجلي خدا در آن جاري است، مجددا ساخته خواهد شد. آقاي حکاکيان از راه مي رسد. او در مورد بيت مدقاشا مي گويد: اين خانه که ساخته مي شود، خانه عدالت است. خانه اي است که عدالت از آنجا به تمام دنيا گسترش مي يابد. مي گويند دو برادر کشاورز در محل کنوني خانه مقدس يهوديان زندگي مي کردند. برادر بزرگتر تنها بود ولي برادر کوچکتر ازدواج کرده و داراي زن و فرزند بود. وقتي زمان جمع آوري و تقسيم محصول کاشته شده، رسيد هر کس سهم خود را جدا کرد و برد و خوابيد. نيمه شب، برادر کوچکتر از خواب پريد و با خود گفت، اين عادلانه نيست که من که زن و بچه دارم و فردا کسي از دستم مي گيرد، به اندازه برادرم که زن و بچه ندارد، سهم برادرم. او بلند شد و مقداري از سهم خود را برداشت و بدون جلب توجه ديگران آن را ربد و به سهم برادر بزرگش اضافه کرد. برادر بزرگتر هم از خواب بيدار شد و با خود گفت: اين عادلانه نيست که من يک نفر باشم و به اندازه اي سهم ببرم که برادرم با زن و بچه اش برده و خرجش از من زياد است. او هم بلند شد و به همان مقدار که برادر



[ صفحه 44]



کوچکتر آورده بود، برداشت و به دارايي برادر کوچکتر اضافه کرد. صبح از خواب بيدار شدند و هر کس به خرمن ها نگاه کرده و تعجب کردند که سهم ها تغيير نکرده بود. شب بعد هم همان کار را تکرار مي کنند و باز صبح روز بعد در حيرت به سر مي برند. در شب سوم، آنان در يک لحظه بيدار مي شوند. محصول را بر مي دارند و به طرف ديگري به راه مي افتند. آن دو در بين راه به هم مي رسند. از نيت هم با خبر مي شوند و هم ديگر را به آغوش مي کشند و گريه مي کنند. در اين موقع وحي مي رسد که اين مکان بايد محلي براي گسترش عدالت به سراسر دنيا باشد. خدا آن قطعه زمين را براي معبد مقدس انتخاب مي کند. رو به آقاي حکاکيان:

سئوال: ماشيح به چه شکلي ظهور مي کند؟ آيا جنگ و خونريزي خواهد داشت؟ مسلحانه خواهد آمد يا به شکل ديگري مي آيد؟

يشايايي: اشعياء نبي مي فرمايد که به هنگام ظهور ماشيح، شمشيرها به داس تبديل خواهند شد و هيچ خونريزي نخواهد بود.

سئوال: به هنگام ظهور يا بعد از آن؟

يشايايي: هنگام ظهور، علاوه بر اين که شمشيرها به داس تبديل خواهند شد، نشانه هايي از خشم، غضب و کشتار در هنگام ظهور ماشيح نخواهد بود. حکاکيان: قبل از ظهور چنين چيزي بوجود مي آيد و بي عدالتي دنيا را فرا مي گيرد و او ظهور مي کند تا عدل را در سر تا سر دنيا برقرار کند.

سئوال: آيا به هنگام ظهور او، کسي با وي مخالفت



[ صفحه 45]



نمي کند؟ منافع عده اي به خطر نمي افتد که با ماشيح مخالفت کنند؟

حکاکيان: اصلا! ابدا! خير! چنين چيزي نيست! کسي جرات مخالفت پيدا نمي کند.

سئوال: چه طور مي شود که جرات پيدا نمي کنند؟

حکاکيان: چون معتقدند، او صاحب عدل است و عدل و انصاف را در دنيا حکمفرما مي کند. چون هر فرد هر قدر هم که ظالم باشد، وجداني دارد. وقتي بفهمد که کسي براي برقراري عدل آمده، مخالفتي نمي کند. حضرت اشعياء نبي مي فرمايد:... کتاب ها را ورق مي زند و پس از چند دقيقه بخش و صفحه مربوطه را پيدا کرده و از آقاي يشايايي مي خواهد که آن را بخواند. يشايايي عينکش را جابجا کرده، مي گويد: اين همان چيزي است که ظهور ماشيح را به طوزر کامل توصيف مي کند: و نهالي از تنه ايشع بيرون آمده و شاخه از ريشه هايش خواهد شگفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. يعني روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از خداوند و خوشي ترس خداوند خواهد بود و موافق رويت چشم خود داوري نخواهد کرد و بر وفق سمع گوش هاي خويش تنبيه نخواهد نمود بلکه مسکينان را به عدالت داوري خواهد نمود و به جهت مظلومان زمين به راستي حکم خواهد نمود و جهان را به عصاي دهان خويش زده و شريران را به نفخه لب هاي خود خواهد کشت و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند ميانش امانت و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير و پرواري و طفل کوچک



[ صفحه 46]



آنها را خواهد راند و گاو و خرس خواهد چريد و بچه هاي آنها باهم خواهند خوابيد و شير مثل گاو گاه خواهد خورد و طفل شير خواره بر سوراخ مار بازي خواهد کرد و طفل از شير بازداشته شده، دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت و در تمامي کوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهد کرد. زيرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود. مثل آب هايي که درياها را مي پوشانند و در آن روز واقع خواهد شد که ريشه ايشع به جهت علم قومها بر پا خواهد شد و امت ها آن را خواهند طلبيد و سلامتي او با جلال خواهد بود و در آن روز واقع خواهد گشت که خداوند بار ديگر دست خود را دراز کند تا بقيه قوم خويش را که از آشور و مصر و فتوس و حبش و ايلام و شنار و...

سئوال: ما معتقديم، به هنگامي که مهدي مي آيد، کساني که منافعشان به خطر مي افتد مثل ظالمان و مجريان برنامه هاي بي عدالتي، مخالف سيستم عدالت گستري خواهند بود. در چنين شرايطي، ماشيح چه طور مي تواند بيايد و حکومت کند و عدالت را هم برقرار سازد؟

بشايايي از کتاب مي خواند: روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. حکاکيان: به علت روح خدايي که در او هست، مردم توانايي مقاومت در برابر او را نخواهند داشت.

سئوال: آيا مردم از طريق يک نيروي ما فوق قدرت بشري به تمکين آنچه ماشيح مي خواهند، در خواهند آمد؟

يشايايي: مردم به آن چه او مي خواهد و مي کند، تمکين خواهند داشت. اساس اين است: حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح



[ صفحه 47]



معرفت و ترس از خداوند جاري خواهد شد. حکاکيان: وقتي ماشيح ظالمي را مي بيند، نيازي به محاکمه او ندارد. مي فهمد که او ظالم است. چرا؟ براي اين که قدرتي ما فوق در او هست. او براي تنبيه ظالم، نيازي به شلاق ندارد بلکه با کلام دهانش او را تنبيه مي کند و او تنبيه مي شود.

سئوال: در اين صورت اعدام و زندان از بين خواهد رفت!

حکاکيان: آري، براي اين که وقتي او نگاه کند، متوجه خواهد شد که چه کسي حاکم و چه کسي محکوم است. چون روح خداوندي در اوست. يشايايي: و جهان را به عصاي دهان خويش و بشريان را به نفخه لب هاي خود خواهد کشت. يعني ديگر جنگ و دعوايي در پيش نيست که لشگري با لشگر ديگري بجنگند. حکاکيان: او با حرفش همه چيز را برطرف خواهد کرد.

سئوال: در همين جمله، کشتن به چه معنايي است؟

حکاکيان: يعني اگر ظالمي وجود داشته باشد، او آن را معدوم مي کند.

سئوال: پس در حقيقت به جاي شمشير، سلاح او، کلمه است و با آن مخالفان را خواهد کشت؟

حکاکيان: از خدا و ما فوق بشري قدرت مي گيرد و اين قدرت را کسي جز ماشيح نمي تواند داشته باشد.

سئوال: آيا ماشيح به تنهايي ظهور مي کند؟

حکاکيان: ما معتقديم که قبل از ظهور، آهنگي نواخته مي شود: شوفار زره و ابارگمر، شوفار زره و بار، شوفار زره و ابرگمر، شوفار زره



[ صفحه 48]



و بار قبلا ندا و آهنگ بخصوصي که بسيار معجزه را و ترس آور است، ظهور ماشيح را ندا خواهد داد... يشايايي: يعني ظهور ماشيح اعلام مي شود.

سئوال: هم زمان با ظهور وي اعلام مي شود يا چند روز قبل از آن؟

حکاکيان: هم زمان با ظهورش!»

سئوال: هدف ماشيح چيست و مي خواهد به غير از عدالت چه چيزي را برقرار کند؟

حکاکيان: چه چيزي بالاتر از عدالت است؟ مگر او چه مي خواهد؟ اگر دنيا را عدل بگيرد، دنيا چه نقصي خواهد داشت؟ وقتي انسان ها باهم خوب باشند، زندان نخواهد بود. فسادي وجود نخواهد داشت و فرهنگي عالي بر.... حاکم خواهد شد.

سئوال: آيا در آن زمان يک نواختي در فکر و عمل بوجود خواهد آمد و تفاوتي در فکر و عمل انسان ها نخواهد بود و همه مثل بطري هاي نوشابه، با يک نوع تفکر پر خواهيم شد؟ بي هيچ تفاوتي؟

حکاکيان: منظور اين نيست. منظور اين است که ظلم نخواهد بود.

سئوال: اين انتظار از نظر ديني چه تاثيري براي شما دارد؟

حکاکيان: از نظر ديني براي ما اميد بخش است. اميد مي دهد. انسان اگر اميد نداشته باشد، به چه چيز زنده خواهد بود؟ به هيچ چيز! ولي وقتي اميدوار باشد که کسي مي آيد و عدالت را برقرار مي کند، در انسان اثر مي گذارد.



[ صفحه 49]



سئوال: چه تاثير روي اعمال ديني مي گذارد؟

حکاکيان: اثر زيادي مي گذارد. فرد مي ترسد. در زندگي خطا نمي کند. عبادت خود را انجام مي دهد. زندگي خود را درست برقرار مي کند. ظلم نمي کند. چون مي داند، حساب و کتابي هست. مخصوصا روي قوم يهود، اثر زيادي مي گذارد. به قسمتي از يک کتاب اشاره کرده، ادامه مي دهد: ما اين را در روزي ترجمه مي کنيم که 26 ساعت روزه گرفته ايم. در روز کيپور يعني در آن روز که بالاترين روزهاست 26. ساعت به زبان روزه اين را در مساجد براي مردم مي خوانيم و اعلام مي کنيم که اميدوار باشيد و در عين اميدواري عدالت خودتان را حفظ کنيد. انسانيت و دين خودتان را حفظ کنيد.

سئوال: از نظر سياسي چه تاثيري بر شما دارد؟

يشايايي: بيشتر جنبه و شکل مذهبي آن مطرح است نه شکل سياسي آن. البته يک تلقي، تشکيل دولت اسرائيل است [1] ولي به طور اصولي، فرد يهودي در تفکر مذهبي خود، سياسي فکر نمي کرده و نمي کند. منظور از سياست از نظر شما چيست؟

سئوال: وقتي ما معتقديم که مهدي مي آيد، خودمان را آماده مي کنيم. حکام جامعه، ظالم و غاصب جايگاه او را غضب کرده اند و تا زماني که آنها هستند، او نمي تواند ظهور کند. با اين ديدگاه، جامعه خود را آماده مي کند که هر



[ صفحه 50]



لحظه عليه آن حکومت قيام کند. آيا چنين چيزي در يهوديت وجود دارد؟

يشايايي: در افکار يهودي، ظهوري ماشيح مقدر و تقدير الهي است. وقتي که ظلم و کفر حاکم شود، خود به خود موجبات ظهور ماشيح فراهم مي شود ولي اين که چه جور، چرا و با چه کيفيتي ظهور مي کند، مقدر و تقدير الهي است. اشکال سياسي و اجتماعي ندارد.

سئوال: آيا انتظار تاثيري اقتصادي - صنعتي در پي دارد؟

يشايايي: شما نبايد ظهور ماشيح در تفکر يهودي را زميني کنيد. در غير اين صورت به صهيونيست ها نزديک خواهيد شد. فکر يهودي چنين مباني ندارد.

سئوال: خود انتظاري که من و شما مي کشيم، چه تاثيري بر من و شما دارد؟

حکاکيان: تقوا، اميد و روحيه مي دهد. به او الهام مي شود که بايد عدالت و انصاف را رعايت کند.

سئوال: يادم است، روز اولي که به انجمن شما آمدم، يک خانم يهودي از من پرسيد: آيا شما فکر نمي کنيد که اصلا چنين موعودي نباشد و اين براي اين است که ما سختي زندگي را تحمل کنيم؟

يشايايي: اين نظر آن خانم بوده است.

سئوال: آيا اين اميد خالص است؟ چون بيش از 3200 سال از وعده شما و 1400 سال از وعده داده شده به ما مي گذرد؟

حکاکيان: اگر اين اميد خالص باشد، استغفر الله، وحي پيغمبر ما نفي



[ صفحه 51]



مي شود. ما نمي توانيم چنين حرفي بزنيم. مگر مي شود، چيزي را که پيامبر گفته، انکار کنيم. وقتي پيامبر حرفي را مي زند، براي ما حکم کلام الله را دارد. ما به الهام بودن تمامي چيزهايي که پيامبران ما گفته اند، معتقديم. يعني گفته هاي ديگر پيامبران ما، عين گفته هاي حضرت موسي در تورات است. او اضافه مي کند: آن خانم عقيده خودش را گفته است. او نمي دانسته که با اين سخن حرف پيامبر را نفي کرده است. آيا شما مي توانيد انکار فردي را در مورد يکي از سخنان رسول اکرم قبول کنيد؟ حرف و سخن او هميشه پايدار است و امکان کم و زياد شدن ندارد. نه پيامبر ما و نه پيامبر شما.

سئوال: چرا اين خانم يا معتقد نيست و يا در اعتقادات خود ضعيف است؟ علل آن چيست؟

يشايايي با اشاره به شعري، گفت: (متاع کفر و دين بي مشتري نيست - گروهي اين، گروهي آن پسندند) چنين مواردي دلايل جامعه شناختي دارد و به دانش جامعه شناسي مبسوطي نياز است که ما صلاحيت آن را نداريم.

سئوال: آيا اساطيري هم داريد؟

يشايايي: حضرت خضر يا الياه نبي بنا به دلايلي غير فيزيولوژي و بنا به تقدير الهي جاودانگي دارد و مرگ ندارد. در چند جلسه اي که به دفتر انجمن يهوديان، کتابخانه مرکزي و سالن اجتماعات آنان رفته بوديم، همه آنان، از کودک گرفته تا پيرمرد، کلاه يا عرقچين کوچکي به سر داشتند ولي امروز هيچ کدام آن عرقچين را به سر



[ صفحه 52]



نداشتند. عرقچين براي يهوديان مقدس شده است و جزئي از سمبل هاي ديني آنان به حساب مي آيد. بسياري از يهوديان در استفاده از آن راه افراط مي پيمايند. چنان که در کتابي آمده است: يکي از جاسوسان، آدمکش اسرائيلي حاضر نبود، بدون کلاه قدم از قدم بردارد. او براي اين که شناخته نشود، موي وسط سر خود را مي تراشد و عرقچيني که موي سر انسان بر روي آن چسبانده شده بود را بر سر مي گذارد تا مشخص نباشد که او عرقچين به سر دارد تا بتواند در خارج از اسرائيل عمليات خود را بدون جلب توجه ديگران عملي کند.


پاورقي

[1] همان که صهيونيست ها و متعصبان يهود مي گويند.