بازگشت

در منابع مسيحيت


راجع به سابقه آمدن مهدي و ياران او و جهان در عصر او و آمدن او در تاريک ترين ادوار روزگار، و تشکيل حکومت واحد جهاني، در انجيل ها سخن ها رفته است. در انجيل متي، باب 24 حضرت عيسي در پاسخ شاگردانش که پرسيدند:



[ صفحه 17]



به ما بگو اين امر کي واقع مي شود و نشان آمدن تو و انقضاي عالم چيست؟ عيسي در جواب ايشان گفت:... اينک شما را از پيش خبر دادم... همچنان که برق از شرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مي شود ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد... و پسر انسان را ببينيد که بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال عظيم مي آيد... لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي که گمان نبريد پسر انسان مي آيد. اين سئوال و جواب در ساير انجيل ها هم آمده است، اما در آن جاها راجع به آمدن خود عيسي سئوال نشده است، مثلا در انجيل مرقس باب 13 مي گويد: چون او بر کوه زيتون مقابل هيکل [1] نشسته بود، پطرس و يعقوب و يوحنا و اندرياس سرا از وي پرسيدند ما را خبر ده که اين امورکي واقع مي شود و علامت نزديک شدن اين امور چيست؟ عيسي همان مضمون گذشته را جواب مي دهد تا آن جا که مي گويد آن گاه پسر انسان را ببينيد که با قوت و جلال عظيم بر ابرها مي آيد. در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه، از انتهاي زمين تا به اقصاي فلک فراهم خواهد آورد.... جالب است که مستر هاکس آمريکائي کشيش ساکن همدان در کتاب فارسي قاموس مقدس که شرح لغات تورات و انجيل است به عکس همه موارد براي پسر انسان عنوان خاصي قرار نداده، بلکه آن را در عنوان پسر خواهر آورده است! و در لفظ مسيح مي نويسد: در اناجيل هشتاد مرتبه خود را به ايشان (شاگردانش) پسر انسان خطاب نموده و در عنوان پسر خواهر مي گويد: اين لفظ در عهد جديد (انجيل ها) هشتاد دفعه مذکور است، و در سي موضع از آنها قصد از آن، خداوند ما عيسي مسيح است که خود در حق خود فرموده است.



[ صفحه 18]



ولي توضيح نمي دهد که در 50 مورد ديگر منظور عيسي از پسر انسان کيست؟ اگر در لفظ مسيح گفته است همه اين هشتاد مورد منظور خود عيسي است، ديگر چرا در عنوان پسر خواهر مي گويد 30 مورد آن منظور عيسي است؟ و چرا اين 80 مورد را در همان عنوان پسر انسان نياورده است؟! آيا اين نمي رساند که عيسي خواسته است بگويد مهدي آخر الزمان فرزند انسان کامل پيغمبر خاتم مي آيد، و من هم از آسمان با کمک ابرها فرود مي آيم و به کمک او دنيا را پر از عدل و داد مي کند؟! کنجي شافعي از علماي اهل تسنن از ابن ماجه قزويني در کتاب سنن نقل مي کند که گفته است: روايات درباره ظهور مهدي آل محمد به حد تواتر رسيده است که او دنيا را پر از عدل و داد مي کند، و با عيسي بن مريم قيام مي نمايد، و عيسي عليه السلام به وي در کشتن دجال (مظهر دروغ و تزوير) در فلسطين کمک خواهد کرد. مهدي با مردم نماز مي گزارد و عيسي به وي اقتدا مي کند. در بسياري از روايات معتبر شيعه در تفسير اين آيه ان شاء ننزل عليهم من السماء آيه [2] يعني: اگر بخواهيم مي توانيم علامتي بر آنها از آسمان فرو فرستيم، گفته اند: هنگام کشمکش اهل شام و انقلاب بزرگ که در حوالي فلسطين روي مي دهد، منتظر ظهور مهدي باشيد، و اين علامت آسماني به قدري وحشت آور است که دوشيزگان سراسيمه از پرده بيرون مي دوند و آنها که در خوب هستند از خواب پريده و آنها که بيدارند به خواب مي روند. نيز کنجي شافعي از صحيح مسلم نقل مي کند که پيغمبر در ضمن حديث مفصلي راجع به دجال فرمود: عيسي بن مريم در مشرق دمشق در حالي که دو دست خود را روي شانه دو فرشته نهاده است، در ميان مسلمانان فرود مي آيد و پشت سر مهدي نماز مي گذارد.



[ صفحه 19]



نيز کنجي شافعي در کتاب البيان في اخبار صاحب الزمان روايت مي کند که پيغمبر فرمود: چگونه خواهيد بود در وقتي که عيسي بن مريم در ميان شما فرود مي آيد و امام شما (مهدي) هم در ميان شماست؟ سپس کنجي شافعي مي گويد: اين حديث مورد اتفاق تمام محدثين اهل سنت است. دانشمند نامبرده از ابن عباس روايت مي کند که پيغمبر (ص) فرمود: امتي که من در اول، و مهدي در وسط، و عيسي در آخر آن باشد، هرگز از ميان نمي رود، سپس مي گويد: واسطه بودن مهدي نسبت به عيسي نسبي است، زيرا عيسي اندکي بعد از ظهور مهدي خواهد آمد و مردم را دعوت به پيروي از مهدي و دين اسلام مي کند که تنها آئين جهاني آن روز است. اين را ما از علماي اهل تسنن نقل کرديم. آنچه علماي شيعه در اين باره نوشته اند بسيار مفصل است و اصولا شيعه و سني در اين باره کتاب ها نوشته اند و سخن ها گفته اند. اين بود دورنمايي از موعود جهاني در عقايد مشترک مذهب ها مبني بر اين که آمدن نجات دهنده دنيا از اسرار بزرگ الهي است، و در عقيده شيعيان جهان او کسي جز مهدي موعود اسلام و امام دوازدهم آنان نيست. صادق هدايت نويسنده مشهور که داراي افکار خاصي بود و جنبه مذهبي هم نداشت مي نويسد: هر چند مباني مذاهب سامي هنوز کاملا براي تاريخ مذاهب روشن نشده است، اما راجع به موعود، در مذاهب عيسي و يهود و ماني و اسلام، انتظار نجات دهنده اي را دارند که خواهد آمد و همه دنيا را اصلاح خواهد نمود، مع هذا در بعضي جزئيات با يک ديگر فرق دارند، مثلا يهوديان و عيسويان چشم به راه رجعت مسيح مي باشند، در صورتي که در اسلام ظهور مي کند، يعني امامي که غايب است به موقع ظاهر مي شود و دنيا را پس از آن که پر از ظلم و جور شده، پر از عدال و داد مي نمايد.



[ صفحه 20]



يهوديان و عيسويان نجات دهنده را مسيح مي نامند که برگزيده شده (کتاب اشعيا، باب شصت و يکم - 1).

در مذاهب يهود و مسيح و زرتشتي قبل از ظهور نجات دهنده قواي بدي ظاهر مي شود. نزد يهود هجوم ياجوج و ماجوج، نزد عيسويان اژدها يا جانور يوحنائي و پيغمبر کذاب، نزد زرتشيان مار ضحاک که همان عيسويان، و دجال مسلمانان است. نزد هر سه ملت نجات دهنده از دودمان عالي مرتبه خواهد بود. نزد يهوديان و عيسويان از نژاد پادشاه اسرائيل، نزد زرتشتيان سوشيانس پسر زرتشت است و مسلمانان مانند عيسويان معتقدند که عيسي بايد قواي بدي را منهدم بسازد و دجال يا پيغمبر کذاب ظهور بکند، و ليکن اسلام همه اين وظيفه را به عهده عيسي نمي گزارد و کارگشائي به دست امام غائب انجام خواهد گرفت که او نيز از اولاد پيغمبر اسلام است. [3] برخي از خاورشناسان که از راه دور مغرب زمين و با ديد و تشخيص خود، معتقدات ديني مسلمانان مشرق را مورد مطالعه قرار مي دهند امثال دار مستتر و ادگار بلوشه چون ديده اند زرتشتيان و يهود و نصارا و مسلمانان همگي در انتظار موعودي هستند که در اوضاع بحراني جهان ظهور کرده و دنيا را پر از عدل و داد مي کند، تصور کرده اند که اين عقيده ريشه ايراني و آريايي دارد و بعدها به ملل نژاد سامي و پيروان ساير مذاهب سرايت کرده است.! ولي آنها از اين نکته غافل مانده اند که چون موضوع نجات دهنده دنيا يک موضوع مهم عقيدتي و راز بزرگ الهي است، عقيده مشترک ملل معتقد به خداي جهان را تشکيل مي دهد، و اخبار آن به وسيله همه کتب آسماني و پيامبران الهي به مردم اعلام شده است، با اين فرق که هر ملتي او را از نژاد



[ صفحه 21]



خود دانسته و ظهور او را به منظور بهبود کار خود تلقي مي کنند. حسن قائميان دوست صميمي صادق هدايت در کتاب درباره ظهور و علائم ظهور که از نوشته هاي صادق هدايت گرد آورده صريحا مي نويسد که صادق هدايت از وضع موجود کاملا سر خورده شده بود و پيوسته به اميد آينده بهتر و روشني به سر مي برد و چون به آن نرسيد دست به خودکشي زد. وي مي نويسد: صادق هدايت در تهيه آثار ظهور نجات هنده دنيا از منابع ايراني و يهود و نصارا و اسلام گويي به رسالت بزرگ خدايي خويش کاملا آگاه بود و آنها را عالمانه انتخاب کرده بود.... سپس مي نويسد: موضوع ظهور موضوعي است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهميت خاصي است، و در همه مذاهب مشترک است و آرزوي مشترک همه معتقدين به مذاهب بزرگ را تشکيل مي دهد آرزوي يک مصلح بزرگ جهاني... به قول صادق: صرف نظر از عقيده و ايمان که پايه اين آرزو را تشکيل مي دهد، هر فرد علاقمند به سرنوشت بشريت و طالب تکامل معنوي آن وقتي که از همه سو نااميد مي شود و مي بيند که با وجود اين همه ترقيات فکري و علمي شگفت انگيز باز متاسفانه بشريت غافل و بي خبر روز به روز خود را بيشتر به سوي فساد و تباهي مي کشاند و بيشتر از خداوند بزرگ دوري مي جويد و بيشتر از او سرپيچي مي کند، بنا به فطرت ذاتي خود متوجه درگاه خداوند بزرگ مي شود و از او براي رفع ظلم و فساد ياري مي جويد. از اين رو در همه قرون و اعصار آرزوي يک مصلح بزرگ جهاني در دل هاي خداپرستان وجود داشته است، و اين آرزو تنها در ميان پيروان مذهب هاي بزرگ سابقه ندارد، بلکه آثار آن را در افسانه هاي يونان، در افسانه هاي ميترا در ايران، در کتاب هاي قديم چينيان و در عقايد هنديان و در بين اهالي



[ صفحه 22]



اسکانديناوي و حتي در مصريان قديم و بوميان وحشي مکزيک و نظاير آن مي توان يافت [4] بنابر اين، اعتقاد به ظهور نجات دهنده مقتدري که با تاييدات خاص الهي و امداد غيبي، براي هميشه بشريت را از سرگرداني و فساد و تباهي نجات مي دهد و تمام روي زمين را پر از عدل و داد مي کند، و همه را از يک زندگي توام با آرامش و آسايش برخوردار مي گرداند، خواست همه است. شيعيان جهان آن را در وجود مهدي موعود اسلام پسر امام حسن عسکري عليه السلام امام غائب از انظار مي بينند و طي 14 قرن در تمام اعصار بدان مشهور بوده اند. او همان موعود جهاني و راز بزرگ الهي است و تا زمينه براي پذيرش او عمومي نباشد، ظهور نخواهد کرد، چون در غير آن صورت او را هم مانند اجدادش تنها مي گذارند و به قتل مي رسانند، چنان که مردم کم رشد با همه پيغمبران الهي و نياکان او چنين کردند. آري همه بايد بدانند و به اين مژده دل خوش دارند تا زماني که او از پرده غيبت به در آيد و جهانيان را از لذت ظهور و حضورش شادمان گرداند. قول حافظ:



از دست غيبت تو شکايت نمي کنم

تا نيست غيبتي نبود لذت حضور



مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد

که ز انفاس خوشش بوي کسي مي آيد



از غم هجر مکن ناله و فرياد که من

زده ام فالي و فرياد رسي مي آيد



آنچه در اين دفتر مختصر از نظر شما خوانندگان مي گذرد گفتگويي است که بعضي از سران مذاهب و کيش ها با برادر مسلمان ما آقاي هدايت داشته اند، خيلي چيزها را گفته اند، و خيلي ها را هم يا نگفته اند يا آمادگي آن را نداشته اند،



[ صفحه 23]



يا اگر اشاراتي به موعود اسلام داشته اند، از آن بي خبر بوده اند. مثلا امام زمان در روايات صحيح ما، شهادت جدش امام حسين عليه السلام را دليل بر قيام خود نمي داند و اگر در روايتي آمده و راست باشد مي خواهد بگويد: اي مردم عالم، خداوند چنين انسان هاي برگزيده اي را براي هدايت بشر فرستاد، ببينيد چگونه با او رفتا کردند. و اينک که من آمده ام ديگر شما از اين حق ناشناسي و کشتن مردان الهي که براي نجات شما آمده است دست برداريد. در روايات معتبر ما هست که وقتي مردم ديدند انساني کامل براي نجات آنها آمده است و به آنها راست مي گويد خود او را پذيرا مي شوند و اگر سخن از جنگ و خونريزي است، عموميت ندارد، بلکه امام زمان قواي بدي را که مظهر دروغ و تزوير و جبهه ضد خدا است، و نام آن دجال مي باشد، نابود مي کند، تا جهان از ظلم و تعدي به کلي آسوده شود و راه براي هدايت بشريت به راه راست و تشکيل حکومت واحد جهاني هموار گردد. لازم نيست ما جلو ظلم و فساد را نگيريم تا دنيا پر از ظلم و ستم شود و او زودتر بيايد، نه، هر چه ما با ظلم و فساد مبارزه کنيم با يک گل و دو گل و سه گل دنيا گلستان نمي شود، چنان که مي بينيم پس از 17 سال که انقلاب اسلامي ايران به رهبري ابر مرد تاريخ جهان معاصر امام خميني رضوان الله عليه، بر ضد ظلم و ستم در ايران زمين مبارزه شده، باز روز به روز ظلم و فساد در دنيا زيادتر مي شود، و همه در اين فکر هستند که مگر آن برگزيده خدا، امام زمان بيايد و به عبارت ديگر، دستي از غيب برون آيد و کاري بکند! دين مبين اسلام که ناسخ اديان الهي پيشين است، مدعي است که در بحراني ترين ايام روزگار مهدي موعود که ذخيره الهي و آخرين برگزيده خداوند است، و از دودمان پيغمبر اسلام و اميرالمومنين و حضرت فاطمه



[ صفحه 24]



زهرا عليهم السلام و نهمين امام معصوم از سلاله امام حسين عليه السلام است مي آيد و دنيا را پر از عدل و داد مي کند. شيعيان جهان، پيروان صديق ائمه خاندان پيغمبر عقيده دارند که سوشيانس در اعتقاد زرتشتيان و مسيح موعود در اعتقاد يهود و نصارا، و پسر انسان در اعتقاد ديگر نصارا و مهدي موعود در اعتقاد مسلمانان اهل تسنن، و نجات دهنده دنيا، خواسته همه اميدواران عالم، کسي جز امام دوازدهم حضرت حجت بن الحسن العسکري عليه السلام نيست، و او سرانجام خواهد آمد و به انتظارها پايان مي دهد و همه او را پذيرا مي شوند. در روايات معتبر و صحيح ما امام زمان نه مردم را قتل عام مي کند و نه اسبش تا زانو در خون مي ماند، و نه سيل خون بالا مي آيد، بلکه ظهور امام زمان و نجات دهنده دنيا و مهدي موعود اسلام در وقتي است که ديگر مردم از همه جا سر خورده شده اند، از همه جا بريده اند، و به هيچ کس و هيچ مقامي که مدعي خدمت به خلق است، اعتماد ندارند. چنين وضعي است که ايجاب مي کند نجات دهنده بيايد و براي هميشه بشريت را از قيد و بندها رها سازد و مدينه فاضله اي که افلاطون در خواب مي ديد، در بيداري براي جهانيان پديد آورد. در پايان تذکر اين نقطه را لازم مي دانيم که طبق روايت شيخ صدوق در کتاب کمال الدين ابوبصير از حضرت امام رضا عليه السلام پرسيد: تفسير آيه هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون [5] يعني: او خداوندي است که فرستاده خود را با هدايت و دين حق مي فرستد تا بر تمامي دين ها پيروز گردد هر چند مشرکان نخواهند. چيست؟ چه موقع خداوند فرستاده خود را با هدايت و دين حق مي فرستد تا او را بر همه دين ها غالب گرداند؟ حضرت فرمود: اي ابوبصير! هنوز موقع



[ صفحه 25]



تاويل آن نرسيده است. پرسيد: موقع تاويل آن کي خواهد بود؟ فرمود: بخواست خداوند، هنگامي که قائم ما قيام کند [6] علامه کراجکي در کنز الفوائد از عبايه ربعي روايت مي کند که امير مومنان عليه السلام اين آيه را تلاوت نمود و سپس فرمود: به خدائي که جان من در دست اوست بعد از ظهور وي (مهدي) قريه اي نيست که صبح و شام بانک اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله در آن بلند نشود. در کتاب مزبور از عبدالله بن عباس روايت مي کند که راجع به تفسير اين آيه گفت: در آن روز تمام يهود و نصارا و پيروان هر کيشي به دين حنيف اسلام مي گروند و گرگ و ميش و گاو و شير و انسان و ما را از جان خود ايمن مي باشند و اين به هنگام ظهور قائم آل محمد است [7] (کنايه از عدالت عمومي است که در پرتو ظهور آن حضرت در سراسر جهان گسترش مي يابد). در حديث مشهور مفضل بن عمر نيز آمده است که وي از حضرت صادق عليه السلام پرسيد: تاويل ليظهره علي الدين کله چيست؟ فرمود: اي مفضل! به خدا قسم قائم ما اختلاف را از ميان ملل و اديان بر مي دارد و همه دين ها يکي مي شود چنان که خداوند فرموده است: ان الذين عند الله الاسلام دين در نزد خداوند تنها دين اسلام است. [8] فرمود: و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو في الاخره من الخاسرين يعني: هر کس جز آئين اسلام را بپذيرد از وي پذيرفته نمي شود و در آخرت از زيانکاران خواهد بود. [9] تهران - علي دواني



[ صفحه 27]




پاورقي

[1] معبد داود و سليمان که در جاي امروزي مسجد اقصي بوده است.

[2] سوره حج، آيه 60.

[3] مقدمه کتاب زند و هومن يسن، ص 23.

[4] درباره ظهور و علائم ظهور، حسن قائميان، ص 47.

[5] سوره صف، آيه 9.

[6] مهدي موعود، ص 256.

[7] مهدي موعود، ص 257.

[8] سوره آل عمران، آيه 19.

[9] سوره آل عمران، آيه 85.