بازگشت

قرآن مجيد


[1]

(يا ايها الذين اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علي ادبارها)... [1] اي کساني که کتاب آسماني برايتان آمده، ايمان آوريد به آنچه فرو فرستاديم که تصديق کننده کتابهاي شماست، پيش از آن که چهرهايي را خط بطلان کشيم و آنها را به پشتهايشان واژگون سازيم. مرحوم نعماني در کتاب الغيبه [2] در باب تفسير و تاويل اين آيه شريفه روايتي بدين مضمون آورده است: عن جابر بن يزيد الجعفي، قال: قال ابو جعفر محمد بن علي الباقر عليه السلام: يا جابر، الزم الارض فلا تحرک يدا و لا رجلا حتي تري علامات اذکرها لک ان ادرکتها، اولها: اختلاف ولد فلان (بني العباس) و ما اراک تدرک ذلک و لکن حدث به من بعدي [و] مناد ينادي من السماء و يجيئکم الصوت من ناحيه دمشق بالفتح، و تخسف قريه من قري الشام تسمي الجابيه، و تسقط طائفه من



[ صفحه 11]



مسجد دمشق الايمن، و مارقه تمرق من ناحيه الترک فيعقبها هرج الروم، و سيقبل اخوان الترک حتي ينزلوا الجزيره، و سيقبل مارقه الروم حتي ينزلوا الرمله. فتلک السنه يا جابر، فيها اختلاف کثير في کل ارض من ناحيه المغرب، فاول ارض تخرب ارض الشام، ثم يختلفون عند ذلک علي ثلاث رايات: رايه الاصهب، و رايه الابقع، و رايه السفياني، فيلتقي السفياني بالابقع فيقتتلون، فيتقله السفياني و من معه، ثم يقتل الاصهب، لا يکون له همه الا الاقبال نحو العراق و يمر جيشه ب قرقيسياء فيقتتلون بها، فيقتل بها من الجبارين ماه الف، و يبعث السفياني جيشا الي الکوفه و عدتهم سبعون الفا فيصيبون من اهل الکوفه قتلا و صلبا و سبيا، فبينما هم کذلک اذ اقبلت رايات من نحو خراسان، تطوي المنازل طيا حثيثا، و معهم نفر من اصحاب القائم عليه السلام، ثم يخرج رجل من موالي اهل الکوفه في ضعفاء فيقتله امير جيش السفياني بين الحيره و الکوفه، و يبعث السفياني بعثا الي المدينه فينفر المهدي عليه السلام منها الي مکه، فيبلغ امير جيش السفياني ان المهدي عليه السلام قد خرج الي مکه، فيبعث جيشا علي اثره فلا يدرکه حتي يدخل مکه خائفا يترقب علي سنه موسي بن عمران عليه السلام. قال: و ينزل امير جيش السفياني البيداء فينادي مناد من السماء: يا بيداء ابيدي القوم، فيخسف بهم فلا يفلت منهم الا ثلاثه نفر يحول الله وجوههم الي اقفيتهم و هم من کلب، و فيهم نزلت هذه الايه: (يا ايها الذين اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علي ادبارها -



[ صفحه 12]



الايه). قال: و القائم عليه السلام يومئذ بمکه قد اسند ظهره الي البيت الحرام مستجيرا به فينادي: يا ايها الناس، انا نستنصر الله، فمن اجابنا من الناس فانا اهل بيت نبيکم [محمد]، و نحن اولي الناس بالله و بمحمد صلي الله عليه و آله، فمن حاجني في آدم فانا اولي الناس بادم عليه السلام، و من حاجني في نوح فانا اولي الناس بنوح عليه السلام، و من حاجني في ابراهيم فانا اولي الناس بابراهيم عليه السلام، و من حاجني في محمد صلي الله عليه و آله، فانا اولي الناس بمحمد صلي الله عليه و آله، و من حاجني في النبيين فانا اولي الناس بالنبيين. ا ليس الله يقول في محکم کتابه: (ان الله اصطلفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذريه بعضها من بعض و الله سميع عليم) [3] فانا بقيه من آدم، و ذخيره من نوح، و مصطفي من ابراهيم، و صفوه من محمد صلي الله عليهم اجمعين، الا فمن حاجني في کتاب الله فانا اولي الناس بکتاب الله، الا و من حاجني في سنه رسول الله، فانا اولي الناس بسنه رسول الله صلي الله عليه و آله، فانشد الله من سمع کلامي اليوم لما بلغ الشاهد منکم الغائب، و اسالکم بحق الله، و حق رسوله، و حقي - فان لي عليکم حق القربي من رسول الله صلي الله عليه و آله - لما اعنتمونا و منعتمونا ممن يظلمنا فقد اخفنا و ظلمنا و طردنا من ديارنا و ابنائنا، و بغي علينا، و دفعنا عن حقنا، و افتري اهل الباطل علينا، فالله الله فينا لا تخذلونا و انصرونا ينصرکم الله تعالي. قال: فيجمع الله له اصحابه ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا



[ صفحه 13]



يجمعهم الله له علي غير ميعاد قزعا کقزع الخريف و هي يا جابر، الايه التي ذکرها [الله] في کتابه: (اين ما تکونوا يات بکم الله جميعا ان الله عي کل شي ء قدير)، [4] فيبايعونه بين الرکن و المقام، و معه عهد من رسول الله صلي الله عليه و آله و قد توارثته الابناء عن الاباء. و القائم يا جابر، رجل من ولد الحسين يصلح الله له امره في ليله فما اشکل علي الناس من ذلک [يا جابر] فلا يشکل عليهم ولادته من رسول الله صلي الله عليه و آله و وراثته العلماء بعد عالم، فان اشکل هذا کله عليهم فان الصوت من السماء لا يشکل عليهم اذا نودي باسمه و اسم ابيه [و امه]. امام باقر عليه السلام به جابر بن يزيد جعفي فرمودند: اي جابر! خانه نشين باش. پس از جاي خود حرکت مکن تا نشانه هايي را که برايت ياد مي کنم ببيني. اگر آنها را دريابي. اولين آنها اختلاف فرزندان فلان (بني العباس) است، و آن طور که مي بينم آن زمان را درک نمي کني، ولي اين را پس از من براي ديگران بازگو. منادي از آسمان ندا مي کند، و صداي فتح و پيروزي که از جانب دمشق به شما مي رسد، و يکي از آباديهاي شام که جابيه نام دارد به زمين فرو مي رود. بخشي از سمت راست مسجد دمشق فرو مي ريزد. گروهي از ترکها شورش مي نمايند. و در پي آن، اوضاع روم آشفته خواهد شد. و ترکها پيش مي روند تا اينکه در جزيره فرود آيند. و شورشيان روم پيشروي نموده و در رمله منزل مي کنند. اي جابر! پس در آن سال اختلاف بسياري در هر بخشي از نواحي غربي پديد خواهد آمد. نخستين سرزميني که خراب مي شود شام است. سپس در آن هنگام مردم سه گروه خواهند شد و زير سه پرچم گرد خواهند آمد: اول پرچم سرخ و سفيد، دوم پرچم سياه و سفيد و



[ صفحه 14]



سوم پرچم سفياني. آن گاه سفياني با پرچمدار سياه و سفيد برخورد مي کند و با يک ديگر نبرد مي نمايند، و او و تمامي همراهانش را به قتل مي رساند. آن گاه سفياني شخص سرخ و سفيد را مي کشد، و ديگر هدفي نخواهد داشت جز اين که به سوي عراق پيشروي کند. لشکريانش از قرقيسيا مي گذرند و صدها هزار تن از گردنکشان را در آنجا مي کشند. سفياني لشکري به سوي کوفه مي فرستد که تعداد آنها هفتاد هزار مرد جنگي است. پس آنها به کشتن و دار زدن و اسير کردن اهل کوفه مي پردازند. در همين اثنا که سرگرم اين فجايع هستند پرچمهايي از ناحيه خراسان بلند مي شود که به سرعت منزلها را پشت سر مي گذارند، و چند تن از اصحاب حضرت قائم عليه السلام با ايشان هستند. سپس مردي از غلامان اهل کوفه با عده اي از افراد ضعيف خروج مي کند که فرمانده لشکر سفياني او را بين حيره و کوفه به قتل مي رساند. آن گاه سفياني گروهي را به مدينه مي فرستد، پس حضرت مهدي عليه السلام از آنجا به سوي مکه کوچ مي کند. به فرمانده لشکر سفياني خبر مي رسد که حضرت مهدي عليه السلام از مدينه خارج گرديده، لذا سپاهي در پي آن بزرگوار روانه مي سازد که به او نمي رسند تا اينکه آن حضرت با بيم و هراس همچون موسي بن عمران عليه السلام به مکه داخل مي شود. امام باقر عليه السلام فرمودند: و فرمانده و لشکريان سفياني در بيابان بيداء فرود مي آيند، پس منادي از آسمان بانگ مي زند: اي بيداء! اين قوم را نابود کن، و زمين بيداء آنها را به کام خود فرو مي برد. جز سه تن کسي از آنها جان سالم بدر نمي برد. خداوند صورتهاي آن سه را به پشت بر مي گرداند. و آنان از قبيله کلب مي باشند که درباره آنها اين آيه نازل شده: اي کساني که کتاب آسماني برايتان آمده، ايمان آوريد به آنچه فرو فرستاديم که تصديق کننده کتابهاي شماست، پيش از آن که چهرهايي را خط بطلان کشيم و آنها را به پشتهايشان واژگون سازيم. حضرت فرمودند: و قائم عليه السلام آن روز در مکه است، به بيت الله الحرام تکيه زده در حالي که به بيت پناه برده ندا مي کند: اي مردم! ما از



[ صفحه 15]



خداوند و هر کس از مردم که دعوتمان را اجابت کند ياري مي خواهيم. پس هر کس - از مردم - که دعوت ما را اجابت کند [بداند که] ما خاندان پيغمبر شماييم، و ما سزاوارترين مردم به خداوند و حضرت محمد صلي الله عليه و آله هستيم. پس هر آن کس درباره آدم با من بحث و گفتگو دارد [بداند که] من از همه مردم به آدم عليه السلام نزديکترم. و هر آن کس درباره نوح با من بحث و گفتگو دارد [بداند که] من از همه مردم به نوح عليه السلام نزديکترم. و هر کس درباره ابراهيم با من بحث و گفتگو دارد [بداند که] من از همه مردم به ابراهيم عليه السلام نزديکترم. و هر آن که درباره محمد صلي الله عليه و آله با من بحث دارد [بداند که] من از همه مردم به محمد صلي الله عليه و آله نزديکترم. و هر کس درباره پيغمبران با من سخني دارد [بداند که] من از همه مردم به پيغمبران نزديکتر و سزاوارترم، مگر نه اين است که خداوند در کتاب استوار خويش مي فرمايد: همانا خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد، دودماني که با يک ديگر خويشاوندند و بعضي از بعض ديگر پديد آمده اند و خداوند شنوا و داناست. و من بازمانده آدم و ذخيره نوح و برگزيده ابراهيم و عصاره محمد ام که درود خدا بر همه آنان باد هستم. آگاه باشيد! هر کس درباره کتاب خدا با من محاجه کند [بداند که] من از تمامي مردم به کتاب خداوند نزديکترم. آگاه باشيد! هر کس در مورد سنت و سيرت رسول خدا با من بحث دارد [بداند که] من از تمامي مردم به سنت و سيرت رسول خدا صلي الله عليه و آله نزديکترم. هر کس سخنم را امروز شنيد او را به خدا سوگند مي دهم که به غايبان برساند، و شما را به حق خدا و حق رسول او و به حق خودم - که خويشاوندي با رسول خدا صلي الله عليه و آله را بر شما دارم - سوگند مي دهم که ما را ياري داده، و از کساني که بر ما ظلم مي کنند محافظتمان نماييد، زيرا ما (خاندان پيامبر) را ترسانده اند و بر ما ظلم کرده و ما را از شهر و ديار و فرزندانمان آواره کرده اند. به ما تعدي نموده، از حقمان دور ساخته اند و اهل باطل بر ما افترا زده اند. پس شما را به خدا سوگند، مبادا دست از ياريمان برداريد. ما را ياري کنيد تا خداوند ياريتان نمايد.



[ صفحه 16]



حضرت فرمودند: آن گاه خداوند اصحابش را که سيصد و سيزده نفرند بدون قرار قبلي همچون قطعه هاي ابر پاييزي گرد مي آورد، و اين است - اي جابر! - معني آيه اي که خداوند مي فرمايد: هر جا باشيد خداوند همه شما را گرد خواهد آورد. محققا خدا بر همه چيز تواناست. پس در بين رکن و مقام با او بيعت مي کنند، و عهد نامه اي از رسول خدا صلي الله عليه و آله با اوست که فرزندان (پيغمبر) آن را از پدرانشان - يکي پس از ديگري - به ارث برده اند. اي جابر! قائم عليه السلام مردي از فرزندان حسين است. خداوند امرش را در مدت يک شب اصلاح مي فرمايد. پس اي جابر! ممکن است هر مطلبي براي مردم مبهم و مشتبه همچنان باقي بماند، ليکن اين سخن که اينکه او از فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و وارث علم علما است بر مردم مشتبه نخواهد شد. و اگر همه اينها نيز بر آنان مشتبه گردد آن گاه که نام او و نام پدرش [و مادرش] در آسمان ندا داده شود ديگر ايشان به اشتباه نخواهند افتاد.

[2]

(و لنذيقنهم من العذاب الادني دون العذاب الاکبر لعلهم يرجعون) [5] پيش از عذاب بزرگتر، عذاب نزديکتر را به آنها مي چشانيم. شايد برگردند. مرحوم علامه مجلسي رحمه الله در کتاب شريف بحار الانوار از کتاب کنز الفوائد مرحوم کراجکي روايتي چنين نقل مي کند: عن مفضل بن عمر، قال: سالت ابا عبد الله عليه السلام عن قول الله عز و جل: (و لنذيقنهم من العذاب الادني دون العذاب الاکبر لعلهم



[ صفحه 17]



يرجعون)، قال: الادني غلاء السعر، و الاکبر المهدي بالسيف. [6] مفضل بن عمر گويد: از امام صادق عليه السلام درباره آيه: پيش از عذاب بزرگتر، عذاب نزديکتر را به آنها مي چشانيم. شايد برگردند، سوال کردم حضرت فرمودند: عذاب نزديک تر گراني است و عذاب بزرگتر مهدي عليه السلام با شمشير است (آن هنگام که قيام مي کند).

[3]

(امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء و يجعلکم خلفاء الارض ءاله مع الله قليلا ما تذکرون) [7] آن کيست که دعاي بيچارگان مضطر را به اجابت مي رساند و رنج و غم آنان را برطرف مي سازد و شما مسلمانان را جانشينان اهل زمين قرار مي دهد. آيا با وجود خداي يکتا خدايي هست - هرگز نيست - ليکن اندکي مردم متذکر اين حقيقتند. عن ابي عبد الله عليه السلام، قال: ان القائم اذا خرج دخل المسجد الحرام فيستقبل الکعبه، و يجعل ظهره الي المقام، ثم يصلي رکعتين، يقول فيقول: يا ايها الناس، انا اولي الناس بادم، يا ايها الناس، انا اولي الناس بابراهيم، يا ايها الناس انا اولي باسماعيل، يا ايها الناس انا اولي الناس بمحمد صلي الله عليه و آله، ثم يرفع يديه الي السماء فيدعوه و يتضرع حتي يقع علي وجهه، و هو قوله عز و جل: (امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء و يجعلکم خلفاء الارض ءاله مع الله قليلا ما تذکرون) از امام صادق عليه السلام روايت شده است که آن حضرت فرمودند: چون



[ صفحه 18]



قائم ما ظهور کند به مسجد الحرام در آيد در حالي که رو به کعبه و پشت به مقام نموده دو رکعت نماز مي گذارد. آن گاه برخاسته و مي گويد: اي مردم! من از همه مردم به آدم ابوالبشر و ابراهيم خليل و اسماعيل ذبيح و محمد، پيغمبر اکرم نزديکترم. سپس دست به دعا بلند مي کند و آن قدر به درگاه خداوند مي نالد که روي زمين مي افتد، چنانکه خداوند مي فرمايد: آن کيست که دعاي بيچارگان مضطر را به اجابت مي رساند و رنج و غم آنان را بطرف مي سازد و شما مسلمانان را جانشينان اهل زمين قرار مي دهد. آيا با وجود خداي يکتا خدايي هست - هرگز نيست - ليکن اندکي مردم متذکر اين حقيقتند.



[ صفحه 19]




پاورقي

[1] سوره نساء، 47:5.

[2] کتاب الغيبه، صص 282 - 279.

[3] آل عمران، 33:3-34.

[4] سوره بقره، 148:2.

[5] سوره سجده، 21:32.

[6] تاويل الايات، ج 2: ص 444 / ح 6، اثبات الهداه، ج 3: ص 564 / ح 646، البرهان، ج 3: ص 288 / ح 3 / بحار الانوار، ج 51: ص 59 / ح 55.

[7] سوره نمل، 62:27.