بازگشت

چهل حديث پيرامون باورداشت مهدويت


1 - اخرج احمد و ابن ابي شيبه، و ابن ماجه، و نعيم بن حماد، في الفتن، عن علي، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: المهدي منا اهل البيت، يصلحه الله في ليله. [1] .

احمد و ابن ابي شيبه و ابن ماجه و نعيم بن حماد، در کتاب فتن از علي عليه السلام، نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: مهدي عليه السلام از ما اهل بيت است، خداوند امر او را در يک شب اصلاح خواهد فرمود.

2 - اخرج ابوداود و ابن ماجه و الطبراني و الحاکم عن ام سلمه، قالت: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: المهدي من عترتي، من ولد فاطمه. [2] .



[ صفحه 34]



ابوداود و ابن ماجه و طبراني و حاکم، از ام سلمه روايت کرده اند که گفت: شنيدم رسول الله صلي الله عليه و آله مي فرمايد: مهدي عليه السلام از سلاله من است، از فرزندان فاطمه عليه السلام.

3 - اخرج الحاکم و ابن ماجه و ابونعيم، عن انس بن مالک، قال: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: نحن سبعه ولد عبد المطلب ساده اهل الجنه: انا، و حمزه، و علي، و جعفر، و الحسن، و الحسين، و المهدي. [3] .

حاکم، و ابن ماجه و ابونعيم، از انس بن مالک روايت کرده اند که وي گفت: شنيدم، رسول الله صلي الله عليه و آله مي فرمايد: ما هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشت هستيم: من و حمزه و علي و جعفر و حسن و حسين و مهدي.

4 - اخرج الترمذي - و صححه - عن ابي هريره، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لو لم يبق من الدنيا الا يوم، لطول الله ذلک اليوم، حتي يلي المهدي. [4] .

ترمذي به طريق صحيح از ابوهريره، نقل کرده است که گفت:



[ صفحه 35]



رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولاني مي کند که مهدي عليه السلام در پي آيد.

5 - اخرج الطبراني في الاوسط من طريق عمرو بن علي، عن علي بن ابي طالب انه قال للنبي صلي الله عليه و آله و سلم: امنا المهدي ام من غيرنا يا رسول الله؟، قال: بل منا، بنا يختم الله کما بنا فتح، و بنا يستنقذون من الشرک، و بنا يولف الله بين قلوبهم بعد عداوه الشرک. [5] .

طبراني در الاوسط از طريق عمرو بن علي، روايتي را از علي بن ابي طالب عليه السلام نقل کرده که از پيامبر صلي الله عليه و آله سوال کرد: مهدي از بين ماست يا از بين ديگران يا رسول الله؟ در جواب فرمود: بلکه از ماست، خداوند همچنان که به ما آغاز فرمود، به ما هم ختم خواهد کرد. به وسيله ماست که مردم از شرک نجات مي يابند، به وسيله ماست که خداوند بين دل هاي مردم، الفت و پيوند ايجاد مي کند، بعد از آن که به دشمني حاصله از شرک، بينشان جدايي افتاده باشد.

6 - اخرج نعيم بن حماد، و ابونعيم من طريق مکحول عن علي، قال: قلت: يا رسول الله امنا آل محمد المهدي، ام من



[ صفحه 36]



غيرنا؟ فقال: لا بل منا، يختم الله به الدين کما فتح بنا ينقذون من الفتنه کما انقذوا من الشرک، و بنا يولف الله بين قلوبهم، و بنا يصبحون بعد عداوه الفتنه اخوانا کما اصبحوا بعد عداوه الشرک اخوانا في دينهم [6] .

نعيم بن حماد و ابونعيم از طريق مکحول از علي بن ابي طالب عليه السلام روايت کرده اند، که فرمود: گفتم: اي رسول خدا، آيا مهدي عليه السلام از بين ما آل محمد صلي الله عليه و آله است يا از بين غير ما؟ فرمود: نه، بلکه از بين ماست، خداوند دين را همچنان که گشود، به وجود او ختم خواهد کرد، مردم به وسيله ما از فتنه نجات مي يابند، چنانکه از شرک نجات يافتند و به وسيله ماست که خداوند بين دل هاي مردم، الفت و پيوند ايجاد مي کند و به وسيله ماست که مردم بعد از دشمني برخاسته از فتنه، با يک ديگر برادر شدند.

7 - اخرج الحارث بن ابي اسامه و ابو نعيم، عن ابي سعيد، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لتملان الارض ظلما و عدوانا، ثم ليخرجن رجل من اهل بيتي حتي يملاها قسطا و عدلا کما ملئت عدوانا و ظلما. [7] .



[ صفحه 37]



حارث بن ابي اسامه و ابونعيم، از ابوسعيد نقل کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: زمين پر از ستم و دشمني مي شود و به درستي، مردي از اهل بيت من قيام خواهد کرد تا زمين را از عدل و داد پر کند، چنانکه پر از دشمني و ستم شده باشد.

8 - اخرج الطبراني في الکبير و ابو نعيم عن ابن مسعود، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: يخرج رجل من اهل بيتي، يواطي اسمه اسمي و خلقه خلقي، يملاها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا. [8] .

طبراني در کتاب الکبير و ابونعيم، از ابن مسعود، نقل کرده اند که گفت: رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: مردي از اهل بيت من قيام خواهد کرد، اسمش همانند اسم من و اخلاقش همانند اخلاق من است، او زمين را پر از عدل و داد کند، چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.

9 - اخرج ابو نعيم عن حذيفه، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: ويح هذه الامه من ملوک جبابره، يقتلون و يخيفون المطيعين الا من اظهر طاعتهم، فالمومن التقي ليصانعهم بلسانه، و يفر منهم بقلبه و جنانه. فاذا اراد الله



[ صفحه 38]



تعالي ان يعيد الاسلام عزيزا، قصم کل جبار عنيد، و هو القادر علي ما يشاء ان يصلح امه بعد فسادها. يا حذيفه! لو لم يبق من الدنيا الا يوم، لطول الله ذلک اليوم حتي يملک من اهل بيتي رجل، تجري الملاحم علي يديه، و يظهر الاسلام، لا يخلف وعده، و هو سريع الحساب [9] .

ابونعيم از حذيفه نقل کرده است، که گفت: رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: واي بر اين امت از پادشاهان ستمگر، مردم را مي کشند و اطاعت کنندگان پروردگار را مي ترسانند، مگر کسي را که فرمانبري و اطاعت از آنان را اظهار کند. پس انسان با ايمان و پرهيزکار بايد با زبانش با آنان بسازد، اما در قلب و با جوارحش از آنان بگريزد. پس اگر خداي بزرگ بخواهد اسلام را عزيز گرداند، هر ستمگر عناد پيشه اي را در هم خواهد شکست و او بر آنچه بخواهد تواناست و مي تواند امت را بعد از تباهي، اصلاح فرمايد - و حالشان را نيکو گرداند - اي حذيفه: اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خداوند همان يک روز را، آن چنان طولاني خواهد کرد که مردي از اهل بيت من به حکومت رسد، به دست او پيشامدهايي عجيب به وقوع مي پيوندند و خداوند - به دست او - اسلام را پيروز مي کند و در وعده هايش خلاف نمي کند، و او محاسبه گري سريع است.



[ صفحه 39]



10- اخرج الحسن بن سفيان، و ابو نعيم، عن ابي هريره، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لو لم يبق من الدنيا الا ليله، ليملک فيها رجل من اهل بيتي. [10] .

حسن بن سفيان و ابونعيم، از ابوهريره، نقل کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اگر از عمر دنيا جز يک شب باقي نمانده باشد، خداوند در همان يک شب، مردي از اهل بيت مرا به حکومت خواهد رسانيد.

11 - اخرج الروياني في مسنده و ابو نعيم عن حذيفه، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: المهدي رجل من ولدي، لونه لون عربي، و جسمه اسرئيلي، علي خده الايمن خال کانه کوکب دري، يملا الارض عدلا کما ملئت جورا و ظلما، يرضي في خلافته اهل الارض و اهل السماء و الطير في الجو. [11] .

روياني در کتاب مسند خويش، و ابونعيم از حذيفه، نقل کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مهدي عليه السلام مردي از فرزندان من است، رنگ رخساره اش، رنگ



[ صفحه 40]



عربها و اندامش، اندام اسرائيلي هاست، [12] بر گونه راستش خالي هست، که مانند ستاره اي درخشان است. زمين را از عدالت پر مي سازد، چنانکه از ستم و حق کشي پر شده باشد، در زمان خلافت و رهبري او، زمينيان و آسمانيان و پرندگان فضا، راضي و خوشنود خواهند بود.

12 - اخرج ابو نعيم عن الحسين عليه السلام ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال لفاطمه: يا بنيه: المهدي من ولدک. [13] .

ابونعيم از حسين عليه السلام روايت کرده است، که همانا پيامبر صلي الله عليه و آله به فاطمه زهرا عليها السلام فرمودند: اي دخترک من! مهدي، از فرزندان توست.

13 - اخرج ابن عساکر عن الحسين عليه السلام، ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: ابشري يا فاطمه! المهدي منک. [14] .

و ابن عساکر از حسين عليه السلام روايت کرده است، که همانا پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: اي فاطمه: تو را بشارت باد، که مهدي عليه السلام از نسل تو است.



[ صفحه 41]



14- اخرج الطبراني في الکبير، و ابو نعيم عن الهلال، [15] ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال لفاطمه: و الذي بعثني بالحق، منهما - يعني الحسن و الحسين - مهدي هذه الامه. اذا صارت الدنيا هرجا و مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علي بعض فلا کبير يرحم صغيرا و لا صغير يوقر کبيرا، يبعث الله عند ذلک منهما من يفتح حصون الضلاله و قلوبا غفلا، يقوم بالدين في آخر الزمان، کما قمت به في اول الزمان، و يملا الدنيا عدلا کما ملئت جورا. [16] .

طبراني در کتاب الکبير و ابونعيم از هلال - يا هلالي -، نقل کرده اند، که پيامبر صلي الله عليه و آله به فاطمه عليها السلام فرمود: سوگند به آن که مرا به حقيقت، مبعوث گردانيد، که مهدي اين امت، از نسل اين دو نفر است - اشاره به حسن عليه السلام و حسين عليه السلام - زماني که دنيا آشفته گردد، و فتنه ها ظاهر شوند و راه ها کوتاه گردند و برخي مردم بر برخي ديگر هجوم آورند، نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند، و نه خردسالان به بزرگسالان، احترام نهند، در آن زمان خداوند از نسل اين دو، کسي را بر مي انگيزد که حصارهاي گمراهي را مي گشايد و دل هاي غفلت زده را بيدار مي کند و در آخر الزمان دين را به پا مي دارد، چنانکه من در ابتدا، آن را به پا داشتم و دنيا را از عدالت پر مي سازد چنانکه از ستم پر شده باشد.



[ صفحه 42]



15- اخرج ايضا - يعني نعيم بن حماد - عن علي و عائشه، عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: المهدي رجل من عترتي، يقاتل علي سنتي کما قاتلت انا علي الوحي. [17] .

نيز او (نعيم بن حماد) از علي عليه السلام و عايشه، از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل کرده است که فرمود: مهدي، مردي از خاندان من است. او بر طبق سنت من - با مخالفين - مي جنگد، چنانکه من بر طبق وحي الهي مي جنگيدم.

16 - اخرج ايضا عن علي عليه السلام قال: المهدي رجل منا، من ولد فاطمه. [18] .

نيز او (نعيم بن حماد) از علي عليه السلام نقل کرده است که فرمود: مهدي عليه السلام مردي از - نسل - ما، از فرزندان فاطمه عليها السلام است.

17 - اخرج الطبراني، عن عوف بن مالک ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: يجي ء فتنه غبراء مظلمه، تتبع الفتن بعضها بعضا حتي يخرج رجل من اهل بيتي يقال له المهدي، فان



[ صفحه 43]



ادرکته فاتبعه، و کن من المهتدين. [19] .

طبراني از عوف بن مالک، نقل کرده است، که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: فتنه اي سخت، تيره و تاريک فرا مي رسد، فتنه ها پشت سر هم - بر مردم - وارد مي شوند، تا اينکه مردي از اهل بيت من قيام کند، که مهدي خوانده مي شود. اگر او را دريافتي، پيروش باش، تا از هدايت يافتگان باشي.

18 - اخرج الداني عن الحکم بن عيينه، قال: قلت لمحمد بن علي: سمعت انه سيخرج منکم رجل يعدل في هذه الامه. قال: انا نرجو ما يرجو الناس، و انا نرجو لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلک اليوم حتي يکون ما ترجوه هذه الامه، و قبل ذلک فتن شر فتنه يمسي الرجل مومنا و يصبح افرا، و يصبح مومنا و يمسي کافرا، فمن ادرک ذلک منکم فليتق الله و ليکن من احلاس بيته. [20] .

داني از حکم بن عيينه، نقل کرده است، که گفت: به محمد بن علي عرضه داشتم، شنيدم که از نسل شما، مردي ظهور مي کند، که در اين امت عدالت را بر پا مي دارد. فرمود: همانا ما به همان چيزي که مردم اميد دارند، اميد بسته ايم. و



[ صفحه 44]



اميدواريم که اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خداوند همان يک روز را آن چنان طولاني کند که آنچه را اين امت به آن اميد بسته اند، تحقق پذيرد و قبل از آن بدترين فتنه ها پديد مي آيد، چنانکه شخصي از برخي مردم، در شب مومن است و صبح که مي شود، کافر شده است، يا در صبح مومن است و شب که مي رسد کافر گرديده است، پس اگر کسي از شما، به چنين فتنه اي گرفتار شد، بايد تقواي الهي پيشه کند و بايد کناره گزيني و خانه نشيني اختيار کند.

19 - عن عمار بن ياسر: اذا قتلت النفس الزکيه، و اخوه تقتل بمکه ضيعه، نادي مناد من السماء: ان اميرکم فلان، و ذلک المهدي، الذي يملا الارض حقا و عدلا اخرجه الامام ابو عبد الله نعيم بن حماد في کتاب الفتن. [21] .

امام ابوعبدالله نعيم بن حماد در کتاب الفتن از عمار بن ياسر نقل کرده است: زماني که نفس زکيه کشته شود، و برادرش در مکه به نبردي شديد پردازد، ندا دهنده اي از آسمان ندا دهد، که امير و فرمانرواي شما فلاني است و او همان مهدي است، کسي که زمين را از حقيقت و عدالت آکنده سازد.



[ صفحه 45]



20- اخرج الطبراني في الاوسط عن طلحه بن عبيد الله، عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم: ستکون فتنه، لا يهدا منها جانب الا جاش منها جانب، حتي ينادي مناد من السماء: ان اميرکم فلان. [22] .

طبراني در کتاب الاوسط از طلحه بن عبيدالله، از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت کرده است: فتنه اي خواهد بود، هنوز طرفي از اين فتنه، آرام نگرفته که طرف ديگري بر مي شورد - قسمتي از آن آرامش نيابد مگر آن که قسمتي ديگر از آن، بر مي آشوبد -، تا آنکه ندا دهنده اي از آسمان ندا در مي دهد: همانا امير و فرمانرواي شما فلاني است.

21 - اخرج ابو نعيم، و الخطيب في تلخيص المتشابه عن ابن عمر، قال: قال رسول صلي الله عليه و آله و سلم: يخرج المهدي و علي راسه ملک ينادي: ان هذا مهدي فاتبعوه. [23] .

ابونعيم و خطيب در کتاب تلخيص المتشابه از ابن عمر نقل کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مهدي قيام مي کند، در حالي که بالاي سر او فرشته اي ندا مي دهد اين مهدي است، از او پيروي کنيد.



[ صفحه 46]



22- أخرج ابو بنعيم عن علي، قال: اذا نادي مناد من السماء: ان الحق في آل محمد، فعند ذلک يظهر المهدي علي أفواه الناس، و يشربون حبه، و لا يکون لهم ذکر غيره. [24] .

ابو نعيم از علي عليه السلام روايت کرده که فرمود:

زماني که ندا دهنده اي از آسمان ندا مي دهد که: حق در خاندان محمد صلي الله عليه و آله و سلم است، در آن هنگام نام مهدي بر زبان هاي مردم آشکار مي گردد و محبت او را به دل مي گيرند و از غير او ياد نمي کنند.

23- أخرج أيضا (يعني نعيم بن حماد) عن شهر بن حوشب، قال: قال رسول الله - صلي الله عليه و سلم-:

في المحرم ينادي مناد من السماء: ألا ان صفوة الله من خلقه فلان، فاسمعوا له، أطيعوه في سنة الصوت المعمعة. [25] .

نيز او (نعيم بن حماد) از شهر بن حوشب نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

در ماه محرم، ندا کننده اي از آسمان ندا مي دهد: آگاه باشيد که



[ صفحه 47]



برگزيده خدا - از ميان خلايق - فلاني است، پس فرمانش را گوش کنيد و از او اطاعت کنيد، در سالي که جنگ ها و فتنه ها فراوان است و سال صداي آسماني است.

24 - عن امير المومنين علي بن ابي طالب، قال: تختلف ثلاث رايات: رايه بالمغرب و رايه بالجزيره، و رايه بالشام تدوم الفتنه بينهم سنه - ثم ذکر خروج السفياني و ما يفعله من الظلم و الجور، ثم ذکر خروج المهدي و مبايعه الناس له بين الرکن و المقام، و قال: - يسير بالجيوش حتي يسير بوادي القري في هدوء و رفق و يلحقه هناک ابن عمه الحسني في اثني عشر الف فارس، فيقول له: يا ابن عم انا احق بهذا الجيش منک، انا ابن الحسن و انا المهدي. فيقول له المهدي: بل ان المهدي. فيقول له الحسني: هل لک من آيه فابايعک؟ فيومي ء المهدي الي الطير فيسقط علي يديه، و يغرس قضيبا في بقعه من الارض فيخضر و يورق. فيقول له الحسني: يا ابن عمي هي لک. [26] .

از اميرالمومنين علي بن ابي طالب نقل شده است، که فرمود: سه پرچم به مخالفت با يک ديگر برافراشته شود، پرچمي در



[ صفحه 48]



مغرب و پرچمي در عربستان و پرچمي در شام، فتنه و جنگ بين آنها يک سال طول مي کشد - سپس از قيام سفياني و ظلم و ستمي که بر مردم روا مي دارد، ياد کرد و پس از آن از ظهور و قيام حضرت مهدي عليه السلام و بيعت کردن مردم با او در بين رکن و مقام ياد نمود - و فرمود: لشکريان خويش را حرکت مي دهد، تا در کمال آرامش و مدارا به وادي القري مي رسند. در آنجا پسر عمويش [27] سيد حسني همراه با دوازده هزار سوار به او مي رسد و مي گويد: اي پسر عمو: من به فرماندهي اين لشکر سزاواتر از تو هستم، زيرا من فرزند امام حسن هستم و مهدي من هستم. حضرت مهدي عليه السلام به او مي فرمايد: بلکه من مهدي هستم. حسني مي گويد: آيا تو را نشانه و معجزه اي هست تا با تو بيعت کنم؟ پس حضرت مهدي عليه السلام به پرنده اي اشاره مي نمايد و پرنده در دستهايش قرار مي گيرد و ني خشکي را مي گيرد و در زمين مي کارد، - بلا فاصله - سبز مي شود و برگ مي دهد. آن زمان سيد حسني به او عرض مي کند: اي پسر عموي من، اين مقام سزاوار توست.

25 - اخرج نعيم و ابو نعيم، عن ابي سعيد، قال: قال رسول



[ صفحه 49]



الله صلي الله عليه و آله و سلم: يکون عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل يقال له المهدي، يکون عطاوه حثيا. [28] .

نعيم و ابونعيم، از ابوسعيد نقل کرده اند، که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هنگامي که آخر الزمان شود - و ياس و ناميدي رخ نمايد - و فتنه ها ظاهر شود، مردي خواهد بود که مهدي ناميده مي شود و بخشش و عطايايش ريزان و سرشار است.

26 - اخرج ابو نعيم، عن عبد الرحمن بن عوف، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: يکون عند انقطاع من الزمان ليبعثن الله من عترتي رجلا، افرق الثنايا، اجلي الجبهه، يملا الارض عدلا، يفيض المال فيضا. [29] .

ابونعيم از عبدالرحمن بن عوف نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هنگامي که آخر الزمان شود - ياس و ناميدي و قحطي رخ نمايد - به تحقيق خداوند مردي از خاندان مرا بر خواهد انگيخت، دندان هاي



[ صفحه 50]



پيشينش فاصله دار و جبينش گشاده است. زمين را از عدالت پر مي سازد، و مال فراوان مي بخشد.

27 - اخرج احمد و مسلم عن ابي سعيد و جابر، عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قال: يکون في آخر الزمان خليفه يقسم المال و لا يعده. [30] .

احمد و مسلم از ابوسعيد و جابر، از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده اند که آن حضرت فرمود: در آخر الزمان خليفه اي خواهد بود که مال را بدون اينکه بشمارد، تقسيم مي کند.

28 - عن حذيفه بن اليمان، عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم في قضيه المهدي عليه السلام مبايعته بين الرکن و المقام، و خروجه متوجها الي الشام، قال: و جبرئيل علي مقدمته، و ميکائيل علي ساقته، يفرح به اهل السماء و الارض، و الطير و الوحش، و الحيتان في البحر اخرجه ابو عمر و عثمان بن سعيد المقري في سننه. [31] .

حذيفه يماني، از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت کرده که آن حضرت - درباره قضيه حضرت مهدي عليه السلام و بيعت کردن مردم با او در بين رکن و مقام



[ صفحه 51]



خانه کعبه و خروج او به سوي شام - فرمود: و جبرئيل در راس پيشاهنگان لشگر و ميکائيل در راس دنباله داران لشگر او قرار دارند، آسمانيان و زمينيان و پرندگان و حيوانات وحشي و ماهيان دريا، همگي به ظهور او شاد مي شوند. اين روايت را، ابوعمر و عثمان بن سعيد مقري نيز در کتاب سنن خود نقل کرده اند.

29 - اخرج احمد و الباوردي في المعرفه، و ابو نعيم عن ابي سعيد، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: بشراکم بالمهدي، رجل من قريش من امتي علي اختلاف من الناس و زلازل، فيملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، و يرضي عن ساکن السماء و ساکن الارض، و يقسم المال صحاحا بالسويه بين الناس، و يملا قلوب امه محمد غني، و يسعهم عدله حتي انه يامر مناديا فينادي: من له حاجه؟ فما ياتيه احد الا رجل واحد، ياتيه يساله، فيقول: ائت السادن، يعطيک. فياتيه، فيقول: انا رسول المهدي اليک لتعطيني مالا، فيقول: احث. فيحثي، فلا يستطيع ان يحمله. فيلقي حتي يکون قدر ما يستطيع ان يحمله فيخرج به و يندم، فيقول: انا کنت اجشع امه محمد نفسا، کلهم دعي الي هذا المال فترکه غيري، فيرده عليه، فيقول: انا لا نقبل



[ صفحه 52]



شيئا اعطيناه فيلبث في ذلک ستا او سبعا او تسع سنين، و لا خير في الحياه بعده. [32] .

احمد و باوردي در کتاب المعرفه و ابونعيم از ابوسعيد، نقل کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: شما را به مهدي بشارت باد، مردي از قريش، از بين امت من، در زماني که مردم باهم به مخالفت و ستيز بر مي خيزند و زلزله ها روي مي دهد، او زمين را از عدالت و برابري پر مي سازد، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. آسمانيان و ساکنان زمين، از او راضي و خشنود مي شوند. او مال را به درستي و برابري بين مردم تقسيم مي کند و دل هاي امت محمد صلي الله عليه و آله را از بي نيازي مي آکند و عدالت او همگان را شامل مي شود، تا آنجا که فرمان مي دهد ندا دهنده اي ندا در دهد: کيست که نيازي داشته باشد؟ پس هيچ کس جز يک مرد به نزد او نمي آيد. مرد نزد او مي آيد و درخواست مي کند، مي فرمايد: به نزد نگهبان پرده دار برو، به تو [نيازت را] مي دهد. به نزد او مي رود و مي گويد: من فرستاده مهدي هستم، نزدت آمده ام که مالي به من عطا کني. پس مي گويد: بريز و آن قدر از مال به دامنش مي ريزد که نمي تواند آن را حمل کند. پس مال را بيرون مي برد، در حالي که پشيمان است و با خود مي گويد: من طمعکارترين و حريص ترين فرد از امت محمد صلي الله عليه و آله بودم، همه آنان به اين مال فرا خوانده شدند، اما



[ صفحه 53]



جز من کسي آن را قبول نکرد. پس باز مي گردد و پول ها را به نگهبان پس مي دهد، او مي گويد: ما چيزي را که به کسي بخشيديم، باز پس نمي گيريم. پس آن حضرت، در چنان حکومتي شش يا هفت يا نه سال درنگ مي کند و بعد از او، خيري در زندگاني نيست.

30 - اخرج ايضا عن عبد الله، عن ابي سعيد، عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم: المهدي منا، اجلي الجبهه، اقني الانف. [33] .

نيز او (نعيم بن حماد)، از عبدالله از ابوسعيد، از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت کرده است که آن حضرت فرمود: مهدي از نسل ماست، گشاده پيشاني است و وسط بيني او قدري بر آمده است.

31 - اخرج نعيم بن حماد عن ابي سعيد الخدري، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: ستکون بعدي فتن، منها فتنه الاحلاس، يکون فيها حرب و هرب، ثم بعدها فتنه اشد منها، ثم تکون فتنه. کلما قيل انقطعت تمادت حتي لا يبقي بيت الا دخلته، و لا مسلم الا ملته حتي يخرج رجل من عترتي. [34] .



[ صفحه 54]



نعيم بن حماد از ابوسعيد خدري نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: پس از من فتنه هايي رخ خواهد داد. يکي از آن فتنه ها، فتنه تنگدستي و بيچارگي و خانه نشيني خواهد بود. در آن فتنه، جنگ و گريزها به وقوع مي پيوندند، و بعد از آن فتنه اي سخت تر و پس از آن فتنه اي ديگر خواهد بود. هر چه گفته مي شود ديگر فتنه به پايان رسيد، گسترش بيشتر مي يابد، تا جائي که هيچ خانه اي نمي ماند، مگر آن که فتنه اي، آن را در بر مي گيرد و هيچ مسلماني نيست، مگر آن که فتنه ها او را دلزده و دلتنگ ساخته باشد. تا اين که مردي از خاندان من قيام کند.

32 - اخرج نعيم عن علي، قال: لا يخرج المهدي حتي يقتل ثلث، و يموت ثلث، و يبقي ثلث. [35] .

نعيم از علي عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود: مهدي، قيام نخواهد کرد، تا زماني که يوم سوم مردم کشته شوند، يک سوم ديگر بميرند و - تنها - يک سوم آنها باقي بمانند.



[ صفحه 55]



33- اخرج ابن ابي شيبه عن مجاهد، قال: حدثني فلان - رجل من اصحاب النبي صلي الله عليه و آله و سلم،: ان المهدي لا يخرج حتي تقتل النفس الزکيه، فاذا قتلت النفس الزکيه غضب عليهم من في السماء و من في الارض، فاتي الناس، فزفوه کما تزف العروس الي زوجه ليله عرسها و هو يملا الارض قسطا و عدلا و تخرج الارض نباتها و تمطر السماء مطرها و تنعم امتي في ولايته نعمه لم تنعمها قط. [36] .

ابن ابي شيبه از مجاهد نقل کرده است که گفت: فلاني - مردي از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله - برايم روايت کرد که: همانا مهدي عليه السلام قيام نخواهد کرد تا آن زمان که نفس زکيه کشته شود. وقتي نفس زکيه کشته شد، هر کس در آسمان و هر کس در زمين است بر کشندگان او، خشمگين مي شوند. پس مردم مي آيند و شادمانه گرداگردش مي چرند. چنانکه در شب عروسي شادمانه گرد عروس مي چرخند. و مهدي عليه السلام زمين را از عدل و داد پر مي کند، و امت من در زمان ولايت و حکومت او از چنان نعمتي برخوردار مي شوند که هرگز در گذشته از آن بهره مند نبوده اند.



[ صفحه 56]



34- اخرج ابو عمرو الداني في سننه عن حذيفه، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: يلتفت المهدي و قد نزل عيسي بن مريم کانما يقطر من شعره الماء. فيقول المهدي: تقدم، صل بالناس. فيقول عيسي: انما اقيمت الصلاه لک. فيصلي خلف رجل من ولدي. [37] .

ابوعمرو داني در کتاب سنن خويش از حذيفه، نقل کرده است، که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مهدي عليه السلام متوجه مي شود که عيسي بن مريم نازل شده است و چنان است که گويا از موهايش، آب مي چکد - مهدي عليه السلام به او مي فرمايد: بفرما، پيش برو و با اين مردم نماز بگزار. عيسي گويد: اين نماز براي اقتداي به تو بپا داشته شده. پس پشت سر مهدي عليه السلام که مردي از فرزندان من است، نماز مي خواند.

35 - اخرج الطبراني في الاوسط، و الحاکم عن ام سلمه، قالت: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: يبايع الرجل بين الرکن و المقام عده اهل بدر، فياتيه عصائب اهل العراق و ابدال اهل الشام، فيغزوه



[ صفحه 57]



جيش من اهل الشام حتي انتهوا بالبيداء خسف بهم. [38] .

طبراني در کتاب الاوسط و حاکم، از ام سلمه، روايت کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: عده اي به تعداد لشکريان بدر با آن مرد - مهدي عليه السلام - بين رکن و مقام کعبه، بيعت مي کنند، پس جمعي از بزرگان اهل عراق و صالحين اهل شام به ياري او مي آيند. پس لشگري از اهل شام با او و يارانش مي جنگند، تا به منطقه اي به نام بيداء مي رسند، زمين آنان را (لشگر شام) را در خود فرو مي برد.

36 - عن محمد بن الحنفيه - رضي الله عنه - قال: [39] کنا عند علي عليه السلام، فساله رجل عن المهدي، فقال: هيهات، هيهات، ثم عقد بيده تسعا، فقال: ذلک يخرج في آخر الزمان، و اذا قيل للرجل الله الله قيل، فيجمع الله له قوما قزعا کقزع السحاب يولف بين قلوبهم، لا يستوحشون علي احد، و لا يفرحون باحد، دخل فيهم علي عده اصحاب بدر، لم يسبقهم الاولون و لا يدرکهم الاخرون، و علي عدد اصحاب طالوت الذين جاوزوا النهر معه. [40] .



[ صفحه 58]



نعيم از محمد بن حنفيه نقل کرده است، که گفت: نزد علي عليه السلام بوديم، پس مردي از او درباره مهدي عليه السلام سوال کرد، آن حضرت فرمود: هيهات، چقدر دور است! سپس با دستش نه عدد شمرد [41] و بعد فرمود: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و در زماني که درباره اش گفته شود: خدا را، خدا را، که او کشته شده است، [42] پس خداوند براي او، از جاي جاي زمين گروهي را که همچون قطعه هاي ابر پراکنده اند، گرد هم مي آورد و بين دلهايشان الفت و پيوند ايجاد مي کند، به گونه اي که از هيچ کس نمي هراسند و به هيچ کس شادمان نمي شوند. به تعداد اصحاب بدر در اين گروه وارد مي شوند، کساني که پيشينيان بر آنان سبقت نگرفته و پسينيان توفيق درک و



[ صفحه 59]



وصول به آنان را نمي يابند و آنان به تعداد اصحاب طالوت اند که با او از نهر گذشتند.

37 - اخرج ابن ماجه و الطبراني عن عبد الله بن الحارث ابن جزء الزبيدي، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: يخرج ناس من المشرق، فيوطئون للمهدي سلطانه. [43] .

ابن ماجه و طبراني از عبدالله بن حارث بن جزء زبيدي نقل کرده اند، که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: مردمي از مشرق زمين قيام مي نمايند و براي سلطنت و حکومت حضرت مهدي عليه السلام زمينه سازي مي کنند.

38 - اخرج ابو غنم الکوفي في کتاب الفتن، عن علي بن ابي طالب، قال: ويحا للطالقان، فان الله بها کنوز ليست من ذهب و لا فضه، و لکن بها رجال عرفوا الله حق معرفته و هم انصار المهدي في آخر الزمان. [44] .

ابوغنم کوفي در کتاب فتن از علي بن ابي طالب عليه السلام، روايت کرده است، که آن بزرگوار فرمود:



[ صفحه 60]



آه از طالقان - رحمت باد بر طالقان - خد را در آن شهر گنجينه هايي است که از طلا و نقره نيستند، بلکه در آن مرداني هستند که خدا را به حقيقت معرفت شناخته اند و آنان در آخر الزمان، ياوران مهدي عليه السلام خواهند بود.

39 - اخرج ابو نعيم عن ابي سعيد، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: منا الذي يصلي عيسي بن مريم خلفه. [45] .

ابونعيم از ابوسعيد نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: از نسل ماست آن کسي که عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي خواند.

40 - اخرج ابو بکر الاسکافي في فوائد الاخبار، عن جابر بن عبد الله، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: من کذب بالدجال فقد کفر و من کذب بالمهدي فقد کفر. [46] .

ابوبکر اسکافي، در کتاب فوائد الاخبار از جابر بن عبدالله نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: کسي که دجال را تکذيب کند کافر شده و کسي که مهدي عليه السلام را تکذيب کند کافر شده است.



[ صفحه 61]



خداي تعالي را سپاس مي گويم که مرا به نقل اين چهل مورد از بين احاديث وارد شده درباره حضرت مهدي عليه السلام شرافت و توفيق بخشيد. کسي که در اين باره، خواستار احاديثي بيشتر و بحثي گسترده تر است مي تواند در کتاب هاي مسانيد و جوامع و کتاب هاي مبسوطي چون بحار الانوار و العوالم و کتاب کمال الدين از شيخ صدوق و غيبت از شيخ طوسي و کفايه الاثر و کتاب ما منتخب الاثر به بررسي و تحقيق بپردازد. الحمد لله رب العالمين.

12 رجب الخير 1401 قم مقدسه لطف الله صافي گلپايگاني


پاورقي

[1] ص 89، باب 2، حديث 1.

[2] ص 89، باب 2، حديث 2.

[3] ص 89، باب 2، حديث 3.

[4] ص 90، باب 2، حديث 5.

[5] ص 91، باب 2، حديث 7.

[6] ص 91، باب 2، حديث 8.

[7] ص 91 و 92، باب 2، حديث 10.

[8] ص 92، باب 2، حديث 11.

[9] ص 92، باب 2، حديث 12.

[10] ص 92، باب 2، حديث 13.

[11] ص 93 و 94، باب 2، حديث 16.

[12] يعني از نظر جثه و طول قامت مثل آنهاست.

[13] ص 94، باب 2، حديث 17.

[14] ص 94، باب 2، حديث 17.

[15] في بعض النسخ الهلالي.

[16] ص 94 و 95، باب 2، حديث 19.

[17] ص 95، باب 2، حديث 21.

[18] ص 95، باب 2، حديث 23.

[19] ص 103، باب 4، فصل اول، حديث 2.

[20] ص 104، باب 4، فصل 1، حديث 7.

[21] ص 112، باب 4، فصل 2، حديث 7.

[22] ص 71، باب 2، حديث 1.

[23] ص 72، باب 1، حديث 2.

[24] ص 73، باب 1، حديث 4.

[25] ص 75، باب 1، حديث 9.

[26] ص 76 و 77، باب 1، حديث 15.

[27] از اينکه در اين روايت، چند مورد تصريح شده است که سيد حسني - که از نسل امام حسن عليه السلام است - حضرت مهدي عليه السلام را به عنوان پسر عمو خطاب مي کند، مي توان استفاده کرد، که قائم آل محمد صلي الله عليه و آله از نسل امام حسين عليه السلام مي باشد، چنانکه عقيده همه علماي شيعه و بسياري از بزرگان اهل سنت است و در کتاب هاي مختلف از جمله منتخب الاثر مجموعه اي از روايات اهل تسنن و تشيع در اين باره نقل شده است.

[28] ص 84، باب 1، حديث 33.

[29] ص 84، باب 1، حديث 32.

[30] ص 83، باب 1، حديث 28.

[31] ص 77، باب 1، حديث 16.

[32] ص 79 و 80، باب 1، حديث 21.

[33] ص 99، باب 3، حديث 3.

[34] ص 103، باب 4، فصل 1، حديث 3.

[35] ص 103 و 104، باب 4، فصل 2، حديث 4.

[36] ص 112، باب 4، فصل 2، حديث 6.

[37] ص 160، باب 9، حديث 9.

[38] ص 117، باب 4، فصل 2، حديث 18.

[39] يعني: و اخرج نعيم عن محمد بن الحنفيه.

[40] ص 144، باب 6، حديث 8.

[41] درباره اينکه، اين نه بار، باز و بسته کردن دست، يا شمردن نه عدد با دست، (عقد بيده تسعا) چه مفهومي دارد، گفته شده است، که حضرت علي عليه السلام به اين وسيله، خواستند اشاره اي داشته باشند به اينکه تعداد امامان معصوم از نسل حسين عليه السلام نه نفر است که نهمين آنان مهدي عليه السلام است، از اين رو وقتي به نهمين شماره رسيدند فرمودند: ذلک يخرج في آخر الزمان.

[42] عبارت متن کتاب عبارتست از: الله الله قيل يعني خدا را، خدا را، گفته شده است. لکن ظاهر اينست که عبارت صحيح به اين گونه باشد: الله الله قتل يعني خدا را، خدا را، او کشته شده است. با اين همه در کشف الاستار به گونه اي ديگر آمده است: اذا قال الرجل: الله تعالي قتل يعني مردي گويد که خدا او را کشته است. و افزوده است که حافظ ابوعبدالله حاکم در کتاب مستدرک خود آن را نقل کرده و گفته است که اين حديث، بر مبناي بخاري و مسلم صحيح شمرده مي شود، اگر چه خود آن دو ذکري از آن ندارند.

[43] ص 147، باب 7، حديث 2.

[44] ص 150، باب 7، حديث 14.

[45] ص 158، باب 9، حديث 1.

[46] ص 170، باب 12، حديث 2.