همپاي نور
قرآن مجيد سخن از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در ميان آورده، و گوشه اي از ويژگي هاي حضرتش را بر شمرده است. در همان آيه، به برخي از مختصات مومنان به آن حضرت نيز اشاره نموده، و سپس در همين زمينه مي فرمايد: فالذين آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذي انزل معه اولئک هم المفلحون [1] آنان که به پيامبر ايمان آورده و حرمت و عزت او را پاس داشتند و ياريش نمودند و از نوري که همپاي او فرو فرستاده شده بود پيروي نمودند هم آنان رستگارانند. در آيه ديگري نيز در همين زمينه و با مضموني مشابه مي فرمايد: فامنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا و الله بما تعملون
[ صفحه 34]
خبير [2] به خدا و رسولش و نوري که فرو فرستاديم، بگرويد و خداوند به عمل کرد شما آگاه است. در اينجا اين سوال مطرح است که منظور از نور فرو فرستاده شده همراه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چيست؟ ممکن است گفته شود: مراد از اين نور، همان قرآن است، و در اين باب حتي به آياتي ديگر از قرآن مجيد استشهاد به عمل آيد، از جمله آنجا که مي فرمايد: قد جائکم من اللهم نور و کتاب مبين. [3] در پاسخ مي گوييم: گر چه يکي از اسامي قرآن نور است، اما به نظر نمي رسد که در آيات اشاره شده، مراد از کلمه نور، همين قرآن باشد، چرا که آيه مردم را به ايمان به پيامبر (صلي الله عليه و آله) و نوري فرا مي خواند که همراه او آمده. و روشن است که ايمان به پيامبر (صلي الله عليه و آله)، از ايمان به قرآن جدا نيست، زيرا امکان ندارد که کسي به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ايمان واقعي بياورد، اما قرآن را که بينه پيامبري اوست، منکر باشد. زيرا ايمان به پيامبر (صلي الله عليه و آله) و اعتقاد به قرآن، آن چنان به يک ديگر گره خورده که امکان جداسازي ميان آن دو، وجود ندارد. در اين صورت روشن مي گردد که قاعدتا بايد منظور از کلمه نور در اين آيات، مطلب ديگري باشد. مراجعه به خطابه پيامبر (صلي الله عليه و آله) در غدير، کار را
[ صفحه 35]
آسان مي کند و به روشني نشان مي دهد که واقعيت امر چيست. حضرتش مي فرمايند: معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذي انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علي ادبارها.... معاشر الناس! النور من الله عز و جل في مسلوک، ثم في علي، ثم في النسل منه الي القائم المهدي، الذي اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا. [4] در اينجا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) با صراحت، منظور از جريان نور را علاوه بر خود، بر علي (عليه السلام) و نيز بر نسل ايشان تا حضرت مهدي (عليه السلام) جاري و ساري مي داند، و تصريح مي نمايد که آن نور - هدايت الهي - که در من نهاده شده، پس از من در علي (عليه السلام) و پس از او در نسلش تا امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) قرار دارد. بدين سان پيامبر (صلي الله عليه و آله) رشته نبوت را به امامت پيوند داده، و آن را تداوم رسالت خود در دو بعد تبيين و اجراي کامل و جامع الاطراف تلقي مي نمايند.
[ صفحه 36]
به همين دليل، پس از ايشان، ائمه طاهرين نيز همواره در مواجهه با آيات مورد نظر، مراد از نور را با عباراتي بيان و تفسير نمودند، مانند: النور هو علي [5] النور في هذا الموضع امير المومنين و الائمه [6] النور و الله الائمه من آل محمد الي يوم القيمه [7] هم و الله نور الله الذي انزل [8] و مفسرين و محدثين نيز در همين راه و بر همين اساس گام برداشتند. [9] .
[ صفحه 37]
و اما در خصوص موضوع اين نوشتار - يعني سيماي امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) در خطبه غدير - اين اولين قسمتي است که پيامبر (صلي الله عليه و آله) در خطبه خويش، سخن از آن حضرت در ميان آورده اند و ايشان را با لقب ويژه (القائم) خوانده اند. و روي دو نکته پاي مي فشارند: اول اينکه امامت در خاندان علي عليهم السلام جاري و ساري خواهد بود، به طوري که اين رشته الهي در آغاز به دست علي (عليه السلام) و در انجام به دست مهدي عجل الله تعالي فرجه سپرده شده است. نکته دوم اينکه بر ويژگي خاص امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) تاکيد مي نمايند که حضرتش حق خدا و تمامي حق اهل بيت را که از آن ايشان بوده، از غاصبان اين حقوق باز خواهد ستاند. چه زيباست که در آن شرايط، پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين چنين آينده را به روشني ترسيم مي نمايد که علي رغم همه ما ديگري ها، نابساماني ها، حق کشي ها، گردن کشي ها، گرايش هاي باطل، اسلام ستيزي ها و... نهايتا کار با ظهور و حضور مصلحي توانمند و الهي به سامان مي رسد، و پرچم هدايت جهان و جهانيان به دست با کفايت فردي از تبار اميرالمومنين (عليه السلام) سپرده مي شود، و او به سلامت و سرفرازي اين پرچم را بر بلندترين آباديهاي گيتي به اهتزاز در مي آورد، و به تعبير رسول خدا (صلي الله عليه و آله): ياخذ بحق الله و بکل حق هو لنا همين آينده نگري روشن است که با وجود تمام گرفتاريهاي حال، مردم مسلمان را همواره و همچنان گوش به زنگ و چشم به راه ساخته، تا
[ صفحه 38]
مگر دستي از غيب برون آيد و کاري بکند، و همه تلاش و توان خود را در پرتو فريضه انتظار فرج به کار گرفته و مي گيرند، تا زمينه ساز ظهور آن عدل مجسم باشند که زنده کننده خاطر اميرالمومنين (عليه السلام) است. علي (عليه السلام) نيز خود در جاي جاي سخنانش، اين آينده پر نور را نويد داده، و دلها را به سوي آن امام همام روانه ساخته است. گاه با لحني خاص که از محتواي کلامش بر مي آيد، چنين مي فرمايد: الا و في غد و سياتي غد بما لا تعرفون هان اي مردم هشيار باشيد، براي فردايي که آن را به درستي نمي شناسيد و چندان به ويژگي هاي آن آگاهي نداريد. در آن فردا، زمام کار به دست کسي خواهد افتاد که از تيره و تبار شاهان روزگار نيست، او به شدت کارگزاران حکومت را بر اعمالشان بازخواست خواهد نمود. و کائنات با او همراه مي شوند به طوري که: تخرج له الارض افاليذ کبدها و تلقي اليه سلما مقاليدها زمين تمامي دارائي هاي درونش را بيرون ريخته و در اختيار او مي گذارد. و کليد گنجينه هاي خود را از سر صلح و صفا به او تسليم مي نمايد. و او در حکومتش: فيريکم کيف عدل السيره و يحيي ميت الکتاب و السنه. [10] .
[ صفحه 39]
راه و روش داد و دادگري در اداره جامعه را به شما خواهد نماياند. و بار ديگر، آنچه از کتاب الهي و سنت نبوي به ورطه فراموشي و نيستي افتاده، زنده خواهد کرد. مي بينيم که سخن علي (عليه السلام) به گونه اي، تفصيل همان جمله کوتاه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در توصيف امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) است. [11] ضمن آن که به ترسيم آينده پرداخته و وقوع آن را
[ صفحه 40]
حتمي و قطعي مي شمارد، با نماياندن چهره زمامدار الهي آن دوران، گوشه هايي از همراهي زمين و زمان را نيز با او ياد آور مي شود. و نهايتا دو بعد ممتاز حکومت او - يعني احياي فرهنگي - و عدالت اجتماعي را به عنوان شاخص هاي اصلي در اين نظام نام مي برد. در پرداختن به بخشهاي بعدي خطابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) پيرامون امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) باز هم از خرمن کلام گهر بار علي (عليه السلام) در اين زمينه ها توشه خواهيم گرفت.
[ صفحه 41]
پاورقي
[1] قرآن مجيد سوره اعراف آيه 157.
[2] قرآن مجيد سوره تغابن آيه 8.
[3] قرآن مجيد سوره مائده آيه. 25 از جانب خداوند نور و کتاب روشن برايتان آمد.
[4] پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله. خطبه غدير: هان اي مردم! به خدا و رسولش، و به نوري که همپاي او آمده ايمان بياوريد، پيش از آن که دستتان از ميدان عمل کوتاه، و اعمالتان بي بها گردد، و به نشان حسرت و افسوس روي به عقب برگردانيد. هان اي مردم! نور خدائي در من نهاده شده، سپس در علي و پس از آن در نسل او تا امام دوازدهم قرار گرفته است. همان کس که حق خداوندي و تمامي حقوقي را که از آن ما بود، باز پس خواهد گرفت.
[5] بحار الانوار ج 35 ص. 404 روايت از امام باقر (عليه السلام).
[6] بحار الانوار، ج 23 ص 310. روايت از امام صادق (عليه السلام).
[7] بحار الانوار ج 9 ص 243. روايت از امام باقر (عليه السلام) ذيل آيه 8 سوره تغابن.
[8] همان مدرک.
[9] مرحوم علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه در کتاب شريف بحار الانوار جلد 35 باب 20، رواياتي را ذيل عنوان انه نزل فيه صلوات الله عليه الذکر و النور و الهدي و التقي في القرآن، پيرامون حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) گرد آورده است. همچنين در ج 23 ص 304 باب ديگري تحت عنوان انهم انوار الله و تاويل آيات النور فيهم عليهم السلام منعقد نموده که در آن ائمه عليهم السلام مصداق کلمه نور قرار گرفته اند. علي ابن ابراهيم قمي در اين زمينه در تفسير خود مي گويد: الدليل علي ان النور امير المومنين (عليه السلام) قوله: و اتبعوا النور الذي انزل معه... (بحار الانوار ج 25 ص 48.) در مجلدات مزار کتاب بحار، از جمله ج 100 ص 347 و ص 352 و ج 102 ص 139 برخي زيارات اميرالمومنين (عليه السلام) نقل شده که در بخشهايي از آن، حضرت با همين ويژگي نور فرو فرستاده شده همپاي رسول توصيف شده است.
[10] جملات مندرج در اين قسمت، از خطبه 138 نهج البلاغه نقل و توضيح داده شده است.
[11] يکي از شارحين غير شيعي نهج البلاغه - ابن ابي الحديد معتزلي - در شرح اين خطبه، پس از بيان يک سلسله مسائل ادبي و تحليل کلام امام (عليه السلام)، مراد از کلمه والي در آن را اين چنين بيان مي نمايد: يعني الامام الذي يخلقه الله في اخر الزمان... (يعني آن پيشوايي که خداوند او را در آخر الزمان خواهد آفريد). و در توضيح کلمه افاليذ هم مي گويد: و هذا کنايه عن الکنوز التي تظهر للقائم بالامر، و قد جاء ذکر ذلک في خبر مرفوع في لفظه: و قادت له الارض افلاذ کبدها. و قد فسر قوله تعالي: و اخرجت الارض اثقالها بذلک في بعض التفاسير (اين کلمه، اشاره به گنجهايي است که براي حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه ظاهر مي شود و در خبر اين مطلب نيز آمده که: زمين درون خود را براي او بيرون خواهد ريخت. و در بعضي تفاسير نيز مراد از آيه 6 سوره زلزال که مي فرمايد: زمين سنگيني هاي درون خود را بيرون مي ريزد همين مطلب دانسته شده است). البته بايد توجه داشت که شارح مذکور - بر اساس عقايد گروهي از اهل تسنن - به غلط امام عصر (عليه السلام) را مولود آخر الزمان مي داند که باوري نادرست است، زيرا - همان طور که در متن نيز به تفصيل بيان شد - اين امام بنا بر آنچه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در سخنان راهگشاي خود در غدير فرمودند، ضرورتا بايد در کنار قرآن و در خارج موجود باشد تا همپايي قرآن و عترت که مورد تاکيد اکيد آن حضرت مي باشد، به درستي واقع شده و مفهوم صحيح خود را پيدا نمايد.