بازگشت

اسمها، لقبها و کنيه هاي آن حضرت


درباره اين بحث در کتاب نجم الثاقب [1] تعداد اسامي و القاب و کنيه هاي حضرت را - مجموعا به 182 رسانيده که به ترتيب از آن - کتاب نقل مي کنيم.



[ صفحه 20]



1- احمد 2 - اصل 3 - اوقيدمو 4 - ايزد شناس 5 - ايزد نشان 6 - ايستاده 7 - ابوالقاسم 8 - ابوجعفر 9 - ابوعبدالله 10 - ابومحمد 11 - ابوابراهيم 12 - ابوالحسن 13 - ابوتراب 14 - ابوبکر 15 - ابوصالح 16 - امير الامره 17 - احسان 18 - اذن سامعه 19 - ايدي 20 - بقيه الله 21 - بئر معطله 22 - بلد الامين 23 - بهرام 24 - بنده يزدان 25 - پرويز 26 - برهان الله



[ صفحه 21]



27- باسط 28 - بقيه الانبياء 29 - تالي 30 - تائيد 31 - تمام 32 - ثائر 33 - جعفر 34 - جمعه 35 - جابر 36 - جنب يا جنب الله 37 - جوار الکنس 38 - حجه 39 - حق 40 - حجاب 41 - حامد 42 - حمد 43 - حاشر 44 - خاتم الاوصياء 45 - خاتم الائمه 46 - خجسته 47 - خسرو 48 - خدا شناس 49 - خازن 50 - خلف يا خلف صالح 51 - خنس 52 - خليفه الله



[ صفحه 22]



53- خليفه الاتقياء 54 - دابه الارض 55 - داعي 56 - رجل 57 - راهنما 58 - رب الارض 59 - زند افريس 60 - سروش ايزد 61 - السلطان المامول 62 - سدره المنتهي 63 - سناء 64 - سبيل 65 - ساعه 66 - سيد 67 - شماطيل 68 - شريد 69 - صاحب 70 - صاحب الغيبه 71 - صاحب الزمان 72 - صاحب الرجعه 73 - صاحب الدار 74 - صاحب الناحيه 75 - صاحب العصر 76 - صاحب الکره البيضاء 77 - صاحب الدوله الزهراء 78 - صالح 79 23 - صاحب الامر 80 - صمصام الاکبر 81 - صبح مسفر 82 - صدق 83 - صراط 84 - ضياء 85 - ضحي 86 - طالب التراث 87 - طريد 88 - عالم 89 - عدل 90 - عاقبه الدار 91 - عزه 92 - عين يا عين الله 93 - عصر 94 - غايب 95 - غلام 96 - غيب 97 - غريم 98 - غوث 99 - غايت الطالبين 100 - غايه القصوي 101 - خليل 102 - غوث الفقراء 103 - فجر 104 - فردوس اکبر



[ صفحه 24]



105- فيروز 106 - فرخنده 107 - فرج المومنين 108 - الفرج الاعظم 109 - فتح 110 - فقه 111 - فيذموا 112 - قائم 113 - قابض 114 - قيد 115 - قسم 116 - قوه 117 - قاتل الکفره 118 - قطب 119 - قائم الزمان 120 - قيم الزمان 121 - قاطع 122 - کاشف الغطاء 123 - کمال 124 - کلمه الحق 125 - کيقباد دوم 126 - کوکما 127 - کار 128 - لواء اعظم 129 - لنديطارا 130 - لسان الصدق



[ صفحه 25]



131- ماشع 132 - مهميد الاخر 133 - مسيح الزمان 134 - ميزان الحق 135 - منصور 136 - محمد 137 - نيه الصابرين 138 - منتقم 139 - مهدي 140 - عبدالله 141 - مومل 142 - مدبر 143 - ماء معين 144 - مخبر بما يعلن 145 - مجازي بالاعمال 146 - موعود 147 - مظهر الفضايح 148 - مبلي السرائر 149 - مبدئي الايات 150 - محسن 151 - منعم 152 - مفضل 153 - منان 154 - موتور 155 - منتظر 156 - مامور



[ صفحه 26]



157- مقدره 158 - مامول 159 - مفرج 160 - مضطر 161 - من لم يجعل الله له شبيها 162 - مقتصر 163 - المصباح الشديد الضياء 164 - ناقور صور 165 - ناطق 166 - نهار 167 - نفس 168 - نور آل محمد (ع) 169 - نور الاصفياء 170 - نور الاتقياء 171 - نجم 172 - ناحيه مقدسه 173 - واقيذ 174 - وتر 175 - وجه 176 - ولي الله 177 - وارث 178 - هادي 179 - يد الباسطه 180 - يمين 181 - وهوه ل 182 - يعسوب الدين



[ صفحه 27]



اين بود تعداد 182 اسم و لقب و کنيه هائي که از حضرتش نقل شده. و براي توضيح بيشتر به باب دوم از کتاب مذکور - در صدر بحث - مراجعه فرمائيد. [2] .



[ صفحه 33]




پاورقي

[1] اين کتاب از تاليفات مرحوم حاج ميرزا حسين طبرسي نوري است که داراي دوازده باب مي باشد - باب دوم آن پيرامون همين بحث است که از کتاب سنه قول محدثين و رواه و کتاب رجال جمع آوري کرده است.

[2] ممکن است در اينجا بذهن خطور شود که - اگر چند اسم از اسمهاي مهم با ذکر علت تسميه و معني فارسي آنها نوشته مي شد بهتر نبود؟ در جواب بايد گفت در صورتي که هدف نوشتن کتاب بطور مستقل باشد طرح اين سوال بجا و عمل به آن نيکو است. لاکن از آنجائي که اين کتاب - همان طور که در پيشگفتار گفته شد - مجموعه درسهاي کلاس اصول عقائد است مي توان گفت اشکال وارد نمي باشد چرا که انسان طبعا در درس دادن با خواسته دانش آموز مواجه بوده و بايد رعايت خواسته آنان را بنمايد. طبق اين قاعده وقتي ما به اين بحث رسيديم پس از ذکر چند اسم از اسامي حضرت از طرف شاگردان سوال شد که آيا بيشتر از اين هم هست؟ وقتي آنان متوجه شدند که در کتابي 182 اسم و لقب و کنيه وجود دارد خواستار اطلاع بر آنها شدند ما هم - طبق اين خواسته - فهرست آنها را - به ترتيبي که گذشت - برايشان آورديم. آنها چنان از خود اشتياق نشان مي دادند که علامه بر توجه بيشتر آنها، بعضي براي پيدا کردن کتاب مذکور به کتاب فروشيها سر زده و مي گفتند: چرا اين کتاب پيدا نمي شود؟ و با اينکه صفحات پلي کپي شده مجانا به دست آنان مي رسيد ولي بعضي براي آن که زودتر بدستشان برسد از ديگران خريداري مي کردند. در اينجا براي من اين آرزوهاست.

1- اين اشتياقها انشاء الله روز بروز فزونتر گردد.

2- در مقابل چنين شوقهائي افرادي باشند که از آنها استقبال کنند.

3- وقتي براي خريدن هر گونه کتاب مذهبي به کتاب فروشيها بيايند آنها را موجود ببينند.

4- بطور کلي نور ولايت در جامعه خصوصا جوانان عزيز ساطع باشد. و البته بديهيست که: تحقق اين آرزوها در رابطه بودن با نسل جوان است.