بازگشت

يوسف ناشناخته و عيسي مورد اختلاف


ناشناخته ماندنش را در ميان مردم به يوسف تشبيه مي کند مي دانيم که يوسف صديق ساليان متمادي در ميان مردم مصر و مدتي نيز با برادرانش بود با آنها آميزش و گفتگو داشت او را مي ديدند و با او سخن مي گفتند اما او را نمي شناختند. حضرت مهدي (ع) نيز اين سنت را از يوسف دارد و مرويست پس از ظهور آن حضرت مردم مي گويند شگفت اين همان آقائي است که در ميان ما بود با او نشست و برخاست مي کرديم و مي گفتيم و مي شنيديم ولي او را نمي شناختيم. و همچون عيسي که مردم در سرنوشتش مختلف شدند



[ صفحه 12]



گروهي او را به دار زده پنداشتند و برخي معتقد به زنده بودنش شدند درباره آن بزرگوار نيز مردمان به اختلاف افتادند و جز آنان که خداوند دلهايشان را به ايمان امتحان فرموده باشد و بر آنها منت گذاشته و نعمتشان داده باشد بر اعتقادش ثابت نمي مانند. براي شاهد مطلب مواردي نيز نقل مي نمايد از آن جمله کافراني که مي خواستند پيغمبر (ص) را بکشند او را نديدند و در زماني نه چندان دور که وهابيه به کربلا مي ريزند و سيد بزرگوار صاحب تفسير کبير را مي خواهند قطعه قطعه کنند او را نمي بينند.