بازگشت

ابوراجح حمامي و عمر دوباره


ختم کنم عرايضم را بذکر معجزه اي از حجه بن الحسن که در حله واقع گرديد داستان ابوراجح حمامي که مشروحا در جلد 13 بحارالانوار و کتاب کشف الغمه و غيره ذکر گرديده است و بنده بطور اجمال و خلاصه عرض مي کنم. ابوراجح حمامي از شيعيان مخلص اهل بيت در حله و از ارادتمندان حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف



[ صفحه 90]



بود بواسطه جرياني مورد غضب حاکم حله واقع گرديد دستور داد او را بزنند تا بميرد. بسختي او را زدند تمام دندانهايش ريخت و سر تا بايش زخم گرديد آن وقت گفت دماغش را سوراخ کردند و بندي از مو در آن کردند سپس گفت بدن نيمه جانش را در کوچه و بازار بکشند در اثناء راه بحال مرگ افتاد حاکم گفت همانجا او را بکشيد. عده اي جمع شدند و گفتند اين بيچاره خودش در حال مرگ است چکارش داريد بگذاريد خودش بميرد و بالاخره او را رها کردند همه منتظر مرگش بودند. خانواده اش خبر دار شدند و بدن نيمه جان و در حال مرگش را بخانه آوردند. بامداد ملاحظه کردند ابوراجح بر روي سجاده نشسته صحيح و سالم سرگرم تعقيب نماز است. اطرافش را گرفتند جريانت چيست؟ بدنش مثل نقره خام شده از آثار زخم ديروز اصلا خبري نيست دهان و دندانهايش در کمال سلامتي است بسيار زيبا و جوان شده است. گفت ديشب در همان حال بيچارگي خواستم به حجه بن الحسن (ع) استغاثه کنم ديدم زبان ندارم دلم شکست با دل شکسته به مولايم توجه کردم که ديدم هوا منور گرديد آقا



[ صفحه 91]



تشريف آوردند و با دست مبارک سر تا پا پاي من کشيدند و مرا شفا دادند. ابوراجح آبله رو هم بود ولي پساز اين ماجرا صورتش صاف و بسيار زيبا مي گردد به قسمي که اهل حله مرتبا براي ديدارش مي آمدند. خبر به حاکم دادند از رعب بر خود لرزيد و توبه کرد و از اين به بعد رو به مقام مهدي (ع) مودب مي نشست. [1] خداوند علاوه بر عمر دوباره که به ابوراجح داد چندين فرزند ذکور نيز به او عنايت فرمود.



[ صفحه 92]




پاورقي

[1] مقام مهدي (ع) هم اکنون در حله عراق موجود است و محل زيارت و عبادت اخيار مي باشد.