بازگشت

اسير رومي


شايد به خاطر لزووم مخي بودن تولد نوزاد موعود، [1] خداوند مادر ايشان را، زني پارسا از اسيران رومي قرار داد، تا دشمنان از موهبتي که به او خواهد شد غافل باشند. نرجس، دختر يوشعا پسر قيصر روم و از نسل شمعون، يکي از حواريين حضرت عيسي (ع) است. هنگامي که نرجس، در روم بود، خوابهاي الهام بخشي مي ديد.



[ صفحه 16]



يک بار، پيامبر عزيز اسلام و حضرت عيسي (ع) را در خواب ديد که او را به عقد امام حسن (ع) در مي آورند. در خواب ديگري به دعوت حضرت زهرا (س) مسلمان شد، اما اسلام خود را از ديگران پنهان مي داشت، تا آنگاه که بين مسلمانان و روميان جنگ در گرفت و قيصر خود همراه لشکر روانه جبه جنگ شد. نرجس در خواب، فرمان يافت که به طور ناشناس همراه کنيزان و خدمتکاران به دنبال سپاهي که به مرز مي روند، برود. او چنين کرد و در مرز، سپاه مسلمانان او ر اسير ساختند، بي آنکه بدانند، او از خانواده قيصر است، او را همراه ساير اسيران، به بغداد بردند تا به صورت برده، بفروشند. فرستاده امام هادي (ع) نامه اي را که امام به زبان رومي نوشته بودند، به نرجس رسانيد و او را از برده فروش خريداري نمود و به سامرا نزد امام هادي (ع) آورد. امام، خوابهاي نرجس را به او ياد آور شدند و به او مژده دادند که همسر امام يازدهم و مادر فرزندي است که زمين را پر از عدل و داد مي سازد. نرجس، آداب اسلامي را آموخت و پس از مدتي به همسري امام حسن (ع) درآمد. نوزادي که همچون حضرت موسي (ع) مخفيانه به دنيا آمد و همچون حضرت



[ صفحه 17]



عيسي (ع)، در گهواره سخن گفت و پس از شهادت به توحيد و رسالت پيامبر (ص) گفت: خدايا زمين را به وسيله من، از عدل و داد پر کن.


پاورقي

[1] وعده داده شده.