از بين رفتن امنيت و سلامتي
يکي ديگر از نشانه هاي اجتماعي ظهور اين است که در اثر فاصله گرفتن جامعه بشري از تعاليم پيامبران، از يک سو ناامني رواج مي يابد و از سوي ديگر سلامتي به خطر مي افتد. وقتي در جامعه، روابط اقتصادي بر پايه خود محوري بود، فقر و تهيدستي رواج مي يابد و کساني براي نجات از فقر، دست به دزدي و جنايت مي زنند. وقتي تعاليم اخلاقي ناديده گرفته شد، و نظام خانواده از بين رفت، کودکان بي سرپرست براي رهايي از عقده حقارت، دست به خشونت مي زنند و کار به جايي مي رسد که دولت آمريکا، براي نوجوانان حکومت نظامي اعلام مي کند و آمدن نوجوان کمتر از 18 سال را در ساعاتي از شب، ممنوع مي کند.
[ صفحه 71]
اما آيا با اين ممنوعيت، مشکل برطرف مي شود؟! هرگز. سلامتي نيز، سرنوشتي همچون امنيت پيدا کرده است. در نتيجه زير پا نهادن تعاليم اخلاقي و فراموشي نظام خانواده که يک نظام طبيعي و فطري بشر است، بيماريهاي گوناگون دير درمان و گاه بدون درمان پديد آمده است. اين بيماريها تنها از نوع بيماريهاي جسمي نيست که هزاران نفر از بيماري ايدز و غيره، با ذلت مي ميرند، بلکه بيماريهاي روحي و رواني را نيز بايد علاوه کنيم. پوچ گرايي و هيپي گري و سرانجام خودکشي و انواع ديگر بيماري هاي رواني، باعث ننگ جامعه بشري است. اين که برخي زنان و مردان در کشورهاي متمدن، عشق به يک يا چند عدد سگ را جايگزين عاطفه مادر - فرزندي و مهر پدر به فرزند نموده اند، باعث ننگ بشر است. شگفتا بيچارگاني که خود در ناامني و انواع بيماريهاي روحي و جسمي، دست و پا مي زنند، مي خواهند ملتهاي ديگر به صلح و سعادت رهنمون شوند! آنان در واقع بر آنند که ديگر ملل را نيز در منجلاب تيره اي که خود در آن غرقه اند، گرفتار بنمايند.