بازگشت

فرزندم مهدي در مسجد کوفه


شب از نيمه گذشته و مطالعات علمي، فکرم را سخت



[ صفحه 59]



ناتوان کرده بود. از حجره بيرون آمدم و در صحن مطهر حضرت اميرالمومنين (ع) قدم مي زدم تا خستگي فکرم کم شود. محيطي آرام و فضايي روح افزا بود. اما همان لحظه که من در سياه چادر شب، با زباني خاموش و دلي گويا مي خراميدم، صداي ملايم پايي، گوشم را نوازش مي داد و به دنبال آن، سايه شخصي را که به سوي حرم شريف روان بود مشاهده نمودم. راستي در اين نيمه شب کيست که قصد تشرف به حرم را دارد؟ درها که بسته است! خادمان حرم همه خفته و در بستر آسايشند! من آرام خود را به او نزديک کردم و رفتارش را زير نظر گرفتم. گويا او مرا نمي ديد و به سوي هدف پيش مي رفت. ولي همين که به در حرم نزديک شد، قفل بازگرديد و درب گشوده گشت! مرد ناشناس در کمال وقار و ادب، کنار حرم مطهر حضرت علي بن ابي طالب (ع) ايستاد. در آن مکان مقدس سلام کرد، و من جواب سلام او را که از مزار شريف آمد، شنيدم سپس احساس کردم که آن مرد با کسي در يک مساله علمي شروع به سخن کرده است. هنوز از آن گفتگو چيزي نگذشته بود که آن مرد از حرم خارج شد.



[ صفحه 60]



حسن کنجکاوي مرا بر آن داشت تا او را تعقيب نمايم، لذا آرام آرام به هر کجا مي رفت من نيز مي رفتم. آن مرد از شهر خارج شد و به سوي مسجد کوفه روان گشت. در مسجد، داخل محراب گرديد و گويا با کسي به گفتگو پرداخت. سخنانش که به اتمام رسيد از مسجد خارج شد و به سوي شهر مراجعت کرد. نزديک دروازه نجف که رسيد، تازه سپيده صبح دميده بود و خفتگان کم کم از بستر استراحت سر بر مي داشتند و آماده نماز به درگاه بي نياز مي شدند. من آن گاه خود را بدان بزرگمرد رساندم. چون به صورتش نگريستم، ديدم استادم مقدس اردبيلي است. پس از سلام و انجام مراسم ادب، عرضه داشتم: ديشب از لحظه اي که به حرم حضرت امير (ع) وارد شديد تا هم اکنون با شما بودم، لطفا بفرماييد آن کس که در حرم با وي سخن گفتيد و آن کس که در محراب مسجد کوفه ملاقات کرديد چه کسي بود؟. مقدس اردبيلي بعد از گرفتن پيمان، که رازش را تا موقعي که زنده است، فاش نکنم فرمود: فرزندم، گاه مي شود که حل مسائل بر من دشوار مي گردد و چون از حل آن عاجز مي شوم، به خدمت حلال مشکلات حضرت علي بن ابي طالب (ع) شرفياب مي گردم و



[ صفحه 61]



جواب را از آن حضرت مي گيرم! اما شب گذشته، حضرت علي (ع) پاسخ مرا به حضرت صاحب الزمان (عج) واگذار فرمود و افزود: فرزندم مهدي (عج) در مسجد کوفه است. او امام زمان تو است، نزد او برو و جواب مسائل خود را از وي فراگير. من نيز به امر آن حضرت داخل مسجد کوفه شدم و آن کس که با وي گفتگو مي کردم، حضرت مهدي امام زمان (عج) بود.