بازگشت

کتبه الحجه


شخصي کتابي براي سرکوبي و رد مذهب شيعه نگاشته و در مجالس عمومي آن را مطرح مي کرد. در نتيجه صدها نفر را به مذهب شيعه بدبين نموده و عقيده برخي را منحرف کرده بود. از طرفي کتاب را در اختيار کسي نمي گذاشت، تا مطالبش مستقيما و يا با واسطه در دست دانشمندان قرار نگيرد و ايرادي بر آن وارد ننمايند. علامه حلي که يکي از بزرگترين متفکران جهان شيعه است، چندي به طور ناشناخته در جلسه درس آن شخص رفت و آمد کرد و سرانجام تقاضاي خود را که دريافت آن کتاب بود ابراز داشت. و چون آن شخص نتوانست به طور کلي دست رد بر سينه او زند، گفت: من نذر کرده ام که کتاب را جز يک شب به کسي واگذار نکنم. ناگزير علامه پذيرفت که فقط يک شب آن کتاب نزد وي بماند.



[ صفحه 58]



علامه آن شب با يک دنيا خرسندي به رونويسي کتاب پرداخت. نظر علاومه اين بود که هر چه مقدور شود از آن کتاب يادداشت بردارد و به پاسخ گويي آن اقدام نمايد. اما همين که شب به نيمه رسيد، علامه را خواب فراگرفت. ناگاه ديد مردي که در واقع چشم بيدار انسانهاست، داخل اطاق گرديد و فرمود: اي علامه! تو کاغذها را خط کشي و آماده کن، من کتاب را مي نويسم. اما وضع چنان بود که علامه در خط کشي هم به آن شخص نمي رسيد زيرا سرعت نوشتن او فوق العاده بود. پس فرمود: اي علامه، تو بخواب و نوشتن را به من واگذار. علامه، بي چون و چرا فرمان آن مرد را اطاعت کرد خوابيد، ولي چون از خواب برخاست، تمام کتاب را بدون هيچ کم و کاستي در دفتر خود منعکس يافت! گويند که تنها اثر و معرف شخص نويسنده، همان نام مبارکش بود که در پايان کتاب، ظاهرا با نقش کتبه الحجه به چشم مي خورد.