بازگشت

غيبت موسي


دوره سختي بني اسرائيل فرارسيد و مدت چهارصد سال در انتظار قيام قائم بسر بردند تا آن گاه که مژده تولد او را دريافتند و نشانه هاي ظهورش را ديدند گرفتاري سخت تر شد. امام صادق (ع) مي فرمايد: چون وفات يوسف بن يعقوب فرارسيد خاندان يعقوب را که هشتاد مرد بودند جمع کرد و گفت که اين قبطيان بزودي بر شما مسلط شوند و بدترين عذاب را به شما بچشانند همانا خدا شما را بدست مردي از فرزندان لاوي بن يعقوب به نام موسي بن عمران نجات بخشد و او پسري بلند بالا و پيچيده مو و گندم گون است... خبر به فرعون رسيد که بني اسرائيل به موسي بن عمران توجه دارند و او را مي جويند و غيبت گويان و جادوگران دربار وي هم به او گفتند هلاکت دين و قوم تو به دست پسر بچه اي است که از بني اسرائيل در اين سال زائيده شود. فرعون بر زنان ايشان قابله ها گماشت و دستور داد که امسال پسري زائيده نشود جز آن که بايد سرش را بريد. يک قابله هم بر مادر موسي گماشت. [1] .



[ صفحه 24]



قرآن مي فرمايد: ما به مادر موسي وحي کرديم که او را شيرده و هر گاه بر او ترسان شدي به دريا افکن و مترس و غمين مباش ما او را به سوي تو بازگردانيم و از پيامبران قرارش دهيم. [2] زن فرعون در پلاژ سلطنتي نشسته بود صندوقي بر آب ديد آن را گرفتند و کودکي در آن يافتند. قرآن مي فرمايد: زن فرعون به همسرش گفت روشني چشم براي من و تو است او را مکشيد. باشيد که به ما سود برساند يا اينکه او را به فرزندي مي گيريم در حالي که نمي دانستند... [3] موسي در ميان خاندان فرعون ماندني شد مادر و خواهر و قابله هم درباره او چيزي اظهار نکردند تا مادر و قابله هر دو مردند موسي بزرگ شد و بني اسرائيل هيچ اطلاعي از او نداشتند. بني اسرائيل او را مي جستند و از او مي پرسيدند و بي اطلاع بودند. تا خدا او را به رسالت برگزيد سپس نزد فرعون و يارانش فرستاد تا او را به پرستش خداي يگانه بخواند.


پاورقي

[1] همين کتاب ص 147.

[2] سوره قصص آيه 7.

[3] سوره قصص آيه 9.