بازگشت

ديباچه


از شخصيت ممتاز و والاي قطب عالم امکان - امام عصر و ولي زمان - سخن گفتن و حق مطلب را - چنانکه بايد و شايد - ادا کردن خود کاري بزرگ و مسئوليتي خطير است. شخصيتي کامل که هستي همه به طفيل هستي وي وابسته است. که او همچون گلي است بر درخت هستي که باغبان باغ وجود، ميلياردها خار را فقط براي بقاء و شادابي همو آبياري مي کند... شخصيتي برگزيده که ماموريت الهي دارد تا زمات يکصد و بيست و چهار هزار پيامبر را به نتيجه نهائي برساند... شخصيتي برجسته که آخرين گوهر خاندان نبوت و رسالت و امامت است. شخصيتي آسماني که ماموريت جهاني دارد تا اسلام عزيز را به حکم وعده قرآن کريم: ليظهره علي الدين کله بر تمام اديان جهان چيره و پيروز گرداند اگر چه کافران مايل نباشند. شخصيتي که مروج اسلام و قرآن است و بس، که فقط احکام دين مبين اسلام و فرائض و سنن آن را احيا و اجرا مي نمايد.



[ صفحه 6]



شخصيتي که همه پيامبران، به قيام او بنام مصلح جهان مژده داده اند. شخصيتي که بدست تواناي او بساط ستم چنان برچيده شود که در سر تا سر گيتي ستمگري نماند تا ستمي بوقوع پيوندد مگر آن که عادلانه با وي رفتار شود. شخصيتي که به اراده الهي و نيروي خدادادي بر سر تا سر جهان با برنامه عدل و داد حکومت کند و جهان از برکت دادگريش لبريز گردد. شخصيتي که پيامبر اکرم درباره اش خبر داد عمرش همچون نوح طولاني است و همچنانست. شخصيتي که غايب از ديده هاست، او همانند فردي از مردم در زمين راه مي رود و زندگي مي کند و مردم آن حضرت را مي بينند ولي نمي شناسند. شخصيتي که دانش او را نتوان سنجيد که وارث علم تمام انبياء و اوصياء بويژه پيامبر اسلام و ائمه اطهار (ع) است. شخصيتي که درباره شجاعت و شهامتش فقط مي توان گفت: اشجع الناس شجاع ترين مردم است. شخصيتي ممتاز و برجسته که آفريدگان او را براي اجراي برنامه همه جانبه هدايتي و ايجاد حکومت واحد جهاني برگزيد و بدو برگزيده خدا - بقيه الله - لقب داد. و شخصيتي چند بعدي... چند بعدي... آري شخصيتي که آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد، و اينک با اين وصف چگونه مي توان درباره شخصيت نامتناهي او



[ صفحه 7]



که چون اقيانوسي بيکران است قلم فرسائي نمود؟ چه مي شود کرد؟ هنگامي که نگارنده را - که معلم است نه نويسنده - بر آن داشتند که غيبت امام زمان (ع) را مورد بررسي قرار دهد خود را در برابر اقيانوسي نامتناهي احساس کرده، اقيانوسي که کران تا کران هستي را عظمتش فرا گرفته است! چه کند؟ و از کجا آغاز؟ ولي سروش غيبي به گوش او ندا در داد: (آب دريا را اگر نتوان کشيد - هم به قدر تشنگي بايد چشيد) نگارنده با تاييدات الهي مساله غيبت را در طول قرون متمادي، از زمان ادريس پيامبر تا اين زمان - غيبت کبري - مورد بررسي و مطالعه قرارداد و محصول زحمات خويش را مختصرا به صورت مجموعه اي - که ملاحظه مي شود - گرد آوري کرد و آن را به پيشگاه مقدس حضرت ولي عصر - امام زمان (ع) - تقديم داشت. اميدوارست که سليمان زمان، ران ملخي را از مورچه اي ضعيف و ناتوان پذيرا شده، او را به خدمتگزاري خويش بپذيرند.

اين کتاب نخستين بار در نشريه پرتوي از معارف اسلام به همت دانش سراي دوره راهنمائي مشهد چاپ و نشر يافته است ولي اکنون به صورت مستقل انتشار مي يابد تا همگان را بدان دسترسي باشد.



[ صفحه 10]