بازگشت

سيرت و سنت مهدي


اين رسالت با دولت مهدي (ع) به کمال مي رسد و آن حضرت مردمان را به سيرت و سنت رسول خدا (ص) هدايت مي کند و آن چه را که خواست پيامبر خاتم بوده است، محقق مي سازد. در حديثي از پيامبر اکرم (ص) چنين نقل شده است: سنته سنتي، يقيم الناس علي ملتي و شريعتي و يدعوهم الي کتاب ربي عز و جل. [1] سيره و سنت او (مهدي)، سيره و سنت من است.



[ صفحه 13]



مردم را بر دين و آيين من راست خواهد کرد و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت مي کند. سيرت آن حضرت چون سيرت رسول خدا (ص) است. جاهليت را ريشه کن مي کند و اسلام را از نو آن سان که بنيانگذار اسلام آورده بود، بر پا مي سازد. عبدالله بن عطاء ملکي گويد از امام صادق (ع) درباره سيرت مهدي (ع) پرسيدم که چگونه است. حضرت فرمود: يصنع کما صنع رسول الله (ص)، يهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله (ص) امر الجاهليه، و يستانف الاسلام جديدا. [2] همان گونه که رسول خدا (ص) عمل کرد، عمل مي کند، آنچه را پيش از او بوده است نابود مي سازد، همان گونه که رسول خدا (ص) جاهليت را نابود کرد، و اسلام را از نو مي آورد. همچنين ابوخديجه از آن حضرت نقل کرده است که فرمود: اذا قام القائم (ع) جاء بامر جديد کما دعا رسول الله (ص) في بدو الاسلام الي امر جديد. [3] چون قائم (ع) قيام کند، امري جديد مي آورد چنانکه



[ صفحه 14]



رسول خدا (ص) در آغاز اسلام به امري جديد دعوت کرد. اينکه مهدي (ع) به سيرت رسول خدا (ص) عمل مي کند، بدين معناست که جاهليتي را که مجددا بر پا شده است از بين مي برد و چون پيامبر عدالتي راستين را بر پا مي دارد. محمد بن مسلم گويد از امام باقر (ع) درباره قائم (عج) پرسيدم که چون قيام کند، به کدام سيرت در ميان مردم عمل مي کند؟ حضرت فرمود: بسيره ما سار به رسول الله (ص) حتي يظهر الاسلام. قلت: و ما کانت سيره رسول الله (ص)؟ قال: ابطل ما کان في الجاهليه و استقبل الناس بالعدل، و کذلک القائم (ع) اذا قام يبطل ما کان في الهدنه مما کان في ايدي الناس و يستقبل بهم العدل. [4] به سيرتي عمل مي کند که رسول خدا (ص) عمل کرد تا اسلام را آشکار [و حاکم] ساخت. گفتم: سيرت رسول خدا (ص) چه بود؟ فرمود: آنچه را که در جاهليت بود، از بين برد و با مردم به عدالت رفتار کرد، و همين گونه است قائم (ع) که چون قيام کند آنچه را که از روابط ناعادلانه در ميان مردم است از بين ببرد و با ايشان به عدالت رفتار کند. البته سيرت رسول خدا (ص) براي رسيدن به اهداف



[ صفحه 15]



اصلاح طلبانه بر رحمت و گذشت استوار بود تا مردمان آرام آرام به حق گرايش يابند و اصلاحات اجتماعي تحقق يابد، اما تا زمان ظهور مهدي (ع) همه حجتها تمام مي شود و آن حضرت براي تحقق اهداف اصلاح طلبانه خود ديگر بر اساس رحمت و گذشت عمل نمي کند، زيرا ديگر جايي براي رحمت و گذشت نيست و از هيچ کس عذر و بهانه اي پذيرفته نمي شود. زراره گويد به امام باقر (ع) گفتم: نام صالحي از صالحان را برايم بيان کن، و منظورم قائم (ع) بود. فرمود: نام او نام من است. گفتم: آيا به سيرت محمد (ص) رفتار مي کند؟ فرمود: هيهات، هيهات يا زراره، ما يسير بسيرته - قلت: جعلت فداک لم؟ قال: ان رسول الله (ص) سار في امته باللين کان يتالف الناس و القائم (ع) يسير بالقتل، بذلک امر، في الکتاب الذي معه ان يسير بالقتل و لا يستتيب احدا، ويل لمن ناواه. [5] هيهات، هيهات، اي زراره - به سيرت پيامبر رفتار نمي کند. گفتم: فدايت شوم براي چه؟ فرمود: همانا پيامبر در ميان امت خود به ملايمت رفتار مي کرد و مي کوشيد محبت مردم را در راه دين جلب کند و تاليف قلوب نمايد، امام قائم با شمشير و قتل با مردم



[ صفحه 16]



رو به رو مي شود. در کتابي که با اوست بدو چنين فرمان داده شده است (خدا به او اين گونه فرمان داده است) که بکشد و توبه اي از کسي نپذيرد. واي به حال کسي که با مهدي بستيزد. بنابر اين سيرت انقلابي و اصلاحي مهدي (ع) بر کشتن تباهگران و ستمگران استوار است و ديگر از کسي توبه اي پذيرفته نمي شود که پيش از آن همه حجتها تمام شده است. استاد محمدرضا حکيمي در اين باره مي نويسد: آري، اين چنين است: شمشير. ديگر، روزگار موعظه و خواهش تمام مي شود. از قديمترين روزگاران که پيامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه کردند، و راه نمودند، و راه نمودند، و درخواست کردند که: مومن باش، و عمل صالح به جاي آر. و ديديم که بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبيا و اوليا را از دم تيغ گذرانيد. اما روزگار مهدي، روزگار خوار ساختن زورداران است. بشر قدرتمند فاسد و جاني و درنده، چقدر نواميس خدا را هتک کرد، و چقدر محرومان و ناتوانان و مستضعفان را پايمال ساخت، و چقدر زمين را از ستم و فساد آکنده نمود؟ - مهدي (ع) که بيايد



[ صفحه 17]



ديگر اين چنين نخواهد بود... ديگر، آن روزگار نخواهد بود که پيامبران و امامان و مصلحان، مردمان را موعظه کنند و ارشاد نمايند، و از آنان بخواهند که مومن و صالح باشند، و ستم و گناه مرتکب نشوند. و بسيار کسان گوش ندهند، و سرگرم جنايت و فساد باشند... پيامبران را بکشند، سنتهاي آنان را محو کنند، مصلحان را زهر خورانند، نيکان و پاکان را نابود سازند، و صحنه هايي چون صحنه عاشورا پديد آورند. هيهات، هيهات، يسير بالقتل وا لا يستتيب احدا. شمشير در ميان نابکاران نهد، و از احدي توبه نپذيرد. و بدين گونه ماهيت زمان را تطهير کند، و انسانيت خرد شده را زنده سازد، و والاييها را حاکم نمايد، و پستيها را از ميان بردارد. بشر، در گذشته خويش، امتحان خوبي نداده است. همنوع خود را، براي اميال و هوسهاي سبعانه خود، پايمال کرده است. بايد انتقام پس دهد. و مهدي، دست انتقام خدايي است. مهدي، دشمن خونريز مستکبران و فاسدان است، و يار دلسوز فروتنان و مستضعفان و پاکان. مهدي، آن قدر بکشد که مردم بگويند: اين مرد، از



[ صفحه 18]



آل محمد نيست. اگر از آل محمد بود، اين اندازه خون نمي ريخت. اما او از آل محمد است، يعني: آل حق، آل عدالت، آل عصمت و آل انسانيت. و همين ا ست که براي فرا آوردن انسانيت هضم شده، و عدالت به خون خفته، و حق خاک شده، و عصمت هتک گشته مي کشد. او مي کشد اما درندگان را، او مي کشد خونخواران را، که تا پيش از ظهور او خود مشغول آدمکشي و خونخواهي بودند، و سرسوزني به کشته شدگان خود نمي انديشيدند، و لحظه اي به آن همه خون ناحق که ريخته بودند فکر نمي کردند. او اين جانيان را مي کشد. از شمشير مهدي، براي خون آشامان پست، و درندگان متمدن، و ابر قدرتان نا انسان، خون و مرگ مي بارد، و براي انسانيت درد کشيده خرد شده، رحمت و حيات. شمشير مهدي، سيف الله است، سيف الله المنتقم. شمشير مهدي، شمشير انتقام از همه جانيان است، در طول تاريخ [6] .



[ صفحه 19]




پاورقي

[1] کمال الدين، ج 2، ص 411.

[2] محمد بن ابراهيم النعماني، الغيبه، مکتبه الصدوق، طهران، ص 231، بحار الانوار، ج 52، صص 353 - 352.

[3] محمد بن النعمان البغدادي الملقب بالمفيد، الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، صححه و اخرجه السيد کاظم الموسوي المياموي، دار الکتب الاسلاميه، طهران، 1377 ق. ص 343، ابو الحسن علي بن عيسي الاربلي، کشف الغمه في معرفه الائمه، مکتبه بني هاشم، تبريز، 1381 ق. ج 2، ص 465، بحار الانوار، ج 52، ص 338.

[4] ابو جعفر محمد بن الحسن الطوسي، تهذيب الاحکام، دار الکتب الاسلاميه، طهران، 1390 ق. ج 6، ص 154، محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، بتصحيح و تحقيق و تذييل عبد الرحيم الرباني الشيرازي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج 11، ص 57.

[5] غيبه النعماني، ص 231، بحار الانوار، ج 52، ص 353.

[6] خورشيد مغرب، صص 46 - 44.