بازگشت

سيرت اجتماعي


در پر تو سيرت فرهنگي مهدي (ع) روابط اجتماعي ساماني ديگر مي يابد. يکرنکي و يگانگي ميان مردمان جاري مي شود و دوستي و رحمت قلبها را پر مي سازد و مساوات و مواسات اجتماعي جلوه مي کند. کسي به کسي ستم روا نمي دارد و ياري و دستگيري يکديگر، واجبي همگاني مي شود چنانکه در خبر اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) آمده است: انما ذلک اذا قام قائمنا وجب عليهم ان يجهزوا اخوانهم و ان يقووهم. [1] اين به هنگام ظهور قائم ما است که در آن روزگار واجب همگاني است که به يکديگر وسائل زندگاني برسانند و نيرو بخشند. در آن دوران حرص و بخل در روابط اجتماعي جايي نخواهد داشت و يکرنگي و يگانگي چنان بر رفتار اجتماعي حاکم شود که هر کس هر چه نياز دارد از جيب برادرش بردارد، نه اين شرمنده باشد و نه آن ناراحت. چنين رابطه و پيوندي ميان برادران ايماني، از ويژگيهاي سيرت اجتماعي آن دوران است. بريد عجلي گويد به امام باقر (ع) گفته شد که در اين



[ صفحه 48]



زمان شيعيان و پيروان شما در کوفه جمعيتي کثير محسوب مي شوند و چنانچه ايشان را فرمان دهي [تا قيام کنند و به مبارزه برخيزند] اطاعت کنند و پيروي نمايند. امام (ع) فرمود: آيا روابط اجتماعي آنان بدين گونه است که کسي از ايشان [در وقت نياز] سر جيب برادرش رود و نياز خود برگيرد؟ گفتند: خير، چنين نيست. امام (ع) فرمود: پس آنان به خون خود بخيلتر خواهند بود. آن گاه امام (ع) درباره روابط اجتماعي در عصر امام زمان (ع) فرمود: اذا قام القائم... ياتي الرجل الي کيس اخيه فياخذ حاجته لا يمنعنه. [2] زماني که قائم ما قيام کند، کسي [که نياز دارد] به سر جيب برادرش مي رود و نياز خود را بر مي گيرد و او نيز مانعش نمي شود. البته رسيدن به اين مرز از روابط اجتماعي، خود محصول رشد عقلي و تکامل روح آدمي است. اگر اهل ايمان به رشد و کمال برسند جز اين نخواهند بود. امام باقر (ع) به سعيد بن حسن فرمود: ا يجي ء احدکم الي اخيه فيدخل يده في کيسه فياخذ حاجته فلا يدفعه؟ فقلت: ما اعرف ذلک



[ صفحه 49]



فينا. فقال ابو جعفر (ع): فلا شي ء اذا. قلت: لهلاک اذا؟ فقال: ان القوم لم يعطوا احلامهم بعد. [3] آيا اين گونه است که کسي از شما نزد برادر ديني خود برود و دست در جيب او ببرد و هر چه لازم دارد بردارد و او مانع نشود؟ راوي گويد گفتم: چنين چيزي را ميان خودمان نمي بينيم. امام فرمود: چيزي از حقيقت تشيع تحقق نيافته است. راوي گويد: آيا با اين وضع سرنوشت ما هلاکت است؟ فرمود: مردم هنوز به رشد عقلي نرسيده اند. يعني عقلشن کامل نشده است و هنوز به آن مرتبه از کمال نرسيده اند که چنين تکليفي را حمل کنند، [4] ولي در دولت مهدي (ع) اين مرتبه از کمال انساني و اجتماعي تحقق مي يابد. اخلاق اجتماعي در آن زمان بر مبناي سلامت نفسها و پاکي دلها ظهور مي يابد. [5] امانتها به درستي ادا مي شود. [6] امنيت اجتماعي در حد نهايي فراهم مي شود. [7] مردم به عبادتهاي اجتماعي - از سر ايمان و تقوا - روي مي آورند. [8] حقوق اجتماعي در همه امور رعايت مي شود و هيچ گونه ستم اجتماعي بر کسي روا نمي شود. [9] حديث امام صادق (ع) گوياي اين حقيقت در سيرت اجتماعي



[ صفحه 50]



مهدي (ع) است: اول ما يظهر القائم من العدل ان ينادي مناديه ان يسلم صاحب الناه لصاحب الفريضه الحجر الاسود و الطواف. [10] نخستين ظهور عدالت قائم آن است که سخنگويان او در مکه فرياد مي کنند که هر کس نماز واجب خود را در کنار حجر الاسود و محل طواف خوانده است و مي خواهد نافله بخواند، به کناري رود تا حق ديگران پايمال نشود. و آنان که مي خواهند نماز واجب بخوانند، بيايند و بخوانند.


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 8، ص 415.

[2] محمد بن النعمان البغدادي الملقب بالمفيد، الاختصاص، صححه و علق عليه علي اکبر الغفاري، منشورات جماعه المدرسين، قم، ص 24.

[3] الکافي، ج 2، ص 174، بحار الانوار، ج 74، صص 255 - 254.

[4] ر. ک: محمد باقر المجلسي، مرآه العقول في شرح اخبار آل الرسول، اخراج و مقابله و تصحيح السيد هاشم الرسولي، دار الکتب الاسلاميه، 1363 ش. ج 9، ص 46.

[5] ر. ک: الخصال، ج 2، ص 626، بحار الانوار، ج 52، ص 316، منتخب الاثر، ص 474.

[6] ر. ک: منتخب الاثر، ص 474.

[7] ر. ک: الارشاد، ص 343، الخصال، ج 2، ص 626، کشف الغمه، ج 2، ص 465، بحار الانوار، ج 52، صص 338 ، 316، منتخب الاثر، ص 474.

[8] ر. ک: منتخب الاثر، ص 474.

[9] ر. ک: همان، ص 470.

[10] الکافي، ج 4، ص 427.