بازگشت

سيرت اقتصادي


بي نيازي مردمان به سبب تحقق عدالت تام و تمام و فراواني و عمران و آبادي در اوج کمال و تقسيم اموال به مساوات، از مشخصات سيرت اقتصادي مهدي (ع) است. آن حضرت تمام مناسبات ناسالم اقتصادي را زير پاي مي گذارد و محو و نابود مي کند، از رسول خدا (ص) روايت شده است که فرمود: اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع. [1] زماني که قائم ما قيام کند، قطايع از بين مي رود به طوري که ديگر قطايعي در ميان نخواهد بود. زمينهايي که زمامداران و حکام جور در مالکيت خود درآورده يا واگذار کرده اند و در حقيقت متعلق به امام (ع) است، در جايگاه خود قرار مي گيرد. استثمار و استعمار پايان مي پذيرد. همگان به رفاه و آسايش مي رسند. مهدي (ع) اموال را به وفور در اختيار مردمان مي گذارد. نعماني (ره) به اسناد خود از امام باقر (ع) روايت کرده است که فرمود: تجمع اليه اموال الدنيا من بطن الارض و ظهرها، فيقول للناس: تعالوا الي ما قطعتم فيه الارحام، و سفکتم فيه الدماء الحرام، و رکبتم فيه ما حرم الله



[ صفحه 37]



عز و جل، فيطعي شيئا لم يعطه احد کان قبله، و يملا الارض عدلا و قسطا و نورا کما ملئت ظلما و جورا و شرا. [2] تمام اموال زمين - آنچه در دل زمين است و آنچه بر روي زمين است - نزد مهدي (ع) گرد آيد، آن گاه او به مردمان گويد: بياييد و اين اموال را بگيريد. اينها همان چيزهايي است که به خاطرش قطع رحم کرديد و خونها به ناحق ريختنيد و مرتکب گناهان شديد. او دست به بخشش زند و آن قدر ببخشد که تا آن روز کسي چنان بخششي نکرده باشد. و زمين را لبريز از عدالت و داد و نور گرداند همان گونه که لبريز از ستم و بيداد و شر شده باشد. مهدي (ع) همگان را بي نياز مي کند که در دولت او زمين همه استعدادهاي خود را بروز مي دهد و داراييها انبوه مي شود. از رسول خدا (ص) چنين روايت شده است: تنعم فيه امتي نعمه لم ينعموا مثلها قط توتي الارض اکلها و لا تدخر منهم شيا و المال يومئذ کدوس، يقم الرجل فيقول: يا مهدي اعطني فيقول: خذ. [3] در آن زمان امت من چنان از نعمت برخوردار شوند که



[ صفحه 38]



هرگز امتي آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد، زميت بتمامه محصول دهد و هيچ را از آنان دريغ ندارد، و اموال انبوه شود. هر کس نزد مهدي آيد و گويد: به من مالي ده - مهدي بي درنگ گويد: بگير. آن حضرت اموال را به مساوات ميان مردم تقسيم مي کند تا همگان از دغدغه نيازمندي آزاد شوند. ابوسعيد خدري از رسول خدا (ص) چنين نقل کرده است: ابشرکم بالمهدي... يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الارض يقسم المال صحاحا. فقال له رجل: و ما صحاحا؟ قال: السويه بين الناس. [4] شما را مژده مي دهم به آمدن مهدي... ساکنان آسمان و زمين از او راضي هستند و مهدي مال را به طور صحيح تقسيم مي کند. مردي از پيامبر پرسيد: به طور صحيح يعني چه؟ رمود: يعني به مساوات ميان مردم تقسيم مي کند. عبد الله بن مسعود نيز از پيامبر (ص) روايت کرده است که در اين باره فرمود: يقسم المال بالسويه و يجعل الله الغني في قلوب هذه الامه. [5] .



[ صفحه 39]



مهدي مال را به مساوات تقسيم مي کند و قلبهاي امت محمد را لبريز از بي نيازي خواهد کرد. در نتيجه تحقق سيرت اقتصادي مهدي (ع)، نيازمندي باقي نمي ماند تا به او زکات داده شود. امام باقر (ع) فرمود: يسوي بين الناس حتي لا تري محتاجا الي الزکاه. [6] مهدي اموال را ميان مردم چنان به تساوي قسمت مي کند که ديگر نيازمندي يافت نمي شود تا به او زکات دهند. بي نيازي اقتصادي در دولت مهدي (ع) تا بدانجاست که دلهاي امت محمد (ص) لبريز از بي نيازي مي شود و حرص به داشتن و گنجينه کردن و انبوه ساختن زدوده مي شود و چون مهدي (ع) ندا دهد که هر کس مالي مي خواهد بيايد و برگيرد، جز يک نفر پيدا نشود و او نيز پشيمان گردد و مال برگرفته را باز گرداند. [7] مهدي (ع) بي دريغ و بي شمارش بخشش مي کند چنانکه در خبر جابر بن عبدالله از رسول اکرم (ص) روايت شده است: يقسم المال و لا يعده. [8] .



[ صفحه 40]



اموال را بدون آنکه شمارش نمايد تقسيم مي کند. بدين ترتيب مردمان با همه وجود و از صميم قلب از داشتن و گنجينه کردن و انبوه سازي، احساس بي نيازي مي کنند همان گونه که پيامبر اکرم (ص) نويد آن را داده است: يملا الله قلوب امه محمد (ص) غني و يسعهم عدله. [9] دلهاي پيروان محمد (ص) را لبريز از بي نيازي مي کند و عدالتش همه را فرا مي گيرد. اذا خرج المهدي القي الله الغني في قوب العباد. [10] زماني که مهدي قيام کند، خدوند در قلب بندگان بي نيازي افکند. در نظام اقتصادي که مهدي (ع) بر پا مي سازد، روابط اقتصادي چنان است که در معاملات سودي گرفته نمي شود. علي بن سالم از پدرش نقل کرده است که گفت از امام صادق (ع) پرسيدم: اين روايت که سود گرفتن مومن از مومن رباست معنايش چيست؟ حضرت فرمود: ذاک اذا ظهر الحق و قام قائمنا اهل البيت و اما



[ صفحه 41]



اليوم فلا باس بان يبيع من الاخ المومن و يربح عليه. [11] اين به هنگام ظهور حق و قيام قائم اهل بيت است، اما اکنون اگر کالايي بفروشد و سود بگيرد اشکالي ندارد. دولت مهدي (ع) بر اساس چنين روابط و مناسبات اقتصادي، شرق و غرب جهان را فرا مي گيرد و همه جا را عمران و آباد مي سازد. محمد بن مسلم گويد از امام باقر (ع) شنيدم که مي فرمود: يبلغ سلطانه المشرق و المغرب... فلا يبقي في الارض خراب الا قد عمر. [12] دولت مهدي شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و در سر تا سر جهان جاي ويراني باقي نخواهد ماند مگر اينکه آن را آبد خواهد ساخت. ظهور برکات و مناسبات عادلانه در دولت مهدي (ع) چنان است که حتي مردگان آرزوي بازگشت به دنيا و زندگي در دولت کريمه او و در سايه سيرت او را خواهند داشت. ابوسعيد خدري از رسول اکرم (ص) نقل کرده است که فرمود: لا تدخر الارض من بذرها شيئا الا اخرجته و لا



[ صفحه 42]



السماء من قطرها شيئا الا صبه الله عليهم مدرارا... تتمني الاحياء الاموات مما صنع الله عز و جل باهل الارض من خيره. [13] زمين آنچه از برکات در دل خود دارد، بيرون مي ريزد و آسمان نيز از بارش خود چيزي فرو گذار نکرده، پيوسته بر آنان مي بارد... از بس خداي بزرگ براي مردم خير پيش مي آورد، مردگان آرزوي بازگشت به زندگي مي کنند. سيرت مهدي (ع) مطلوب دلها و دولت مهدي (ع) حد نهايي رضايت انسانهاست. نه تنها انسانها که زمين و آسمان و همه موجودات از دولت و سيرت او رضايت مندند. در حديث حذيفه بن يمان از پيامبر (ص) آمده است: يرضي بخلافته اهل السماوات و الارض و الطير في الجو. [14] از خلافت و دولت او، اهل آسمان و زمين و پرندگان آسمان راضي خواهند بود.


پاورقي

[1] ابو العباس عبد الله بن جعفر الحميري القمي، قرب الاسناد، مکتبه نينوي الحديثه، طهران، ص 41، بحار الانوار، ج 52، ص 309.

[2] غيبه النعماني، صص 238 - 237، بحار الانوار، ج 52، ص 351.

[3] ابو عبد الله محمد بن يزيد القزويني ابن ماجه، سنن ابن ماجه، تحقيق محمد فواد عبد الباقي، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1395 ق. ج 2، ص 1366، ابو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النيسابوري، مستدرک علي الصحيحين، دار المعرفه، بيروت ج 4، ص 558، ابو عبد الله محمد بن يوسف الکنجي الشافعي، البيان في اخبار صاحب الزمان (ع)، قدم له و علق عليه محمد مهدي الخرسان، موسسه الهادي للمطبوعات، قم، 1399 ق. ص 109، نور الدين علي بن ابي بکر الهيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دار الکتاب العربي، بيروت، 1402 ق. ج 7، ص 317، کشف الغمه، ج 2، صص 479 - 478، بحار الانوار، ج 51، ص 88.

[4] ابو عبد الله احمد بن محمد بن حنبل الشيباني، مسند، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج 3، ص 37، البيان، ص 123، کشف الغمه، ج 2، ص 471، مجمع الزوائد، ج 7، ص 313، بحار الانوار، ج 51، صص 92 ، 81، منتخب الاثر، ص 147.

[5] کشف الغمه، ج 2، ص 474، بحار الانوار، ج 51، ص 84.

[6] بحار الانوار، ج 52، ص 390.

[7] مسند احمد حنبل، ج 3، ص 37، البيان، ص 123، کشف الغمه، ج 2، ص 471، رضي الدين ابو القاسم علي بن موسي بن طاووس، الملاحم و الفتن في ظهور الغائب المنتظر (عج)، الطبعه السادسه، موسسه الوفاء، بيروت، 1403 ق. ص 71، مجمع الزوائد، ج 7، ص 313، بحار الانوار، ج 51، ص 91، منتخب الاثر، ص 147.

[8] ابو الحسين مسلم بن الحجاج القشيري، صحيح مسلم، بشرح النووي، دار الکتاب العربي، بيروت، 1407 ق. ج 18، ص 39.

[9] مسند احمد حنبل، ج 3، ص 37، البيان، ص 123، کشف الغمه، ج 2، ص 471، مجمع الزوائد، ج 7، ص 313، بحار الانوار، ج 51، ص 91، منتخب الاثر، ص 147.

[10] الملاحم و الفتن، ص 71.

[11] ابو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (الشيخ الصدوق)، من لا يحضره الفقيه، صححه و علق عليه علي اکبر الغفاري، الطبعه الثانيه، منشورات جماعه المدرسين، قم، ج 3، ص 313، ابو جعفر محمد بن الحسن الطوسي، تهذيب الاحکام، دار الکتب الاسلاميه، طهران، 1390 ق. ج 7، ص 178، وسائل الشيعه، ج 12، ص 294.

[12] کمال الدين، ج 1، ص 331، منتخب الاثر، ص 482 (با مختصر اختلاف).

[13] مستدرک الحاکم، ج 4، ص 465، منتخب الاثر، ص 146، البيان، صص 109 - 108 (با مختصر اختلاف).

[14] البيان، ص 118.