بازگشت

انحصار امامت دو برادر


گروهي از تلعکبري، از احمد بن علي، از اسدي، از سعد، از احمد بن اسحاق که خدا او را رحمت کناد، نقل کرده اند: که همانا يکي از اصحاب ما نزد او رفت و گفت: که همانا جعفر بن علي براي او کتابي نوشته، و در آن خود را معرفي کرده و بدو گفته است که او قيم بعد از پدرش مي باشد، و همانا در نزد او آنچه از دانش حلال و حرام که او بدان نيازمند باشد، وجود دارد، و ديگر دانشها تمامي نزد اوست. احمد بن اسحاق گفت: پس هنگامي که نوشته را خواندم، نامه اي براي صاحب الزمان عليه السلام نگاشتم و نوشته جعفر را هم در لاي آن نامه نهادم. پس اين جواب برايم بيرون آمد: بنام آن که همه در او شيدايند که بخشنده و مهربان است، نوشته ات که خدا ترا زنده بدارد، به من رسيد، و نيز نوشته اي را که در لاي آن نهاده بودي (دريافت کردم). و به تمامي اختلافات الفاظ و تکرار اشتباهاتش آگاه گشتم. و اگر تو دوباره



[ صفحه 163]



آنرا بخواني به برخي از آنچه که من آگاه گرديدم، تو نيز آگاه خواهي شد. و ستايش از آن خداي دارنده جهانيان است، ستايشي که در احسانش به سوي ما و فضلش بر ما انبازي وجود ندارد. (تا آنجا که حضرتش مرقوم فرمودند) خدا حق را براي اهلش حفظ فرموده، و آن را در جايگاهش قرار داده است، و به تحقيق خداي عز و جل خودداري فرموده که امامت را در دو برادر بعد از امام حسن و امام حسين عليهما السلام قرار دهد. و هر گاه خدا به ما در سخن اجازت فرمايد، حق آشکار مي شود، و باطل و کثري درهم مي شکند، و بر شما (حق) آشکار مي گردد. و در کفايت کارها، و زيبائي آفرينش و ولايت به خدا رغبت دارم که خدا ما را بس است و چه نيکو وکيلي مي باشد. و درود و توجه خدا بر محمد و خاندان محمد باد.



[ صفحه 165]