بازگشت

زيارت ناحيه


شيخ مفيد - که خداوند روحش را پاکيزه فرمايد - در کتاب المزار پس از بيان زيارتي که از کتاب المصباح نقل کرديم، گويد که عين سخنش اين است:



[ صفحه 57]



زيارتي ديگر در روز عاشورا به روايتي ديگر، هر گاه خواستي حضرتش را به آن در اين روز زيارت کني، پس به سوي حضرتش صلي الله عليه و آله و سلم بايست و بگو:

[1] سلام بر آدم برگزيده خدا از ميان آفريدگانش، سلام بر شيث دوست و ولي خدا و انتخاب شده اش، سلام بر ادريس قيام کننده براي خدا به حجت و گواهش، سلام بر نوح اجابت شده در دعوتش، سلام بر هود که از جانب خدا به کمکهاي پيوسته ياري شد. سلام بر صالح که با کرامت خويش به خدا توجه کرد. سلام بر ابراهيم، همان کسي که خدا با برگزيدنش به مقام خليليت به او محبت کرد. سلام بر اسماعيل همان کسي که خدا به (فرستادن) ذبحي بزرگ از بهشتش او را آزاد ساخت. سلام بر اسحاق هماني که خدا نبوت را در فرزندان و ذريه او قرار داد. سلام بر يعقوب همان کسي که بينائي او را به موجب رحمتش بدو باز گردانيد. سلام بر يوسف هماني که خدا او را از چاه به عظمتش نجات بخشيد.



[ صفحه 59]



[2] سلام بر موسي کسي که خدا دريا را به قدرتش براي او شکافت. سلام بر هارون کسي که خدا او را به نبوتش ويژه داشت. سلام بر شعيب هماني که خدا او بر عليه (نابکاران) امتش ياري فرمود. سلام بر داود کسي که خدا از خطاي او درگذشت.

[3] سلام بر سليمان کسي که جنيان به عزتش برايش خوار شدند. سلام بر ايوب کسي که خدا او را از بيماريش شفا بخشيد. سلام بر يونس کسي که خدا ياري و کمک ضمانت شده اش را به او رسانيد. سلام بر عزير که خدا او را پس از حالت مرگش زنده کرد. سلام بر زکرياي شکيبا در سختي اش، سلام بر يحيي که خدا به شهادتش او را (به مقام قرب خود) نزديک نمود و بالائي درجه داد. سلام بر عيسي روح خداوند و کلمه او.

[4] سلام بر محمد دوست دار و مورد محبت خدا و برگزيده اش، سلام بر امير مومنان علي بن ابيطالب که به برادري (پيامبر)اش مخصوص گردانيد، سلام بر فاطمه زهرا دختر (پيامبر)اش، سلام بر ابا محمد حسن، وصي پدرش و جانشين او، سلام بر حسين کسي که به خونش جانش را (در راه خدا) ارزاني داشت. سلام بر کسي که در پنهاني و آشکارش خدا را فرمان برد. سلام بر کسي که خدا در خاکش شفا را قرار داد. سلام بر کسي که اجابت دعا در زير گنبدش مي باشد. سلام بر کسي که امامان از فرزندان و ذريه اش هستند.



[ صفحه 61]



[5] سلام بر فرزند انجام پيامبران، سلام بر فرزند آقاي جانشينان، سلام بر فرزند فاطمه زهرا، سلام بر فرزند خديجه کبري، سلام بر فرزند سدره منتهي، سلام بر فرزند جنت ماوي (باغهاي پناهگاه)، سلام بر فرزند زمزم و صفا.

[6] سلام بر آغشته به خون، سلام بر (کسبي که) خيمه (اش) دريده شد. سلام بر پنجمين ياران اهل کسا (ساکنان زير برد يماني)، سلام بر غيب غريبان، سلام بر شهيد شهيدان، سلام بر کشته (بدست) پسرخواندگان مشکوک نسلان، سلام بر سکونت يافته کربلا، سلام بر کسي که فرشتگان آسمان بر او گريستند. سلام بر کسي که فرزندانش پاک شدگانند.

[7] سلام بر پادشاه و امير (يعسوب: پادشاه زنبوران و امير زنبوران که ديگر زنبوران به گرد او مي گردند) آئين، سلام بر محل فرود آمدن برهانها، سلام بر امامان بزرگوار، سلام بر گريبانهاي شکافته، سلام بر لبهاي پژمرده شکننده، سلام بر جان هاي از بيخ و بن بريده، سلام بر روحهاي (از تن) ربوده شده، سلام بر پيکرهاي عريان، سلام بر جسمهاي رنگ باخته، سلام بر خونهاي جاري شده، سلام بر عضوهاي بريده شده، سلام بر سرهاي برافراشته گشته، سلام بر زنان سر برهنه گرديده.



[ صفحه 63]



[8] سلام بر حجت و گواه دارنده جهانيان، سلام بر تو و بر پدران پاکيزه ات، سلام بر تو و بر پسران شهادت پذيرت، سلام بر تو و بر فرزندان و ذريه ياري کننده ات، سلام بر تو و بر فرشتگان ملازم آرامگاهت. سلام بر کشته شده مظلوم، سلام بر برادر مسموم اش، سلام بر علي بزرگ، سلام بر شيرخوار کوچک.

[9] سلام بر بدنهاي غارت شده، سلام بر عترت و خاندان نزديک و خويشاوند، سلام بر کارزارکنندگان در بيابانهاي پهناور. سلام بر دور افتادگان از سرزمين (خويش)، سلام بر دفن شدگان بدون کفن، سلام بر سرهاي جدا شده از بدنها، سلام بر حساب کننده شکيبا، سلام بر ظلم شده بدون ياور، سلام بر سکنا گزيده در خاک پاکيزه، سلام بر صاحب گنبد بالا رونده (شنوا).

[10] سلام بر کسي که (خداي) با جلالت پاکيزه اش فرمود. سلام بر کسي که جبرئيل بدو مباهات کرده، سلام بر کسي که ميکائيل در گهواره با او سخن گفته (سرگرمش کرده)، سلام بر کسي که پيمانش شکسته شد. سلام بر کسي که حرمتش دريده شد. سلام بر کسي که خونش به ستم ريخته شد. سلام بر (کسي که) به خون زخمها غسل داده شد. سلام بر (کسي که) با جام تيرها آب داده شد. سلام بر (کسي که بر او) ستم جايز شمرده



[ صفحه 65]



شد. سلام بر سر بريده شده در ميهماني (در کنار نهر)، سلام بر کسي که ساکنان قريه ها او را دفن کردند.

[11] سلام بر - کسي که - شاهرگ(اش) بريده شد. سلام بر مدافع بدون ياور، سلام بر سپيدموي (محاسن) خضاب کرده، سلام بر گونه و رخسار خاک آلود، سلام بر بدن غارت شده برهنه، سلام بر دندانهاي پيشين با چوب (خيزران) کوبيده شده، سلام بر سر افراشته شده، سلام بر جسمهاي عريان در بيابانهاي پهناور - که - گرگان درنده گازشان مي گيرند و درندگان مزه خون و گوشت را چشيده به گردشان مي گردند.

[12] سلام بر تو اي آقاي من و بر فرشتگان بال گشوده (که خواستار فرودپ اطراف گنبد تو هستند، (همان فرشتگان) بسيار احترام کننده به تربت ات، طواف کنندگان صحن و فضايت، وارد شوندگان بر زيارتت. سلام بر تو که همانا قصد (زيارت) تو کرده ام، و آرزومند رستگاري نزد تو هستم.

[13] سلام بر تو سلام آشناي به حرمتت و مقامت، خالص در ولايت و دوستي ات، نزديکي جوينده به خدا به وسيله محبتت، دوري جوينده از دشمنانت، سلام کسي که قلبش به مصيبت و سختي تو زخمي و مجروح است، و اشکش در هنگام ياد کردن تو ريزان، سلام دردمند گرفته و محزون و شيداي فروتن، سلام کسي که اگر با تو در کربلاي بود تو را با جانش از



[ صفحه 67]



تيزي هاي شمشيرها نگاه مي داشت، و باقي مانده روحش - عمرش - را براي تو در معرض مرگ مي انداخت، و در پيش رويت کارزار مي کرد و تو را در برابر آناني که بر تو هجوم آورده و شوريده بودند، ياري مي کرد، و روح و جسد و مال و فرزندش را فداي تو مي نمود، و روحش فداي روحت باد و خانواده اش نگاهدار و مدافع خانواده ات.

[14] پس اگر روزگار (ولادت) مرا به بعد انداخته و مقدرات مرا از ياريت دور کرده است، و براي کساني که با تو کارزار کردند کارزارگر نبودم و با کساني که با تو دشمني کردند نستيزيدم، پس صبح و شام برايت ناله مي کنم، و بجاي اشک برايت خون مي گريم - بخاطر - حسرت بر تو، و اندوه و تاسف بر آنچه تو را گرفتار کرد، و شعله ور و در سوز و گداز تا اينکه (از) بيقراري سختي ها و مصيبتها و غصه اندوهگيني (بخاطر از دست دادن فرصتها) بميرم.

[15] شهادت مي دهم که همانا تو نماز را بپا داشتي، و زکاه (حقوق مالي) را پرداختي، و به نيکي فرمان دادي، و از بدي و ستمکاري بازداشتي، و خدا را فرمان بردي، و از او سرپيچي نکردي، و به او و ريسمانش چنگ آزيدي، در نتيجه از او خشنود شدي، و از خدا ترسيدي، و او را در نظر گرفتي، و (دعوت) او را پاسخ گفتي، و به روشهايش سلوک نمودي، و آشوبها را فرو نشاندي، و (مردم را) به سوي رشد و هدايت خواندي، و راههاي استواري را آشکار کردي، و در (راه) خدا به حق جهادش کارزار کردي.



[ صفحه 69]



[16] و تو براي خدا فرمانبردار بودي و براي نيايت محمد صلي الله عليه و آله و سلم پيرو، و براي سخن پدرت شنوا، و بسوي وصيت و سفارش برادرت شتابگر کوشا، و براي پايه هاي دين بلند کننده، و براي سرکشي و طغيان درهم کوبنده، و بر آشوبگران و طغيانگران سختگير کوبنده، و براي امت نصيحتگر، و در لحظات مرگ ستايشگر و تسبيح کننده (خدا)، و بر گناهکاران هرزه درگير شونده، و به حجتها و دليلهاي خدا قيام کننده، و براي اسلام و مسلمانان رحم کننده (بخشايشگر)، و براي حق ياور، و در هنگام بلا و گرفتاري شکيبا، و براي دين نگهبان، و از محدوده آئين دفاع کننده.

[17] هدايت را نگاهداشتي و ياريش کردي. و عدل و داد را گستردي و آنرا پراکنده ساختي. و آئين را ياري کردي و آشکارش ساختي. و کسي را که دين را بازيچه شمرده بود، بازش داشتي، و او را راندي. و (حق را) براي پست از شريف باز ستاندي. و در حکم ميان توانا و ضعيف مساوات قرار دادي. و تو باران بهاري يتيمان و بي پدران بودي. و باز دارنده مردمان (از بدي)، و عزت اسلام، و گنجينه احکام، و هم پيمان نيکوئي، رهرو (راه) نيايت و پدرت و در وصيت شبيه برادرت (بودي).

[18] وفا کننده به امان دادنها، دوستدار خويها(ي نيکو)، (صاحب) کرمهاي آشکار، نماز شب گزار در تاريکيها، برپاگر روشها(ي نيکو)، بخشنده آفريدگان، بزرگ پيشنيان، نيکو



[ صفحه 71]



نسب، با حسب فراوان، (صاحب) رتبه هاي بلند، داراي مناقب فراوان، صاحب سرشتهاي ستوده، واجد موهبتهاي بسيار، بردبار رشيد، بازگشت کننده (بسوي خدا)، سخي، دانا، شديد، پيشواي شهيد، آمرزشگر، انابه کننده، دوست دارنده ترسان (بودي).

[19] براي رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرزند بودي و براي قرآن سند و براي امت بازو، و در فرمانبري کوشا، نگاهبان عهد و پيمان، کناره گير از راههاي گناهکاران و هرزگان، عطا کننده و بخشنده به مسکين به سختي افتاده، صاحب رکوع و سجودهاي طولاني.

[20] کناره گير در دنيا (چو) کناره گيري کوچ کننده از آن، و نرگنده به دنيا به ديده ترسندگان از آن (بودي)، آرزوهايت از آن (از دنيا) بازداشته شده و همت و تلاشت از آرايشهايش برگرفته بود. چشمت از نگريستن به شادي آفريني (دنيا) بسته بود. اشتياق و رغبتت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور (بود).

[21] تا اين که بيداد دستش را از آستين برو کرد، و ستم پرده از روي اسلحه اش برداشت، و گمراهي پيروانش را فرا خواند، و تو در حرم جدت ساکن بودي، و از ستمگران جدائي گزيننده، در خانه و محراب (عبادتگاه خود) نشسته بودي، از لذتها و شهوتها دوري گزيده، زشتي را با قلبت و



[ صفحه 73]



زبانت به مقدار توان و امکانت زشت مي شمردي. سپس موقعيت چنان ايجاب کرد که پرچم مخالفت را برداري، و تو را بر آن داشت که با عياشان و هرزگان کارزار کني. پس با فرزندان و خاندان و پيروان و دوستانت به راه افتادي و حقيقت را به روشني و درستي آشکار کردي. و به سوي خدا با حکمت و پند و اندرزهاي نيکو فرا خواندي. و به برپا داشتن حدود و فرمان بري از معبود امر کردي. و از پليدي و طغيان و سرکشي بازداشتي. و (آنان) با ستم و دشمني با تو برخورد کردند.

[22] پس با ايشان کارزار کردي پس از آنکه آنان را به انجام آن کار (شايسته) فرا خواندي و حجت را بر ايشان تاکيد نمودي، پس امان و بيعت ترا شکستند، و بر پروردگارت و نيايت خشم کردند، و جنگ را با تو آغاز نمودند. پس بر زخم زبانها و ضربه ها ايستادگي کردي، و لشگريان ستمگران هرزه را درهم کوبيدي. و در گرد و غبار برخاسته در ميدان جنگ وارد شدي، در حالي که با (شمشير) ذوالفقار کارزار مي کردي، بسان آن که حضرت علي مختار (برگزيده)، بودي.

[23] پس چون ترا پايدار و غير گريزپا، ناترس و غير پست ديدند، شرارتهاي فريبهايشان را براي تو برافراشتند، و با حيله و شرارت خويش با تو جنگيدند، و آن نفرين شده لشگريانش را فرمان داد پس ترا از آب و وارد شدن در آن باز داشتند، و ترا به جنگ کشاندند، و در جنگ بر تو شتافتند (و اسبها را زين کردند)



[ صفحه 75]



و ترا با تيرها و سنگها زدند. و دستهاي از ميان برداشتن و نابود کردن را بر تو گشودند. و احترام ترا حفظ نکردند. و از جزاي گناه (خويش) در حق تو، (و) کشتن فرزندانت و تاراج باردانهايت نترسيدند. در حالي که تو پيشتاز در گرد و غبار بودي و تحمل کننده آزارها و اذيتها، (که) فرشتگان آسمان از صبر و شکيب تو به شگفتي افتادند.

[24] پس از هر سو دور تو را گرفتند و زخمهاي کاري بر تو زدند، و ميان تو و شب مانع شدند (نگذاشتند کارت تا شب بطور انجامد)، در حالي که براي تو ياوري نمانده بود. تو حسابگر شکيبا بودي. از زنانت و فرزندانت دفاع مي کردي، تا اين که ترا از اسبت انداختند. پس تو زخمي بر زمين افتادي. اسبها با سمهايشان بر تو تاختند، و ستمگران و سرکشان شمشيرهاي برانشان را بر تو فرو آوردند.

[25] پيشانيت براي مردن عرق کرده بود. و به راست و چپ کشيده و جمع مي شدي (و به خود مي پيچيدي). گوشه چشمت را به سوي باردانت و خانه ات گرداندي، و به تحقيق از فرزندان و خاندانت به نفست مشغول گردانيده شدي. و اسب گريزان به سوي خيمه هايت شتافت (د رحال) شيهه کشنده و گريان.

[26] پس هنگامي که زنان، اسبت را شرمسار ديدند، و به زين برگشته ات نگاه کردند، از سراپرده ها برون آمدند، با موهاي پريشان بر گونه ها، (که) با روي نيمه باز بر رخسار (خو) سيلي مي زدند، و شيون کنان و ناله کننده، در حالي که پس از عزت و شکوه خوار و ذليل شده اند و به سوي قتلگاهت شتابان (بودند).



[ صفحه 77]



[27] و شمر بر روي سينه ات نشسته بود. (و) شمشيرش را بر گودي زير گلوي تو فرو برده و ريشت را بدستش گرفته (بود) و سر تو را به شمشير هندي اش مي بريد. حواست (در آن حال) آرامش داشت، و نفسهايت پنهان شده بود. و سرت بر نيزه بلند شد. و خانواده ات چون بندگان اسير شدند. و به وسيله آهنها غل و زنجير گرديدند. بالاي پالان هاي چهارپايان چهره هايشان از گرماي ظهرهاي تابستان مي سوخت، در بيابانها و دشتهاي پهناور پيش برده مي شدند. دستهايشان به گردنهايشان آويخته بود، (و) در بازارها گردانده مي شدند.

[28] پس واي بر سرکشان هرزه گنهکار، به کشتنت اسلام را کشتند، و نماز و روزه را بيهوده و مهمل گذاشتند، و سنتها و احکام را شکستند و نقض نمودند، و پايه هاي ايمان را نابود کردند، و آيات قرآن را تحريف نمودند، و در فساد و دشمني سخت پيش دويدند.

[29] به تحقيق رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم انتقام خون کشته اش ناگرفته ماند. و کتاب خداي عز و جل رها شده گرديد. و آنگاه که تو مغلوب گرديدي به حق و حقيقت خيانت شد. و به نابودي ات الله اکبر و لا اله الا الله و تحريم و تحليل و تنزيل و تاويل از ميان رفت. و پس از تو تغيير و تبديل و بي ديني و کفر و خواستهاي نفساني و گمراهي ها و آشوبها و بيهودگي ها و باطلها آشکار گرديد.



[ صفحه 79]



[30] پس همانا خبر دهنده مرگت در کنار قبر نيايت رسول (خدا) صلي الله عليه و آله و سلم بپا خواست و با اشک ريزان خبر مرگ ترا به حضرتش داد. در حالي که مي گفت: اي رسول خدا فرزندت و جوانت کشته شد خانواده ات و نزديکانت بيچاره شدند و فرزندانت پس از تو اسير شدند و خانواده و افرادت در گرفتاري و بازداشت افتادند پس پيامبر آشفته خاطر شد، و قلب (سينه) گريبانش بگريست. و به خاطر تو فرشتگان و پيامبران بر او سر سلامتي دادند، و به خاطر تو مادرت زهرا سوگوار شد و مصيبت زده گرديد.

[31] فرشتگان مقرب (براي) سوگواري و تسليت گفتن به پدرت امير مومنان (به حضورش) آمد و شد کردند. و براي تو در اعلي عليين عزا و ماتم برپا شد. و به خاطر تو زنان چشم سياه درشت ديده (بهشتي) بر (رخسار خود) سيلي زدند. و آسمان و ساکنانش، و بهشت ها و خزانه دارانشان، و کوههاي گسترده بر روي زمين و کرانه هايش، و درياها و ماهي هايش، و جنيان و فرزندانشان، و خانه (خدا) و مقام (ابراهيم)، و مشعر الحرام و حل (هنگام برون آمدن از احرام) و احرام (همه) گريستند.

[32] خدايا به احترام اين جايگاه بلند (مرتبه) بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و مرا در گروه ايشان گرد آور، و مرا به شفاعت ايشان وارد بهشت کن. ايزدا همانا من به تو متوسل مي شوم، اي سريع ترين حسابگران، و اي بخشنده و کريمترين



[ صفحه 81]



کريمان، و اي حکم کننده ترين حکم کنندگان، به حق محمد انجام پيامبران، (و) فرستاده ات به سوي تمامي جهانيان و به برادرش و پسر عمويش (که) جدا شده از شرک و دوگانه پرستي (بود)، و درونش انباشته از دانش و ايمان (بود)، آن دانشمند برخوردار از مقام بلند علي امير مومنان، و به حق فاطمه سيده زنان جهانيان، و به حق حسن پاکيزه نگهبان پرواپيشگان، و به حق ابا عبدالله حسين کريم ترين شهادت جويان، و به حق فرزندان کشته شده اش و به خاندان ستم ديده اش، و به علي بن الحسين زينت عبادتگران، و به محمد بن علي قبله گه توبه و بازگشت کنندگان، و جعفر بن محمد راستگوترين راستگويان، و موسي بن جعفر آشکار کننده برهانها، و علي بن موسي ياور آئين، و محمد بن علي پيشوا و پيشتاز هدايت شدگان، و علي بن محمد پارساترين پارسايان، و حسن بن علي وارث جانشينان، و حجت بر تمامي آفريدگان که بر محمد و خاندان محمد آن راستگويان نيکوکار توجه کني، آن خاندان طه و يس، و مرا در روز قيامت از امان يافتگان آسودگان رستگاران شادمانان بشارت يافتگان قرار دهي.

[33] بار خدايا نام مرا در (زمره) مسلمانان بنويس، و مرا به صالحان بپيوند، و نامم را بر زبان اقوام آتيه نيکو و سخنم را دلپذير گردان. و مرا بر عليه ستمگران فاسد ياري کن، و از حيله حسودان نگاهمدار، و فريب فريبگران را از من دور کن و دستان



[ صفحه 83]



ستمگران را از من کوتاه نما، و ميان من و آقايان خجستگان در اعلي عليين جمع گردان، با همان کساني که بدانان نعمت ارزاني داشتي از جمله پيامبران و تصديق کنندگان و شهيدان و صالحان. به رحمت تو اي رحم کننده ترين رحم کنندگان.

[34] بارالها! همانا من ترا به حق پيامبر معصومت سوگند مي دهم، و به حق حکم حتمي شده ات، و به بازداشت و نهي پوشيده شده ات، و به حق اين قبر که مردمان به زيارتش روي مي آورند، (قبري که) در پهلويش امام معصوم کشته شده بدو ظلم شده، آرميده است، سوگندت مي دهم، که مرا از اندوه ها بدر آوري، و شر و بدي قدر (اندازه گيري) حتمي شده ات را از من باز داري، و مرا از آتش داراي بادهاي گرم کشنده، کنارم داري. خدايا مرا به نعمت خودت بزرگوارم گردان، و به قسمتهايت از من خشنود شو، به جود و کرم و بخششت از من پرده پوشي کن، و مرا از فريب و انتقامت دور گردان.

[35] الها مرا از گناهان نگاهدار، و در سخن (حق) و کردار (درست) استوارم گردان، و مدت اجل و مهلت مرا گسترش ده، و از دردها و بيماريها عافيتم بخش، و به حق امامانم و به (حق) فضلت مرا به بهترين آرزوها نائل گردان.

[36] خدايا بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و توبه مرا بپذير، و بر گريه ام رحم کن، و لغزشم را جبران نما، و سختي ام را آسان گردان، و اشتباهم را بپوشان، و برايم در ميان فرزندانم صالحاني قرار بده.



[ صفحه 85]



[37] بار خدايا در اين شهادتگاه پرعظمت و مکان پرکرامت برايم گناهي را مگذار مگر آنکه آنرا بخشيده باشي، و نه عيبي مگر آنرا پوشانيده باشي، و نه اندوهي را مگر آنرا اصلاح کرده باشي، و نه روزي اي را مگر آنکه افزون کرده باشي، و نه منزلت و مقامي را مگر آنکه گسترشش داده باشي، و نه فساد و تباهي را مگر آنکه اصلاحش کرده باشي، و نه آرزوئي را مگر آنکه آنرا رسانيده باشي، و نه دعا و نيايشي را مگر آنکه آنرا پذيرفته باشي، و نه تنگنائي را مگر آنکه آنرا گشوده باشي، و نه پراکندگي اي را مگر آنکه گردش آورده باشي، و نه کاري را مگر آنکه به انجامش رسانيده باشي، و نه دارائي را مگر آنکه آنرا افزوني بخشيده باشي، و نه اخلاقي را مگر آنکه نيکويش گردانيده باشي، و نه انفاق و بخششي را مگر آنکه جانشين (و ماندني)اش کرده باشي، و نه دگرگوني و حال را مگر آنکه آبادش کرده باشي، و نه حسودي را مگر آنکه از ميانش برده باشي، و نه دشمني را مگر آنکه درهم شکني اش، و نه بدي را مگر آنکه حيرانش نموده باشي، و نه مريضي را مگر آنکه شفايش داده باشي، و نه دور افتاده اي را مگر آنکه نزديکش کرده باشي، و نه پراکندگي اي را مگر آنکه گردش آوري، و نه خواستي را مگر آنکه ارزانيش فرموده باشي. خدايا از تو بهترين روي آوردني و ثواب آينده را خواستارم.

[38] بارالها مرا به حلالت از حرامت بي نياز گردان و به فضل و بخششت از تمامي آفريدگان (مستغني ام دار). الها من از تو دانش بهره دهنده، و قلب خاشع و افتاده، و يقيني کامل و شافي، و کردار پاکيزه، و شکيبائي زيبا، و پاداشي فراوان مي خواهم.



[ صفحه 87]



خدايا سپاسگزاري نعمتهايت را بر من ارزاني کن، و در احسان و کرم و بخشش بي حسابت بر من فزوني قرار ده، و سخنم را در ميان مردمان مورد شنيدن قرار ده، و دانشم را نزد خود بلندپايه کن، و اثر مرا در خيرات پيوسته و دنبال رونده نما، و دشمنم را خوار و زبون و شکست خورده قرار ده.

[39] خدايا بر محمد و خاندان محمد آن برگزيدگان، در راستاي شب و تمامي روز توجه کن، و مرا از شر شوران و بدان نگاهمدار، و از گناه و پليدي پاکيزه ام کن، و از آتش دورم ساز، و مرا در خانه قرار (بهشت) فرود آر، و من و تمامي برادران و خواهران مومن و باورمندم که در راه تو آنها را يافته ام به رحمت خود بيامرز، اي رحم کننده ترين رحم کنندگان. سپس رو به قبله شو دو رکعت نماز بخوان در رکعت اول سوره انبيا را قرائت کن، و در رکعت دوم سوره حشر را، و سپس قنوت بگير و بگو:

[1] نيست شيدا کننده اي جز آنکه همه در او شيدايند، آن شکيباي کرم کننده بخشايشگر بي حساب، نيست حيران کننده اي جز آنکه همه در او شيدايند، آن والا مقام با عظمت، نيست حيران کننده اي جز آنکه همه در او شيدايند، مالک و دارنده آسمانهاي هفتگانه و زمينهاي هفتگانه و آنچه در آنها و آنچه در ميان آنهاست، در حالي که مخالف با دشمنان دروغ انگارنده او (هستم)، همان کساني که از او روي گردانيدند.



[ صفحه 89]



و اقرار بر مالکي اش (مي کنم)، و افتاده بر عزت و شکوهش (مي باشم)، ابتدا و اول بدون اين که اول و ابتداي چيزي باشد، و پايان بدون اين که پايان چيزي باشد، آشکار بر هر چيز به قدرتش، و پنهان و درون هر چيز به دانشش و لطفش، عقلها به کنه عظمتش راه ندارند، و انديشه ها حقيقت چيستي اش را درک نمي کنند، و نفسها معاني چگونگي اش را نمي توانند تصور کنند، آگاه بر درونها و آشناي به پنهان ها، خيانت چشمها و آنچه سينه ها پنهان داشته اند را مي داند.

[2] الها همانا من ترا به تصديقم بر فرستاده ات صلي الله عليه و آله و سلم، و ايمانم به او و آگاهيم نسبت به مقام و منزلتش گواه مي گيرم. و همانا حکمت به فضلش به سخن آمده، و پيامبران بدو بشارت داده اند، و به اقرار و اعتراف بدانچه آورده، فرا خوانده اند، و به تصديق نمودن حضرتش تشويق کرده اند. به - دليل - سخن خداي متعال (که مي فرمايد): کسي که (نام او را) در تورات و انجيل نزد خويش نوشته يافتند، که به نيکي فرمانشان مي دهد و از زشتي بازشان مي دارد، بر ايشان پاکيزه ها را حلال مي دارد و پليدي ها و ناپاکي ها را بر ايشان حرام مي کند. گرفتاري و سختي ها و زنجيرهائي که به آنها گرفتارند را از ايشان باز مي گشايد. پس بر محمد فرستاده ات بر پري ها و انسيان، و آقاي پيامبران برگزيده ات، و بر برادرش و پسر عمويش توجه کن.



[ صفحه 91]



همان دو نفر يکه حتي يک چشم بر هم زدني بر تو شرک نورزيدند، و بر فاطمه زهرا سيده زنان جهانيان، و بر آقاي جوانان اهل بهشت حسن و حسين توجه کن، (آن هم) درود و توجهي هميشگي و پيوسته به تعداد قطرات بارانهاي نم نم کننده پيوسته، و به سنگيني کوهها و تپه ها، (و به وزن) آنچه سنگ خاکستري رنگ وجود دارد، و (به تعداد) رفت و آمد نورها و سايه ها. و بر خاندان پاکيزگانش و امامان هدايت شده و دفاع کنندگان از آئين، علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و حجت بپا دارندگان عدل و داد، و فرزندان نواده دختري (پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم) توجه کن.

[3] بار خدايا، به حق اين امام از تو گشايشي نزديک، و شکيبائي اي زيبا، و ياري با عزت، و بي نيازي از خلق، و پايداري در هدايت، و موفقيت بر آنچه دوست داري و خشنود هستي، و روزي گسترده حلال پاکيزه تازه نيکوي نو به نوي گواراي خوشمزه (با) زيادي برگزيده شده بسيار ريخته شده، بدون زحمت و سختي و بي هيچ منتي از کسي را درخواست مي کنم. و سلامتي از هر بلا و درد و مرضي، و سپاسگزاري بر سلامتي و نعمتها (را ارزانيم فرما). و هر گاه که مرگ (به سراغمان) آيد، ما را به بهترين حالت جانمان را بستان که در فرمانبري تو باشيم، و بر آنچه فرمانمان دادي نگاهبان باشيم، تا اين که ما را به بهشت هاي پر نعمت واردمان سازي. به (حق) رحمتت، اي رحم کننده ترين رحم کنندگان.



[ صفحه 93]



[4] بارالها بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و مرا از دنيا بترسان و به آخرت مانوسم کن. پس همانا جز خوف و ترس از تو چيزي از دنيا وحشت نمي اندازد. و (چيزي انسان را) به آخرت مانوس نمي کند مگر اميدواري به تو. بار خدايا حجت و دليل از سوي توست نه بر عليه تو، و شکوه و شکايت به سوي توست نه از تو، پس بر محمد و خاندانش توجه کن، و مرا بر نفس بسيار ستمگر سرپيچي کننده ام، و شهوت چيره شونده ام ياري فرما، و عاقبت مرا با عافيت و نيکي به پايان رسان.

[5] خدايا بخشش خواهي ام تنها از توست، در حالي که بر آنچه بازم داشتي به خاطر کم حيائي اصرار و پافشاري کننده ام، و آمرزش طلبي را ترک کردم، با اين که مي دانم بردباريت گسترده است، (و اين کار من) از ميان بردن حق اميدواري مي باشد. بارالها همانا گناهانم مرا مايوسم داشته تا به تو اميدوار باشم. و آگاهيم به گستردگي رحمتت مانع از آن شده که از تو بترسم. پس بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و اميدواريم را بر خودت تصديق کن، و خوف و وحشت مرا از خودت بازدار (و موجبات آن ترس را تکذيب کن)، و به همان گونه که به تو گمان نيکو دارم با من همچنان رفتار کن. اي کريمترين کريمان.

[6] الها بر محمد و خاندان محمد توجه کن و مرا به عصمت و نگاهداريت تاييم نما، و زبانم را به حکمت گويا فرما، و مرا از کساني قرار ده که به خاطر آنچه در شبش از ميان برده،



[ صفحه 95]



پشيمان است، و از بهره روزش محروم و مغبون نمي شود، و براي روزي بامدادانش اندوهگين نباشد. خدايا بي نياز کسي است که به تو بي نيازي جويد، و محتاج تو باشد. و نيازمند و گدا کسي است که (با تکيه) به آفريدگانت (خود را) از تو بي نياز داند. بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و مرا به (لطف) خودت از خلقت بي نياز کن، و مرا از کساني قرار ده که دستش را جز بسوي تو نگشايد.

[7] خدايا همانا بدبخت و تيره بخت کسي است که نوميد باشد، د رحالي که تو پيش رويش و رحمت پشت سرش است اگر کم کردارم ولي در رحمت تو قوي آرزو هستم. پس کمي کردارم را به قوت آرزويم ببخشاي.

[8] بار خدايا اگر تو مي داني که در ميان بندگانت سخت دلتر از من پرگناه تر از من نيست، همانا من هم مي دانم که مولا و آقائي از نظر فضليت و برتري، بزرگتر از تو و گشاده رحمت و چشم پوش تر از تو وجود ندارد، پس اي کسي که او در رحمتش يکتاست، از کسي که در گناهش تنها (فرد گنهکار) نيست، چشم پوشي کن.

[9] بارالها همانا تو فرمانمان دادي، ما سرپيچي کرديم، و ما را بازداشتي و ما نهي تو را نپذيرفتيم، و يادآوريمان کردي و ما فراموش کرديم، و بصيرت دادي پس خود را به کوري زديم، و دورمان داشتي پس تجاوز کرديم، و اين پاداش احسان تو بر ما نبود، و تو آگاهي بدانچه آشکار داشتيم و پنهان نموديم، و از



[ صفحه 97]



آنچه ما بجا مي آوريم، و آنچه بجا آورديم، باخبري. پس بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و ما را بدانچه خطا کرديم و فراموش نموديم بازخواست منما، و حقهائي که از تو نزد ماست بر ما ببخش، و احسان خودت را بر ما بپايان رسان، و رحمت خود را به (سوي) ما راه گشاي.

[10] بارالها ما به وسيله اين امام بسيار راستگو به تو توسل مي جوئيم، و به حقي که براي او و جدش فرستاده تو و پدر و مادرش - علي و فاطمه همان خاندان رحمت -، قرر دادي از تو روزئي را درخواست مي کنيم که حيات و آسايش عيال ما بدان است، (برما) پيوسته داري. پس تو آن کريم و بخشنده اي هستي که از فراخي و گستردگي اعطا مي کني، و از قدرت باز مي داري. ما از تو روزئي را درخواست مي کنيم که آسايش و صلاح دنيا و رسيدن به آخرت بدان است.

[11] خدايا بر محمد و خاندان محمد توجه کن، و ما و پدر و مادرمان و همه زنان و مردان باورمند و مسلمان، چه زنده و چه مرده ايشان، را بيامرز، و در دنيا به ما نيکوئي و در آخرت هم نيکوئي ارزاني فرما، و ما را از عذاب آتش نگاهدار. سپس به رکوع برو، و سجده کن، و بنشين، و تشهد را بگو، و سلام بده، پس آنگاه که سجده شکر و ستايش و تسبيح کردي و گونه هايت به خاک آغشته شد، چهل مرتبه بگو: خدا از آنچه ما گمان کنيم منزه و پاکيزه است. و ستايش براي خدا است. و نيست واله کننده اي جز آنکه همه در او شيدا



[ صفحه 99]



هستند. و آني که کسي به او راه ندارد بزرگتر است (از آن که وصف شوف). و از خدا عصمت و نجات و آمرزش و توفيق (بجاي آوردن) کردارهاي نيکو، و پذيرش آنچه به وسيله آن به سوي حضرتش نزديک شوي و بدان سوي او را بجوئي، درخواست کن. و در بالاي سر بايست دو رکعت نماز را همان گونه که گذشت بجاي آور، سپس بر روي قبر خم شو آنرا ببوس و بگو: خدا شرف شما را افزون داشت و سلام و رحمت و برکتهاي خدا بر شما باد. و بعد براي خودت و پدرت و مادرت و هر که بخواهي دعا کن.



[ صفحه 101]