بازگشت

نجمه 07


بدانکه بيست و سيم زياد شدن باران و گياه و درختان و ميوها و ساير نعم ارضيه بنحويکه مغايرت پيدا کند حالت زمين در آنوقت با حالت آن در اوقات ديگر و راست آيد قول خدايتعالي يوم تبدل الارض غير الارض چنانچه نعماني روايتکرده از کعب که مهدي عليه السلام چنين کند و مراد تبديل صورت زمين است در عهد آن حضرت بصورتي ديگر بجهه کثرت عدل و باران واشجار و گياه و ساير برکات و در کشف الغمه مرويست از رسولخدا که فرمود متنعم ميشوند امه من در زمان مهدي بنعمتي که هرگز مانند آن متنعم نشده بودند از بر و فاجر ميترسند آسمان برايشان باران پي در پي و ذخيره نميکندزمين چيزي از نبات خود را و بروايت گنجي در بيان ميدهد زمين ميوه هاي خود را و پنهان نميکند بر ايشان چيزيرا و بروايه نبوي نميگذارد آسمان از باران خود چيزي مگر آنکه آنرا پي در پي ميفرستد و نميگذارد زمين از گياه خود چيزيرا مگر آنکه ظاهر ميکندآنرا تا اينکه آرزو ميکنند زندها مردگانرا يعني که کاش زنده ميشدند و ميديدند و در احتجاج شيخ طبرسي مروي است از امير المومنين که فرمود در قصه آن جناب که در عهد او بيرون مياورد زمين گياه خود را و نازل ميکند از آسمان برکت خود را و قريب به آن مروي است



[ صفحه 80]



در خصال و گذشت که فرمود در آنزمان زن از عراق ميرود بشام و پاي خود را نميگذارد مگر بر گياه و در اختصاص شيخ مفيد مروي است از رسولخدا صلي الله عليه و اله که فرمود چونوقت خروج قائم شود منادي ندا کند از آسمان که ايمردم منقطع شد از شما مدت جبارين و ولي امر شده بهترين امت محمد تا اينکه فرمود پس در آنزمان جوجه گذارند مرغان در آشيان خود و ماهيان در درياهاي خود و نهرها جاري شود و بسيار شود آب چشمها و بروياند زمين ضعف ثمر و رزق خود را و در عقد الدر مروي است از آن حضرت که فرمود در قصه مهدي عليه السلام که مسرور ميشود باو اهل آسمان و اهل زمين و مرغان و وحشيان و ماهيان در دريا و زياد ميشود باران در دولت او و کشيده ميشود نهرها و مضاعف ميکند زمين ثمر خود را و بيرون ميدهد گنجهاي خود را و سيد علي بن طاوس از صحيفه ادريس نبي نقلکرده در کتاب سعد السعود در ضمن سئوال ابليس که پروردگارا مرا مهلت ده تا روزيکه خلق مبعوث ميشوند و جواب خداوند که نه و لکن تو از مهلت داده شدگاني تا روز وقت معلوم پس بدرستيکه آنروزي است که من حکم نمودم و حتم کردم که پاک نمايم زمين را آنروز از کفر و شرک و معاصي و انتخاب کنم از براي آنوقت بندگانيرا براي خود که آزمودم دلهايشانرا براي ايمان و پر نمودم آنها را بورع و اخلاص و يقين و تقوي و خشوع و صدق و حلم و صبر و وقار و تقوي و زهد در دنيا و رغبت در آنچه در نزد منست بعداز هدايه و ميگردانم ايشانرا نگاهبانان آفتاب و ماه يعني براي عبادت در شب و روز و خليفه خواهم نمود ايشانرا در زمين و توانائي دهم ايشانرا بر اندينيکه پسنديدم آنرا براي ايشان آنگاه عبادتکنند مرا و چيزيرا براي من انباز قرار ندهند نماز بگذارند در وقتش و زکوه بدهند در زمانش و امر کنند بمعروف و نهي کنند از منکر و بيندازم در آنزمان امانترا بر زمين پس ضرر نرسانند چيزي چيزيرا و نترسد چيزي از چيزي آنگاه بشوند هوام و مواشي در ميان مردم پس اذيت نميکند بعضي از ايشان بعضي را وبدارم نيش هر صاحب نيشي از هوام و غير آنها را و ببرم زهر حيوان که ميگزد و نازلکنم برکاترا از آسمان و زمين و بدرخشد زمين از نيکوئي نبات خود و بيرون دهد همه ثمرهاي خود را وانواع طيب خود را و بيندازم رافه و مهرباني را در ميان ايشان پس با يکديگر مواساه کنند و بالسويه قسمت نمايند پس بي نياز شود فقير و برتري نکند بعضي بر بعضي و رحم کند کبير صغير را و احترام نمايد صغير کبير راو بحق متدين شوند و باو انصاف دهند وحکم کنند ايشانند اولياء من برگزيدم براي ايشان پيغمبري مصطفي و اميني مرتضي پس گرداندم او را براي ايشان پيغمبر و رسول و گرداندم براي او اولياء و انصاري اينها بهترين امتي هستند که اختيار نمودم براي نبي مصطفي خود و امين مرتضي خود اينوقتي است که حجب نمودم آنرا در علم غيب خود و لابد است که او واقع شود و هلاک نمايم تو را در آنروز با سواران و پيادگانت و تمام لشکريانت پس برو که تو از مهلت دادگاني تا روز و وقت معلوم و اين آثار مذکوره در اين اثر شريف تاکنون ظاهر نشده و مطابق اخبارخاصه و عامه از خصايص ايام مهدي است و در انوار المضيئه سيد علي بن عبد الحميد مروي است از جناب صادق که فرمود در آيه شريفه انک من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم که وقت معلوم روز برخواستن قائم است پس چون خداونداو را مبعوثکند در مسجد کوفه است که ابليس ميايد تا اينکه بزانوها ميافتدو ميگويد يا ويلاه از اينروز پس ميگيرد موي پيشاني او را و گردنشرا ميزند پس اينست روز وقت معلوم در تفسير علي بن ابراهيم مرويست از آن جناب که فرمود در تفسير مدهامتان که متصل ميشود ما بين مکه و مدينه ازنخل و در خطبه امير المومنين که در منتخب حسن بن سليمان حلي است مذکور است که زمين نوراني يا خورسند ميشود بعدل و آسمان باران خود را ميدهد و درخت ثمر خود را و زمين گياه خود را و زينت ميدهد خود را براي اهل خود.