بازگشت

نجمه 04


بدانکه هفدهم از خصايص آن جناب سايه انداختن ابري است سفيد پيوسته بر سر مبارک آن حضرت و ندا کردن منادي در آن ابر بنحويکه ميشنوند آنرا ثقلين و منافقين چنانچه در خبر لوح است بروايه شيخ طوسي که او است مهدي آل محمد عليهم السلام پر ميکند زمين را از عدل چنانچه پر شده باشد از جور و در کفايه الاثر گنجي شافعي و مناقب مهدي ابو نعيم حافظ و عقد الدرر يوسف بن يحيي سلمي و نيز احمد بن المنادي در کتاب ملاحم و ابن شيرويه در فردوس حافظ در کتاب فتن چنانچه در طرايف و غير ماست خبر ابر و مناديرا روايتکردند باين لفظ که اينمهدي خليفه الله است و بروايتي پس او را متابعت کنيد و اين ندا غير فرزند اي سابق است و از جهاتي چند متغايرند هيجدهم بودن ملائکه و جن در عسکر آن حضرت و ظهور ايشان براي انصار آن حضرت چنانچه در خبر طولاني مفضل است و در کامل الزياره و غيبت نعماني مروي است از جناب صادق که فرمود آري آنملئکه که بودند با نوح در کشتي و آنها که بودند با ابراهيم آنزمان که او را درآتش انداختند و آنها که با موسي بودند زمانيکه شکافت دريا را براي بني اسرائيل و آنها که با عيسي بودندزمانيکه خداوند او را به آسمان بالا برد و چهار هزار ملائکه مستومين يعني نشانکرده شده بعمامهاي زرد که با پيغمبر صلي الله عليه و اله و عليهم بودند و هزار ملئکه مردفين يعني ار پي يکديگر درآمد در سيصد و سيزده ملک که دربدر بودند و چهار هزار ملک که نازلشدند و اراده داشتند نصرتکنند حسين بن علي عليهما السلام را پس اذن نداد ايشانرا در مقاتله پس آنها در نزد قبر آن حضرت هستند ژوليده غبارآلود گريه ميکنند بر او تا روز قيامه و رئيس ايشان ملکي است که او را منصور ميگويند پس زائري آن حضرت رازيارت نميکند مگر آنکه او را استقبال ميکنند و مودعي او را وداع نميکند مگر آنکه او را مشايعت ميکنند و مريض نميشود از آنها احدي مگر آنکه او را عياد نميکنند و نميميرد از ايشان کسي مگر آنکه نماز ميکنند بر جنازه او و استغفار ميکنند براي او بعد از مردنش همه اينها در زمينند و انتظار ميکشندبرخواستن قائم عليه السلام را تا وقت خروجش نوزدهم تصرف کردن طول روزگار وگردش ليل و نهار و سير فلک دوار در بنيه و مزاج و اعضاء و قوي و صورت و هيئت آن حضرت که با اينطول عمر که تاکنون هزار و نود و پنجسال از عمر شريفش گذشته و خدا مي داند که تا ظهور بکجاي از سن رسد چونظاهر شود درصورت مرد سي ساله يا چهل باشد و چون طويل الاعمار از انبياي گذشته و غير ايشان نباشد که يکي هدف تير پيري آن هذا بعلي شيخا



[ صفحه 79]



باشد و ديگري بنوحه گري اني و هن العظم مني و اشتعل الراس شيبا از ضعف پيري خويش بنالد شيخ صدوق روايتکرده از ابو الصلت هروت گفت گفتم بجناب رضا عليه السلام که چيست علامه قائم شما چونخروج نمايد فرمود علامتش آنست که در سن پير باشد و بصورت جوان تا مرتبه که نظر کننده بانحضرت گمان بردکه در سن چهلسالگي است يا کمتر از چهلسالگي و ديگر از نشانهاي آن حضرت اينست که بگذشتن شبها و روزها بر آن حضرت پيري بر آن جناب راه نيابد تا زمانيکه اجل آنسرور در رسد و شبهه شهرستاني در اين خصيصه و جواب آن در صبيحه ششم از عبقريه سيم از بساط سيم مذکور شده است فارجع و تبصر و لا تغفل.