بازگشت

نجمه 03


ايضا پانزدهم از خصايص آن جناب افتادن افلاکست از سرعه سير وبطوء حرکت آنها چنانچه روايتکرده شيخ مفيد از ابي بصير از حضرت باقر عليه السلام در حديثي طولاني در سير و سلوک حضرت قائم عليه السلام تا آنکه فرمود پس درنگ ميکند بر اين سلطنت هفت سال مقدار هر سالي ده سال از اينسالهاي شما است آنگاه ميکند خداوند آنچه را که ميخواهد گفت گفتم فدايتشوم چگونه طول ميکشد سالها فرمود امر ميفرمايد خداوند فلک را بدرنگ کردن و قلت حرکت پس براي اين طول ميکشد روزها و سالها گفت گفتم که ايشان ميگويند اگر فلک تغيير پيدا کرد فاسد ميشود يعني عالم فرمود اينقول از نادقه است اما مسلمين پس راهي نيست براي ايشان باين سخن و حال آنکه خداوند ماهرا شق نمود براي پيغمبر خود صلي الله عليه و اله و آفتابرا پيش از آن برگرداند براي يوشع بن نون و خبر داد بطول روز قيامه و اينکه آنروز مثل هزار سالست از آنچه شما ميشمريد و نيز روايتکرده که مدت ملک آن حضرت نوزده سالست که طولاني است



[ صفحه 78]



روزها و ماههاي آن و نيز روايتکرده از عبد الکريم خثعمي از جناب صادق بنحو خبر سابق و نيز فضل بن شاذان درغيبت خود روايتکرده از آن جناب که فرمود سلطنت ميکند قائم هفت سال که هفتاد سال ميشود از اينسالهاي شما و در غيبت شيخ طوسي مروي است در خبري طولاني که امري فرمايد خداوند فلک رادر زمان آن جناب پس بطي ميشود دوره اوتا اينکه ميشود روز در ايام او مثل ده روز و ماه مثل ده ماه و سال مثل ده سال از سالهاي شما و لکن در جمله از اخبار رسيده که مدت سلطنت آن جناب بيشتر از اينست چنانچه در غيبت فضل بن شاذان مرويست از حضرت باقر که فرمود حضرت قائم عليه السلام سيصد و نه سال پادشاهي خواهد کرد چنانکه درنگ کردند اهل کهف در کهف خود و پر خواهد کرد زمين را از عدل و داد آنچنانکه پر شده باشد از جور و ظلم ومشرق و مغرب عالم را خدايتعالي براي او مفتوح خواهد ساخت و خواهد کشت مردم را تا آنکه باقي نماند مگر دين محمد و سلوک خواهد نمود سيره سليمان بن داود و اينخبر معتبريست و بر اينمضمون خبر صحيح ديگر روايتکرده و الله العالم شانزدهم ظهور مصحف امير المومنين که بعد از وفات رسولخدا صلي الله عليه و اله جمع نمود بي تغيير وتبديل و داراست تمام آنچه را که بر سبيل اعجاز بر آن حضرت نازلشده بود و پس از جمع عرضنمود بر صحابه اعراض نمودند پس آنرا مخفي نمود و بحال خودباقي است تا آنکه بر دست آن جناب ظاهرشود در خلق مامور شدند که آنرا بخوانند و حفظ نمايند و بجهه اختلاف ترتيب که با اين مصحف موجود دارد که باو مانوس شدند حفظ آن از تکاليف مشکله مکلفين خواهد بود و در غيبت نعماني مرويستکه فرمود خروج ميکند قائم عليه السلام بامري جديد و کتابي جديد در قضائي جديد و نيز روايتکرده از امير المومنين که فرمود گويا نظر ميکنم بسوي شيعيان خود در مسجد کوفه که خيمها بر پا کردند و تعليم ميکنندمردم را قرآن بنحويکه نازلشده و نيز روايتکرده از اصبغ بن نياته از آن جناب که فرمود گويا ميبينم عجم را که ختمهايشان در مسجد کوفه است تعليم ميکنند و قرآنرا بمردم چنانچه نازلشده گفت گفتم يا امير المومنين آيا اين قرآن بهمان نحو نازلشده نيست فرمود نه محو شده از آنهفتاد نفر از قريش باسمهايشان و اسمهاي پدرهايشان وا نگذاشتند ابو لهب را مگر براي نقص رسولخدا چون عم آن جناب بود و نيز روايتکرده از جناب صادق عليه السلام که فرمود و الله گويا نظر ميکنم بسوي آن حضرت يعني قائم بين رکن و مقام که بيعت ميگيرد از مردم بر کتابي جديد و در کافي مرويست از جناب باقر که فرمود در تفسير آيه شريفه و لقد آتينا موسي الکتاب فاختلف فيه که اختلافکردند يعني بني اسرائيل چنانچه اختلافکردند اين امه در کتاب و زود است که اختلافکنند در کتابيکه با قائم عليه السلام که مياورد آنرا تا اينکه انکار ميکنند آنرا جماعتي بسيار از مردمان پس آنها را پيش ميطلبد و گردن ايشانرا ميزند و شيخ طبرسي در احتجاج روايتکرده از ابي ذر غفاري که چون رسولخدا صلي الله عليه و اله وفاتکردجمع کرد علي عليه السلام قرآنرا و آورد آنرا نزد مهاجرين و انصار و عرضه داشت آن قرآن را و ايشان چون پيغمبر صلي الله عليه و اله او را باين وصيت فرموده بود پس چون ابو بکرآنرا باز کرد بيرون آمد در صفحه اول آن که باز کرده بود فضايح قوم پس عمربرخواست و گفت يا علي برگردان آنرا که ما را حاجتي باو نيست پس حضرت آنرا گرفت و برگشت تا اينکه ميگويد چونعمر خليفه شد سئوالکرد از آن جناب که آنقران را باو بدهد که او را در ميان خود تحريف کنند پس گفت يا ابا الحسن اگر مياوردي آن قرآنرا که آوردي نزد ابي بکر که مجتمع شويم بر آن فرمود هيهات راهي بان نيست نياوردم آنرا نزد ابي بکر مگر آنکه حجه بر شما تمام شود و نگويند روز قيامه که ما از اينغافل بوديم يا بگوئيد که نياوردي آنرا نزد ما بدرستيکه آن قرآنيکه نزد من است مس نميکند آنرا مگر مطهرون و اوصياء از فرزندان من عمر گفت آيا وقت معلومي براي اظهار آن هست فرمود آري هر گاه خروج کند قائم از فرزندان من ظاهر ميکند آنرا و واميدارد مردم را بر آن پس جاري ميشود سنت بر آن و نيز گذشت از خبر مفضل که حسني عرضميکند بحضرت حجه عليه السلام که اگر تو مهدي آل محمدي پس کو آن مصحفيکه جمع کرد آنراجد تو امير المومنين عليه السلام بدون تغيير و تبديل در ارشاد شيخ مفيد مرويست از حضرت باقر عليه السلام که فرمود هر گاه خروجکرد قائم آل محمد عليهم السلام خيمها ميزندي بر آنانکه تعليم ميکنند بمردم قرآنرابر آن نحويکه نازلشده پس مشگل ترين کار خواهد بود بر آنانکه حفظ نمودند او را امروز زيرا که آن قرآن مخالفت دارد با اينقرآن در ترتيب و در غيبت فضل بن شاذان همين مضمونرا بسند صحيح روايتکرده از حضرت صادق.