بازگشت

نجمه 05


در کتاب الغيبه از کليني او از جماعتي از اصحاب خود ايشان از احمد بن محمد او از معمر بن خلاد روايت کرده او گفته که از ابي الحسن شنيدم که ميفرمود الم احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون يعني مردم چنان گمان دارند که بحال خودشان گذاشته ميشوند که بگويند بخدا ايمان آورديم و هيچ فتنه و امتحان در خصوص ايشان نشود يعني چنان نيست که بمحض قول ايشان که ايمان آورديم اکتفا شودبلکه ايشان را بمحک فتنه و امتحان ميکشند بعد از آن فرمود که آيا ميداني فتنه چيست عرض کردم فداي تو شوم فتنه به اعتقاد ما آنست که در دين ميشود بعد از آن فرمود که ايشان امتحان کرده ميشوند چنانکه امتحان کرده ميشود طلا بعد از آن فرمود که خالص کرده شده باشند چنانکه طلا خالص کرده ميشود و در کتاب مذکور از کليني او از علي بن ابراهيم او از محمد بن عيسي او از يونس او از سليمان بن صالح او رفع حديث باقر نموده راوي اول گفته که آن حضرت فرمود از اين حديث شما يعني ظهور قائم دلهاي مردم اعراض دارند پاره را از آن حديث بايشان نقل بکنيد و هر که آن را انکار نمايد او را بحال خود واگذاريدزيرا که لا محاله فتنه و امتحاني بعداز اين واقع خواهد شد چنان امتحانيکه محرمان و اله اسرار ما از آن امتحان درست در نميايد کسيکه يک مو را شکافته دو تا ميکند يعني در وقت نظر مانند مو شکاف است پس فتنه و امتحان بمثابه ميشود که باقي نميماند مگر ماو شيعه ما در کتاب مذکور از احمد بن هوزه او از ابي هر آيه ناهلي او از ابراهيم بن اسحق نهاوندي او از عبدالله حماد انصاري او از صباح مزبي او از حرث حصير او از اميرالمومنين روايت نموده که آن حضرت فرمود که شمامانند زنبور عسل باشيد در ميان مرغان هيچ مرغي نيست مگر اينکه زنبور را ضعيف و حقير ميشمارد اگر آنها بدانندکه در شکم زنبور چگونه برکت هست هر آينه آن را ضعيف نميشمارند با خلايق با زبانها و بديهاي خود خلطه و آشنائي بکنيد ليکن با دلها و کردارهااز ايشان دوري بورزيد سوگند ياد ميکنم با خدائيکه روح من در قبضه قدرت او است هر آينه چيزي را که دوست ميداريد يعني ظهور صاحب اين امر را نخواهيد ديد تا وقتيکه بعضي از شما بروي بعضي ديگر تف بيندازد و بعضي هم بعضي ديگر را کذاب و دروغگو بنامد و تا وقتيکه از شما يا اينکه فرمود از شيعه من باقي نماند بقدر سرمه در چشم و نمک در طعام يعني همه از دين برگردند و در سر اعتقاد خود باقي نميماند مگر قدر قليلي و مثلي در اينباب براي شما ميگويم و آن اينست که مردي قدري گندم داشته باشد و آن را از غش و زوان و غيره پاک و پاکيزه گرداند و در خانه بگذارد زماني در آنجا بماند بعد از آن برود و به بيندکه شپش گندم در آن افتاده پس آن را بيرون آورده پاک و پاکيزه کند بعد ازآن برگرداند در جايش بگذارد تا بمدتي آن را بدين نهج بکند تا اينکه قدر قليلي از آن بقيه خرمن که شپش بانضررنميرساند باقي نماند هم چنين است حال شما از يکديگر تميز يافته جدا کرده شده ميباشيد حتي باقي نميماند از شمامگر جمع قليلي که فتنه بايشان اصلا ضرر نرسانيده محمد بن ابراهيم در کتاب الغيبه از ابن عقده او از علي بن حسن تميلي او از محمد و احمد پسران حسن ايشان از پدرشان او از ثعلبه بن ميمون او از ابي کهمش و غيره روايت نموده بطرزيکه حديث را باميرالمومنين رفع نموده و مثل اين حديث مذکور را روايت کرده علامه مجلسي گويد که قول آن حضرت که مانند زنبور عسل باشيد در ميان مرغان امر نمودن ايشان است بر تقيه يعني اعتقادات خود را در دلهاي خود پنهان بداريد و بدشمنان اظهار مکنيد چنانکه زنبور اگر چيزي را که در شکم دارد ظاهر بکند هر آينه مرغان بتمناي بيرون آوردن عسل از شکم آنها همه آنها را فاني ميکنند و در کتاب مذکوراز عبدالواحد بن عبدالله او از احمد بن محمد بن زياد او از محمد بن عباس و عيسي ايشان از بظائني او از ابي بصير روايت نموده که باقر فرموده مثل شيعه ما نيست مگر مثل گندميکه در انبار باشد و شپش در آن افتد بعد از آن پاکش نموده در جايش بگذارند بعد از چندي باز شپش بان برسد و نيز پاکش کرده بجايش بگذارند تا بمدتي اينگونه ميکنند تا اينکه باقي نماند از آن مگر قدري که شپش بان ضرر نميرساند در کتاب مذکور از ابن عقده او از جعفر بن عبدالله محمدي او از نفيس او از سمندي او از صادق عليه السلام او از پدرش باقر عليه السلام روايت کرده که آن حضرت فرمود مومنان امتحان کرده خواهند شد در آن وقت خداي تعالي ايشان را از يکديگر تميز ميدهد زيرا که خدا



[ صفحه 5]



ايشانرا از طبيات و مرارت دنيا نگه نميدارد ليکن ايشانرا از کوري و شقاوت عقبي محافظت ميکند بعد از آن فرمود که حسين بن علي عليهما السلام کشته شدگان خود را بالاي يکديگر ميگذاشت بعد از آن ميفرمود که کشته شديم مانند کشته شدن پيغمبران و اولاد و اتباع ايشان.