بازگشت

نجمه 11


بدانکه چون تمام اضلالات دجال ملعون بواسطه سحر و شعبده و مخاريق است پس مناسب چنانديدم که بعضي از فروق معجزه و سحر را از براي بصيرت مطالعه کنندگان بمنصه تقرير و بيان درآورم اگر چه درتضاعيف مولفات خود عموما و در عنوان شصت و ششم و هفتم و هشتم از جزء دويم کتاب الجنه العاليه خصوصا معني معجزه و شرايط آن و فرق ميان آن و سحر و اقسام سحر را بما لا مزيد عليه متعرض شده ام منقول يکي از فروق ميان معجزه در سحر اينست که معجزه بقوت نفس صاحب معجزه است از جهه ارتباط او بعالم قدس و ملائکه عالم علوي چنان ارتباطيکه عالم عناصر بجملقها و تمامه عوالم امکان برمتها در فرمان او ميباشد باذن الله و اجازته بدون اينکه اسبابي و آلتي و حيله بکار بردبخلاف ساحر که در سحر خود اسباب والات و حيلها بکار ميبرد و ساحر در وقتيکه ماهر است بفني آنوقت اتيان بامر غريب مي نمايد در همان فن نه آنکه در هر چه از او سئوالکنند که منافي نباشد اتيان او نظام عالم را ميتواند آنرا ظاهر سازد چنانچه از انبياء و ائمه نقلشده است فرق ديگر آنست که خداوند عالم معجزه را ظاهر ميسازد بدست رسول و وصي رسول در حضورافاضل و اماثل و اعاظم و اکابر و اشراف



[ صفحه 48]



و اعيان و همگي نظر ميکنند و بعد از نظر و تامل همگي معترف ميشوند به عجزاز اتيان بمثل آن و اما سحر و شعبده و مخاريق را پس ظاهر ميسازند در نزد ضعفا و جهال و عوام الناس و عجزه خلق و هر گاه در مقام تفحص و تفتيش برآيند سر آن ظاهر ميشود که امر باطلي و تلبيس بوده است و اما معجزه پس هر چه در او تامل زياد شود نور اوروشن تر ميشود و يقين بحقيه و صدق و صحت بيشتر ميگردد فرق ديگر آنست که معجزه در دست هر کس که ظاهر ميشود اوبصفات جميله و افعال حسنه و اخلاق حميده موصوف و بصدق و صفاي باطن معروف و لکن سحر و شعبده بدست اراذل ناس و اوباش و سفله خلق ظاهر ميشود فرق ديگر آنست که معجزه روز بروز صدق و حقيقه آن بر صفحات ايام دهر روشن وپديدار ميگردد و مخاريق و سحر و شعبده اگر چه چند صباحي مخفي است و لکن بر خفاء خود و اشتباه نميماند بلکه بطلان او بر خلق روشن و مدلل ميگردد چنانچه از سلف و ايام ماضيه هر صاحب معجزه حقيقه او روشن و هر صاحب سحري بطلان او مبين گرديده است فرق ديگر آنست که سحر و شعبده و مخاريق و امثال اينها قابل معارضه و صالح از براي آوردن بمثل آن از ساحر و مشعبد ديگر هستند چه ميشود که در مقابل سحر ساحري ساحر ديگر معارضه نمايد او را و بياورد مثل آن و يا قوي تر از آنرا و اين بخلاف معجزه است چه آنکه معجزه اصلا و ابدا قابل معارضه از معارضي که غير نبي و امام است نخواهد بود الي غير هذه من الفروق الاخر.