بازگشت

نجمه 08


در تفسير عياشي از جابر جعفي از حضرت باقر عليه السلام منقول است که فرموددر جاي خود بنشين تا آنکه به بيني آن علامات را که ذکر ميکنم در سال طاق که جفت نيست مانند يکم و بيست و پنجم به بيني منادي را که در دمشق ندا کندو دهي از دهات آن بزمين فرو رود و قدري از مسجد آنجا خراب شود و به بيني لشکر ترکان را که از دمشق بگذرند و روآورند تا آنکه در جزيره فرود آيند و در مکه منزل کنند و در آن سال در هر بلاد عرب محاربه و اختلاف واقع ميگردد و اهل شام در اينوقت با سه بيدق باشند بيدق اصهف وبيدق ابقع و بيدق سفياني بيدق سفياني با طايفه بني ذنب الحمار که بقبيله مضر مشهورند مخالفت نمايند و با سفياني طايفه خالوهايش ميباشند از قبيله کلب پس سفياني با جمعيت خود برطايفه بني ذنب الحمار خروج کند و ايشان را بطوري بکشد که ديده نشده و مردي از طايفه بني ذنب الحمار با جمعيت و استعداد از دمشق ميرسد و او را نيز با جمعيت بکشد و اينست مراد آيه شريفه فويل للذين کفروا من مشهد يوم عظيم يعني واي بر کافران از حضورروز بزرگ که مراد روز جنگ سفياني باشد بعد از آن سفياني خارج شود بسوي کوفه و او را غير از آل محمد و شيعيان ايشان مقصودي نباشد چون بکوفه رسد جمعي از شيعاين را بگيرد بعضي رابکشد و برخي را بردار کشد و لشکري ازخراسان آيد و در کنار دجله منزل کند و مردي ضعيف از شيعيان با اتباع خود بمحاربه با سفياني درآيد و در ظهر کوفه با اتباعش کشته شود پس سفياني لشکري بمدينه فرستد و مردي را در آنجا بکشد و مهدي عليه السلام و منصور که وزير آن حضرت است از مدينه بگريزند و ساير بزرگ و کوچک آل محمد را بگيرد و نگذارد از ايشان کسي را مگر آنکه محبوس دارد پس لشکري از مدينه براي گرفتن مهدي و منصور بيرون کند و مهدي از مدينه مانند موسي بن عمران ترسان و هراسان بسوي مکه گريزان رود و لشکر سفياني تا ارض بيداد آن بياباني است ما بين الحرمين او را تعاقب کنند و چون در بيدا فرودآيند بيدا ايشان را فرو برد و از ايشان کسي را نگذارد مگر يکنفر را ازبراي اخبار از اين واقعه بعد از آن قائم در ميان رکن و مقام ميايستد و نماز ميکند و با وزيرش ميگردد و ميگويد که اي گروه خلايق اکنون از خدا ياري خواهم تا آنکه غالب کردم برظالمين و غاصبين حق ما و هر کس با مامحاجه کند در خصوص خدا ما نزديکتريم بخدا و هر کس در خصوص آدم گفتگو نمايد هر آينه ما نزديکتر خلايقم بر آدم و هر کس با ما در خصوص نوح گفتگوکند هر آينه ما نزديکتر خلايقيم بنوح و هرر کس در خصوص ابراهيم سخن گويد ما نزديکتريم باو و هر کس در خصوص محمد صلي الله عليه و آله سخن گويد پس ما باو نزديکتر هستيم و هر کس در خصوص کتاب خدا گفتگو کند ما باو نزديکتريم بدرستيکه ما و همه مسلمانان در اين روز شهادت ميدهيم که ما رانده شديم و مظلوم شديم و از مال و اهل و ديار خود بيرون شديم و مقهورو مغلوب گرديديم آگاه باشيد بدرستيکه ما امروز از خداي تعالي و از هر مسلماني ياري ميخواهم راوي گويد که باقر عليه السلام فرمود بخدا سوگند ياد ميکنم که هر آينه در آنحال سيصد و سيزده نفر مرد و پنجاه نفر زن مانند پارهاي ابر در وقت پائيز از عقب يکديگر در غير موسوم حج بمکه آيند و جمع شوند چنانکه خدافرمايد اينما تکونوا ايات بکم الله جميعا ان الله علي کلشي ء قدير يعني در هر جا که بوده باشيد خدا شما را جمع کند زيرا که خدا بر همه چيز قادر است چون آن سيصد و سيزده نفر جمع شوند مردي از آل محمد گويد



[ صفحه 39]



که اين مکه معظمه ريه است که اهل آن بدکارند پس آن سيصد و سيزده نفر بعد از آنکه عهدنامه و اسلحه و بيدق رسول خدا را در نزد آن حضرت بينند در ميان رکن و مقام با او بيعت کنند پس همگي با آن حضرت از مکه بيرون روند وزيرش هم در خدمتش باشد پس منادي از آسمان بنام آن حضرت و ظهور آن حضرت ندا کند بطوريکه هر کس از اهل زمين بشنوند نام او نام پيغمبر شما است اگر اين بر شما مشتبه شود يعني نام او را ندانيد که او قائم است هر آينه عهدنامه رسول خدا و اسلحه و لواي او و نفس زکيه که از اولاد حسين است بر شما مشتبه نشود اگر اينها هم مشتبه شود پس مشتبه نشود و صدائي که از آسمان بنام و ظهور او ميرسد و بپرهيزاز تابع شدن بپاره سادات از آل محمد که ادعاي سلطنت ميکنند زيرا که سلطنت آل محمد يکبار خواهد شد و براي ديگران بارها است پس بهر کس از آل محمد که مدعي سلطنت است متابعت نکن تا آنکه به بيني از اولاد حسين عليه السلام مردي را که عهدنامه رسول خدا و بيدق و اسلحه آن حضرت نزد او است زيرا که آن عهدنامه از حسين بعلي بن الحسين و از او بامام محمد باقر بعد از آن خداي تعالي هر چه ميخواهد ميکند پس هميشه با آنجماعتي که عهدنامه و بيدق و اسلحه رسول خدا در نزد ايشان است متابعت کن و بپرهيز ازکسانيکه ذکر شد پس از آل محمد بمردي متابعت کن که با سيصد و سيزده مرد و بيدق رسول خدا بعزم مدينه از مکه بيرون ميايد تا آنکه به بيدا ميرسند و آن بياباني است در بين الحرمين در آنجا گويد که اين بيابان مکان قومي است که ايشان را فرو خواهد کشيد و اينست معني آيه شريفه افامن الذين مکروا السيئات ان يخسف بهم الارض اوياتهم العذاب من حيث لا يشعرون اوياخذهم في تقلبهم فماهم بمعجزين يعني آيا مامونند کسانيکه از روي مکرگناه ميکنند از اينکه زمين فرو برد ايشان را يا آنکه عذاب دريابد ايشان را بطوريکه ملتفت نشوند يا آنکه عذاب بگيرد ايشان را در حال اشتغال ايشان بکارهاي خودشان پس نباشند ايشان عاجزکنندگان چون بمدينه رسد محمد بن شجري را مانند يوسف از زندان بيرون آورد پس از آن بکوفه آيد و در آنجا مکث کند آنقدر که خدا خواهد تا آنکه مسلطگردد بعد از آن با اصحاب خود بعذر آيد در حالتي که جمعي کثير باو ملحق شود و سفياني در آن روز در وادي رمله باشد پس دو لشکر با يکديگر ملاقات کنند و آن روز روز تغيير و تبديل است زيرا که جمعي از شيعيان آل محمد که در لشکر سفياني باشند آن روز بانحضرت و جمعي از دوستان آل ابي سفيان که درلشکر آن حضرت باشند بسفياني ملحق شوند اميرالمومنين عليه السلام فرمود که سفياني و اتباعش تمامي در آن روز کشته شوند حتي آنکه يکنفر هم نماند که خبر کشتگان ايشان برد و نااميد دراينروز کسي باشد که از غنيمت و اموال کلب که قبيله خالوهاي سفياني باشد محروم گردد پس آن حضرت بسوي کوفه برگردد و در آنجا مسکن کند و غلام مسلمي را نگذارد مگر آنکه خريده از او نمايد و مديوني نماند مگر آنکه دين او را ادا کند و هيچ مظلمه در گردن کسي نميماند مگر آنکه بصاحب آن رد نمايد و هيچ بنده از کسي کشته نشود مگر آنکه ديه آن بوارثش رد شود و هر مديوني که کشته شود دين او را ادا کند و عيال او را مورد عطا نمايدو باينطورها سلوک کند تا آنکه زمين را پر از عدل و داد فرمايد بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد و آن حضرت و اهلبيت او در محله رجبه از محلات کوفه سکني کند که مسکن نوح در آنجا بوده و زمين پاک و پاکيزه است وهيچ مرد از ال محمد ساکن نشود و کشته نگردد مگر درزمين پاک وپاکيزه.