بازگشت

نجمه 04


علامه مجلسي عليه الرحمه در کتاب بحار روايت کرده از برخي عليه الرحمه در کتاب محاسن بسند خود از ابن سيره که او گفته علي بن ابيطالب بر ما خطبه ادا فرمود و پس از حمد و ثناي خداوند فرمود سلوني قبل ان تفقدوني يعني از من بپرسيد پيش از آنکه مرا نيابيد پس از آن صعصعه بن صوحان برخواسته عرض کرد يا اميرالمومنين دجال چه وقت خروج ميکند فرمود بنشين بدرستيکه خدا سخت را شنيد و آنچيز را که اراده نمود بودي دانست بخدا قسم که هر آينه مسئول در اينباب از سائل داناتر نباشد لکن اين امر را علاماتي باشد که چون فعل بجاي نعل از پي يکديگر برآيند اگر خواهي ببتو بگويم عرض کردآري يا اميرالمومنين بفرمائيد فرمود ياد بگير آن علامات اينست که بميرانندمردم نماز را و ضايع نمايند امانت راو حلال دانند دروغ را و بخورند و باراو بگيرند رشوه را و محکم و بلند کنند بناها و بفروشند دين را بدنيا وکار فرمايند سفها را و مشورت کنند بازنها و قطع نمايند ارحام را و متابعت نمايند هواي نفس را و سبک شمارند خونريزي را و حلم را ضعيف دانند و ظلم را فخر پندارند و امراي ايشان فجار باشند و زواراي ايشان ظلام باشند و عرفاي ايشان خائن و قراء ايشان فاسق و شهادات زور ظاهر گردد وفجور و بهتان و اثم و طغيان آشکار شود و مصاحف را زيور کنند و مساجد راطلا کاري نمايند و مناره ها را بلند گردانند و اشرار را گرامي دارند صفوف جماعه متصل و قلوب ايشان مختلف باشد عهد را بشکنند و وعد را نزديک نمايندزنان با شوهران از براي حرص بر دنيا در تجارت شرکت کنند او از فاسقان بلند شود و کلام ايشان را استماع کنند و بزرگ قوم رذال ايشان شود و ازخوف شرفا جرا از او تقيه کنند و کاذب را تصديق نمايند و خائن را امين کنندو الات لهو و لعب را اخذ نمايند و آخر اين امت اول آن را لعن کند و صاحبان فروج برزيها سوار شوند و زنان بمردان شبيه گردند و شاهد نطلبيده شهادت دهند و شاهد بمراعات دوستي و آشنائي بدون معرفت حق شهادت دهد و طلب علم از براي غير دين کنند و کار دنيا را بر کار آخرت مقدم دارند و لباس ميش را بر دلهاي کرک بپوشانند ودلهاي ايشان از مردار کنده تر و از صبر تلخ تر باشد پس در آنوقت سرعه و تعجيل کند يعني دجال و بهترين مساکن در آن روز بيت المقدس باشد زود است که بيايد بر مردم زمانيکه آروزي آن کنندکه از ساکنين آنجا باشند.