در بحار از ابن عباس روايت نموده که گفت رسول خدا فرمود که وقتيکه پروردگار من مرا بمعراج برد ناگاه ندا رسيد که يا محمد عرض کردم لبيک اي پروردگار عظيم الشان من لبيک پس بمن وحي فرمود که يا محمد ملائکه عالم بالا در سر سه چيز با هم مخاصمه نمودند عرض کردم که پروردگارامرا در اينباب علم نيست فرمود که يا محمد چرا از ميان آدميان براي خود وزيري و برادري و وصيي بعد از خود تعيين نکردي عرض کردم که اي پروردگارمن که را تعيين نمايم تو براي من وصيي اخيتار کن پس بمن وحي نمود که يا محمد از آدميان علي بن ابيطالب رابراي تو برگزيدم و پسنديده ام عرض کردم که اي پروردگار من آيا پسر عمم را ميفرمائي پس بمن وحي فرمود که يا محمد بدرستيکه علي وارث علم تو است بعد از تو و صاحب لواي تو است در روزقيامت که عبادت



[ صفحه 36]



از لواي حمد باشد و صاحب حوض تو است و سيراب ميکند هر که را از مومنان امه تو بر آن وارد شود بعد از آن وحي فرمود که يا محمد بدرستيکه من بذات خود سوگند ياد کرده ام که از آن حوض نخورد کسيکه تو را و اهلبيت و اولاد و نيکوکاران تو را دشمن ميدارد حق ميگويم يا محمد همه امت تو را داخل بهشت ميگردانم مگر کسيکه از بهشت ابانمايد عرض کردم پروردگارا آيا کسي هست که از داخل شدن بهشت ابا نمايد فرمود آري عرض کردم که چگونه کسي ميباشد که ابا ميکند فرمود که يا محمد تو را از ميان مخلوقات خود برگزيده ام و براي تو وصيي بعد از توبرگزيده ام و او را از تو بمنزله هرون نمودم از موسي مگر اينکه بعد ازتو ديگر پيغمبري نخواهد آمد چنانچه بعد از موسي آمد و محبت او را بدل توانداختم و او را پدر اولاد تو گردانيدم و حق وي در گردن امت تو مثل حق تو است در گردن ايشان در حالت حيات پس هر که حق او را انکار نمايدگويا حق تو را انکار نموده و هر که بعد از تو دوست داشتن وي را ابا نمايد هر آينه از داخل شدن ببهشت ابانموده در آن حال در مقابل اين نعمتهابسجده شکر افتادم ناگاه ندا کننده ندا نمود يا محمد سرت را بردار و از من بخواه تا اينکه بتو عطا نمايم پس سر برداشتم و عرض کردم که اي پروردگار من امت مرا بعد از من بولايت علي بن ابيطالب جمع کن تا اينکه روز قيامت دو سر حوض کوثر بنزدمن آيند پس بمن وحي فرمود که يا محمدبدرستيکه قصاص من در خصوص بندگان خودپيش از آنکه ايشان را خلق کنم جاري شده و قضاي من گذرنده است تا اينکه با انقضا هلاک کنم هر که را ميخواهم و هدايت ميکنم با آن هر که را ميخواهم بدرستيکه پسر عم تو را بعد از تو وزير و خليفه تو کردم بر اهلبيت و امه تو اين فضائي است که ازمن جاري شده داخل بهشت نميشود کسيکه او را دشمن بدارد و باوي عداوت بورزد با من عداوت ورزيده و هر که اورا دوست بدارد مرا دوست داشته و اين فضيلت را براي وي قرار دادم و بتو عطا کردم اين را که يازده نفر مهدي يعني امام صاحب هدايه از صلب وي بيرون بياورم همه ايشان از ذريه تو از بطن بتول يعني فاطمه زهراء هستند آخر يازده نفر کسي است که عيسي بن مريم در پشت سرش نماز خواهد گذارد زمين را پر از عدل ميگرداند چنانچه پر از جور و ظلم گرديده و باوي خلايق را از هلاکت نجات ميدهم و باوي ايشان را از گمراهي بشاه راه هدايت مياورم و بيمن و برکت او کور را شفا ميدهم وبينا ميگردانم و بمريض شفا ميبخشم عرض کردم که اي پروردگار من اين امر کي واقع ميشود پس بمن وحي فرمود که اين در وقتي واقع ميشود که علم از ميان خلايق برداشته گردد و چهل و اذاظاهر و آشکار شود و قاريان قران بسيار شوند و علم کمياب شود و قتل بسيار و فقهائيکه هدايت کننده اند قليل باشند و فقهائيکه گمراه کننده وخائنند بسيار کردند و شاعران بسيار شوند و امتت قبرهاي خودشان را مسجد قرار بدهند و قرانها با طلا و غير آن زينت داده شود و مساجد با طلا و غير آن منقش باشند و جور و فساد بسيار شود و منکرات آشکار گردد واقفست بانها امر و از معروف نهي کردند و مردان بمردان و زنان بزنان اکتفا نمايند و امرا کافر و دوستشان قاجر وياورانشان ظالم کردند و صاحب راي از ايشان فاسق شود و نيز اين امر در وقتي واقع ميشود که سه خسف يعنيي فروبردن زمين واقع گردد و خسفي در مشرق و خسفي در مغرب و خسفي در جزيره عرب و بصره بدست مردي از اولاد تو که اتباع وي کساني باشند که مانند ملخندخراب شود و پسري از اولاد حسن بن علي خروج نمايد و دجال در مشرق از سيستان خروج کند و سفياني ظاهر گردد عرض کردم که پروردگارا بعد از من چه فتنها خواهد شد پس بمن وحي فرمود از بلاي بني اميه و فتنه که براي پسر عمم برپا خواهد نمود و از همه چيزهائيکه تا روز قيامه شدني است خبرداد و اينها را بپسرعم خويش در وقتيکه از معراج بزمين فرود آمدم وصيت کردم و خبر دادم و رسالت را بجاآوردم پس خدا را در عوض اين نعمت عظمي حمد ميکنم چنانچه پيغمبران باو حمد کردند و چنانچه همه آنچيزها که بيشتر از من بودند باو حمد کردند و چنانچه همه چيزهائيکه بعد از اين تا روز قيامه خدا آنها را خلق خواهد کردباو حمد ميکنند.