بازگشت

نجمه 01


محدث کاشاني در کتاب صافي از علي بن ابراهيم قمي از ابن عباس روايت کرده که او گفته که يکسال حج کرديم با رسول خدا حجه الوداع را پس آن حضرت حلقه باب کعبه را گرفته متوجه بسوي ما گشته فرمود آيا خبر ندهم شما را بعلامات و اشراطساعه پس نزديکترين مردم در آنوقت بانحضرت سلمان بود پس عرض کرد آري يارسول الله پس آن حضرت فرمود که از اشراط ساعه ضايع کردن نماز است و متابعت کردن شهوات است و ميل با هواي نفس است و تعظيم صاحبان مال است و فروختن دين بدنيا است پس در آنوقت دل مومن گداخته شود و در اندرون او مانند نمک در آب از آن سبب که منکر را به بيند و نتواند که آن را تغيير دهد سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من در دست او است يا سلمان در آنوقت والي گردد و مردم اميران جابر و وزير آن فاسق و عرفاي ظالم و امناي خائن پس سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من در دست او است يا سلمان پس در آنوقت خواهد بود منکر معروف و معروف منکر و خائن امين و امين خائن و کاذب را تصديق کنند و صادق را تکذيب نمايند سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من در دست او است يا سلمان پس در آن وقت مشارکت نمايد زن با مرد در تجارت و باران در غير وقت آيد و مردمان کريم را ناقص شمارند و مردمان فقير را حقير دارند و بازارها کساد شود چنانکه يکي گويد نفروختم و ديگري گويد سودي نبردم پس کسي را نبيني مگرآنکه خدا را مذمت کند سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من در دست او است يا سلمان پس در آنوقت والي شود بر ايشان گروهيکه اگر تکلم کنند ايشان را بکشند و اگر سکوت نمايد عرض و مال ايشان را نه بيني مگر خائف و ترسان و هراسان سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من دست او است يا سلمان در آنوقت آورده شود بچيزي از مشرق و بچيزي از مغرب که آيه مرا گمراه کند پس واي بر ضعفاي امت من از ايشان و واي بر ايشان از خدا رحم نکنند صغير را او احترام ننمايند کبيري را و عفو نکننداز تقصير کاري بدن ايشان ببدن انسان ماند و قلوب ايشان به قلوب شيطان سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت مردان بمردان اکتفا نمايند و زنان بزنان و و بر پسران مرد چنان غارت برند که بر دختران و کنيزان در خانه اهل ايشان و مردان بزنان شبيه شوند و زنان بمردان و زنان بر اسبهاي زين دار سوار شوند برآنها باد لعنت خدا سلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت مسجدها را طلا کاري کنند مانند بيع و کنايس و قرانها را زيور نمايند و منارها را بلند کنند و صفوف جماعت بسيار و دلهاي ايشان پر از بغض و زبانهاي ايشان مختلف سلمان عرض کردکه اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت مردان امه من بطلا زينت کنند و حرير و ديباج پوشند و پوست پلنگ بکار برند سلمان عرض کرد که اين امر واقعي خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت و با ظاهر شود و رشوه شايع گردد و دين پست شود و دنيا بلند گرددسلمان عرض کرد که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان پس در آنوقت طلاق بسيار گردد پس از براي خدا اقامه حدي نشود و بخدا ضرري نرساند و در آنوقت اغنيا حج کنند از براي نزهت و اوساط حج کنند از براي تجارت و فقراء حج کنند از براي ريا وسمعت و شهرت و در آنوقت باشند اقواميکه قران را از براي غير خدا بياموزند و آن را مزمار گيرند و بوده باشد گروهيکه نفقه کنند از براي غير خدا و اولاد زنا بسيار شود و قران رابصورت غنا خوانند و بدنيا تهافت کنندسلمان گفت اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت محارم راهتک کنند و معاصي را کسب نمايند و اشرار بر اخيار مسلط شوند و دروغ فاش شود و لجاجت ظاهر گردد وفاقه فاش شودو بلباس مباهات کنند و در غير وقت باران آيد و آلات لهو و لعب را نيکو شمارند و امر بمعروف و نهي از منکر را منکر آن کارند تا آنکه مومن در آن زمان از کنيز ذليل تر باشد و قاريان و عابدان يکديگر را ملامت کنند پس آنها باشند که در ملکوت آسمانها ايشان را از جاس و انجاس نامند سلمان گويد عرض کردم



[ صفحه 35]



که اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت رحم نکند غني بر فقير حتي اينکه سائل در ميان دو جمعه از مردم سئوال کند و نيابد کسي را که در کف او چيزي گذارد سلمان عرض کرد اين امر خواهد شد يا رسول الله فرمود آري بحق آنکسيکه جان من بدست او است يا سلمان در آنوقت ربيضه تکلم کند سلمان عرض کرد ربيضه چه چيزاست يا رسول الله پدر و مادرم فداي تو فرمود تکلم کند در امر عامه کسيکه تکلم نميکرد پس درنگ نکند بجز قليليکه زمين صدا کند صدا کردني پس هر طايفه چنان گمان کنند که اين او از ناحيه آن بوده پس مکث نمايند آنقدر که خدا خواهد پس در مکث خود مکث نمايند پس بيندازد از براي ايشان زمين فلزهاي جگر خود را که از طلا و نقره باشد پس اشاره بسوي ستونها کرد و فرمود مانند اينها و در آن روز سودي نکند طلائي يا نقره و اينست معني قول خداي تعالي که فرموده فقد جاء اشراطها الخ.