بازگشت

نجمه 07


ايضا هفتم از تکاليف عباد در ظلمات ايام غيبت تضرع و مسئلت از خداوند تبارک و تعالي است بجهه حفظ ايمان و دين از تطرق شبهات شياطين و زنادقه مسلمين که زندقه و کفر خود را پوشانيده اند بلباسي از جمله از کلمات حقه چوندانه که صياد در زير دام خوش هيئت و رنگي پنهانکندو پيوسته بان ضعفا را صيد کنند و اباطيل خود را بوسيله آنچند کلمه حقه در قلوب داخل کنند و چنان کار را بر اهل ديانت مشکل و مشتبه نمودند که راست شده وعده که صادقين عليهم السلام دادند چنانچه نعماني در غيبت خود از جناب صادق روايتکرده که فرمودبدرستيکه از براي صاحب اين امر غيبتي است که متمسک در آنغيبت بدين خود مانند کسي است که بدست خود خار درخت خاردار را بتراشد تا هموار شود آنگاه زماني اندک سر مبارک را بزير انداختند آنگاه فرمود بدرستيکه از براي صاحب اين امر غيبتي است پس هر آينه بپرهيز از خداوند در زمان غيبت و هر آينه متمسک باشد بدين خود و از اينجهه امر فرمودند بخواندن جمله از دعاها و جمله از آنها را نقل ميکنم وما از جمله بنقل سه دعاء از آنها اقتصار مينمائيم دعاي اول شيخ نعماني در



[ صفحه 27]



غيبت و کليني در کافي باسانيد متعدده روايتکردند از زراره که گفت شنيدم که ابو عبد الله عليه السلام ميفرمايد بدرستيکه از براي قائم غيبتي است پيش از آنکه خروج کند پس گفتم از براي چه گفت ميترسد و اشاره فرمود با دست خودبشکم مبارک آنگاه فرمود ايزراره و اواست منتظر و او کسي است که شک ميشود در ولادتش پس بعضي از مردم ميگويند که پدرش مرد و جاشيني نگذاشت و بعضي از ايشان ميگويد حمل بود و بعضي ميگويد که او غايب است و بعضي ميگويدکه متولد شد پيش از وفات پدرش بدو سال و او است منتظر غير اينکه خداوندخواسته که امتحان کند قلوب شيعه را پس در آنزمان بشک ميافتند مبطلون زراره گفت پس گفتم فداي تو شوم اگر درک کردم آنزمانرا کدام عمل را بکنم فرمود ايزراره اگر درک کردي آنزمانراپس بخوان ايندعا را اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک اللهم عرفني رسولک فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني آنگاه فرمود ايزراره لابد است از کشته شدن جواني در مدينه گفتم فداي تو شوم آيا نيست آنکه او را ميکشد لشکر سفياني فرمود نه و لکن ميکشد اورا لشکر بني فلان که خروج ميکند تا آنکه داخل مدينه ميشود و مردم نميدانند که براي چه آمده پس ميگيرد آنجوانرا و ميکشد پس چون او را کشت بظلم و عدوان خداوند ايشانرا مهلت نميدهد پس در آنحال منتظر فرج باشيد دعاي دوم و نيز سيد جليل ابن طاوس درکتاب مهج الدعوات روايتکرده باسناد خود از محمد بن احمد بن ابراهيم جعفي معروف بصابوني که او روايتکرده باسناد خود در ضمن حديثيکه ذکر شد درآن غيبت مهدي عليه السلام راوي گفت گفتم چکنند شيعيان تو فرمود بر شما باد بدعا و انتظار فرج پس بدرستيکه زود است زود است که ظاهر شود براي شمانشانه پس هر گاه ظاهر شد براي شما پس حمد کنيد خداوند تبارک و تعالي را و متمسک شويد بانچه براي شما ظاهر شده گفتم پس چه دعا بخوانم فرمود بگو اللهم انت عرفتني نفسک و عرفتني رسولک و عرفتني ملائکتک و عرفتني نبيک و عرفتني ولاه امرک اللهم لا اخذ الا ما اعطيت و لا اوقي الا ما وقيت اللهم لا تغيبني عن منازل اوليائک و لا ترغ قلبي بعد اذ هديتني اللهم اهدني لولايه من افترضت طاعته دعاي سيم و نيز سيد در آنجا فرموده که در خواب ديدم کسيرا که مرا تعليم مينمايد دعائيکه شايسته است از براي ايام غيبت و اينست الفاظ آندعا يا من فضل ابراهيم و ال اسرائيل علي العالمين باختياره و اظهر في ملکوت السموات و الارض عزه و اقتداره و اودع محمدا صلي الله عليه و اله و اهلبيته غرايب اسراره صل علي محمد و اله و اجعلني من اعوان حجتک علي عبادک و انصاره دعاي چهارم شيخ صدوق در کتاب کمال الدين روايتکرده از عبدالله بن سنان که گفت فرمود ابو عبد الله عليه السلام که زود است ميرسد بشما شبهه پس ميمانيد بدون نشانه و راهنما و پيشواي هدايت کننده و نجات نمييابد در آن شهر مگر کسيکه بخواند دعاي غريق را گفتم چگونه است دعاي غريق فرمود ميگوئي يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک پس گفتم يا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبي علي دينک پس فرمود بدرستيکه خداوند عز و جل مقلب است قلوب و ابصار را و لکن بگو چنانچه من ميگويم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک.