بازگشت

نجمه 03


ايضا سيم از تکاليف دعا کردن است از براي حفظ وجود مبارک امام عصر از شرور شياطين انس و جن و طلب تعجيل نصرت و ظفر و غلبه بر کفار و ملحدين و منافقين براي آن جناب که اين نوعي است از اظهار بندگي و رضا بانچه خدايتعالي وعده فرموده که چنين گوهر گران بهائيرا که در خزانه قدرت و رحمت خود پروريده و بر چهره آنحجاب عظمت و جلالت کشيده تا آنروز که خود مصلحت داند که آنجوهر ثمين را ظاهر ودنيا را از پرتو شعاع آن روشن نمايد و با چنان وعده منجز حتمي درد عاجز اداي رسم بندگي و اظهار شوق و زيادتي محبت و ثواب و رضا بموهبت کبراي خداوندي اثري ظاهر نباشد اگر چه بغايه تاکيد و تحريص فرمودند در دعا براي آن حضرت صلوات الله عليه در غالب اوقات سيد جليل علي بن طاوس در فصل هشتم از کتاب فلاح السائل فرموده بعداز ذکر ترغيب در دعاي براي اخوان که هر گاه اينهمه فضل دعا است براي برادران تو پس چگونه خواهد بود فضل دعا کردن براي سلطان تو که او سبب وجود تو است و تو اعتقاد داري که اگرنبود آن جناب نميافريد خداوند تو را ونه احدي از مکلفين را در زمان او و زمان تو و اينکه لطف وجود او صلوات الله عليه سبب است از براي هر چه که تو و غير تو درآيند و سبب است از براي خير که ميرسيد بان پس حذر کن آنگاه حذر کن از اينکه مقدم بداري نفس خود را يا احدي از خلايق را در ولا و دعاي از براي آن جناب عليه السلام بغايت آنچه ممکن شود و حاضر کن قلب خود را و زبان خود را در دعاي از براي اينسلطان عظيم الشان و حذر کني از اينکه اعتقاد کني که من اين کلام را گفتم براي اينکه آن جناب محتاج است بسوي دعاي تو هيهات که اگراينرا معتقد شوي پس تو مريضي در اعتقاد و دوستي خود بلکه اينرا گفتم براي آنچيزي بود که تو را شناساندم از حق عظيم آن جناب بر تو و احسان بزرگ او بسوي تو و بجهه اينکه هر گاه دعا کردي براي او پيش از دعا کردن براي نفس خود و براي آنکه عزيز است نزد تو نزديکتر خواهد بود به آنکه باز نمايد خداوند جل جلاله ابواب اجابترا در پيش روي تو زيرا که ابواب قبول دعا را اي بنده بستي بسبب گناهان پس هر گاه دعا کردي براي اينمولاي خاص در نزد مالک احياء و اموات اميد است بجهه آنوجود مقدس خداوند ابواب اجابترا باز نمايد پس داخلشوي تو در دعا کردن براي نفس خودو براي آنکه دعا ميکني براي او در زمره اهل فضل او و فرو ميگيرد رحمت خداوند جل جلاله مر تو را و کرم و عنايه او بتو زيرا که چنگ زدي در دعابحبل او و نکوئي که من نديدم فلان و فلانرا از کسانيکه پيروي ميکني ايشانرا از مشايخ خود که عمل کنند بانچه من ميگويم و نيافتم ايشانرا مگر غافل از مولاي ما که اشاره کردم بسوي جنابش صلوات الله عليه پس من ميگويم بتو که عمل کن بانچه ميگويم بتو که او است حق واضح و کسيکه واگذارد مولاي ما را و غافل شود چنانچه ذکر نمودي پس آنغلطي است واضح الخ و نيز در کتاب مضماردر عمل ماه مبارک فرموده بعد از ذکر ادعيه سحر که از وظيفه هر شب اينست که ابتدا نمايد بنده در هر دعا مبرور و ختم کند در هر عمل مشکور بذکر آنکه اعتقاد دارد که او نايب خداوند جل جلاله است در ميان بندگان او و بلاد او زيرا که او است قيم بانچه محتاج است باو اينصائم از طعام خود و شراب خود و غير اين از مقاصد خود از اسبابيکه متعلق است بحضرت نايب از جانب رب الارباب و اينکه دعا کند از براي آن جناب اينصائم بانچه سزاوار است که مثل آن جناب را بان دعا کنند ومعتقد شود که منت مر خدايراست و نايب او عليه السلام که چگونه او را اهل دانستند براي اينمقام و رتبه او را بلند نمودند تا باين محل و منزلت و از اينکلمات شريفه معلوم ميشود که سبب دعاي براي آن جناب يکي اداي رسم بندگي و تبعيت و وفاي حق بزرگي و جلاله است و ديگري رفع موانع قبول و اجابت و فتح ابواب لطف و عنايت است واما تفصيل و شرح دعاهاي ماثوره مختصه بانجناب که بعضي از آنها مطلق است و بعضي مخصوص بزماني پس مقداري از آنرادر اينجا ذکر ميکنيم پس هفت دعا را در آنکتاب نقل فرموده طالب آنها بانکتاب رجوع نمايد.