بازگشت

نجمه 06


توقيعي است که شيخ طوسي ره در کتاب غيبت روايتکرده بسند خود از احمد بن حسن ابي صالح خجندي که او گفته که من در طلب صاحب الزمان بودم و در اينباب شهرها را ميگرديدم و تجسس و اصرار مينمودم تا آنکه بتوسط شيخ ابو القاسم بن روح بانحضرت عريضه نوشتم ودر آنعريضه از اضطراب دل خود شکايت کرده بودم و جوابي خواسته بودم که دلم بان آرام يابد و تکليف خود را بدانم پس توقيع بيرون آمد باين نهج من بحث فقد طلب و من طلب فقد دل و من دل فقد اشاط و من اشاط فقد اشرک يعني هر کس در خصوص من تجسس کند مرا ميطلبد و هر کس مرا بيابد بديگران بنمايد و هر کس مرا بديگران بنمايد مرا بکشتن دهد و هر کس مرا بکشتن دهدمشرک گردد و مرحوم عراقي در دار السلام بعد از ذکر اين توقيع فرموده مولفگويد که مراد از اينفقرات بيان حکمت غيبت و منع خلق است از طلب رويت زيرا که طلب سبب وجدان باشد و وجدان باعث اشاعه و اذاعه و اطلاع خلق گرددو آن باعث هلاکت آن بزرگوار و نقض غرض و منافي حکمت غيبت باشد لهذا راوي گفته که چون اين توقيع را ديدم دلم آرام گرفت و مسرور بوطن خود برگرديدم.