بازگشت

نجمه 05


توقيعي است که در جواب احمد بن اسحق خارج شده چنانکه شيخ طوسي ره در کتاب غيبت روايتکرده از جماعتي از تلعکبري از احمد بن علي از اسدي از سعد از احمد بن اسحق که او گفته که بعض از اصحاب خبر داد که جعفر بن علي بمن مکتوبي نوشت که در آن خود را ستوده و مرا بامه خود دعوت نموده و گفته که منم خليفه پدرم و نزد من باشد از علم حلال و حرام و غير آن از ساير علوم آنقدر که مردم خواهند احمد گويد که چون آنمکتوب را ديدم عريضه در اينباب نوشته و مکتوب جعفر را در جوف آن گذاشته انفاذ داشتم در آن باب بر اين نهج جواب بيرون آمد که ترجمه اش اينست بسم الله الرحمن الرحيم مکتوب تو بمن رسيد ابقاک الله با آنمکتوبيکه در جوف آن گذاشته بودي و عارف بجميع آنچه متضمن آن بود با وجود اختلاف الفاظ و تکرر خطاء در آن شدم و اگر تو هم تامل کرده بودي در آن مطلع ميگرديدي بر بعض آنچه من بر آن مطلع شدم و حمد خداوندي را که پر پروردگار جهانيان است بر احسان او بسوي ما و فضل او بر ما خداوند ابا فرموده از براي حق مگر آنکه او را تمام کند و از براي باطل مگر آنکه اورا براندازد و آنخدا شاهد است بانچه ذکر شد و از براي من و بر علماء بانکه ميگويم آنرا در آنزمان که جمع شويم از براي آنروز که در آن شبهه نيست و سئوال خواهد کرد ما را از آنکه در آن اختلافداريم بدرستيکه خداقرار نداده از براي صاحب اين مکتوب بر آنکسيکه باو نوشته شده و نه بر توو نه بر احدي از خلق امامت واجب را نه طاعتي و نه ذمه را و زود باشد که بپا نکنم از براي شما ذمه را که اکتفا بان نمائيد انشاء الله ايسائل خدا تو را رحمت کند بدرستيکه خدايتعالي خلق را عبث خلق نکرده و ايشانرا خودسر نگذاشته بلکه ايشانرا خلق فرموده بقدر خود و قرار داده از براي ايشان گوشها و چشمها و دلها و عقلها بعد از آن پيغمبر آنرا فرستاده مژده دهنده و ترساننده که امر نمايندمردم را بطاعت او و نهي کنند از معصيت او و بشناسانند بمردم آنچه را که ندانند از امر دين و خلق ايشان و کتاب بر ايشان نازلکرده و ملائکه بر ايشان فرستاده که مياورند ميان ايشان و ميان آنکسيکه مبعوثکرده ايشانرا برمردم بسبب آن فضلي که قرار داده آنرااز براي ايشان بر مردم و بسبب آنکه عطا کرده بايشان از دلائل ظاهره و براهين باهره و آيات غالبه پس از ايشان کسي بود که قرار دادنش را بر او سرد و ملامه و او را خليل خود نمود و از ايشان کسي بود که با او تکلم نمود و عصاي او را اژدهائي گردانيد ظاهر کننده ادعاي او و از ايشان کسي بود که مرده ها را باذن خدا زنده ميکرد و اکمه و ابرص را شفاميداد باذن خدا و از ايشان کسي بود که او را زبان مرغان آموخت و عطا کرده شد هر چيزي را بعد از آن مبعوث فرمود محمد صلي الله عليه و اله را رحمت از براي اهل عالم و تمام کرد باو نعمت خود را و ختم نمود باو پيغمبران خود را و مبعوثکرد او را برهمه مردم و ظاهر کرد از صدق او چيزيکه ظاهر کرد از آيات و علامات اوآنچه را که بيان نمود



[ صفحه 207]



بعد از آن قبض کرد او را حميد و سعيدو قرار داد امر او را بعد از او از براي برادر و پسر عم و وصي و وارث اوعلي بن ابيطالب و بعد از او براي اوصياي از اولاد او واحدا بعد واحد که احياء کرد بايشان دين خود را و تمام گردانيد بايشان نور خود را قرارداد ميان ايشان و برادران او و بني اعمام ايشان و ذوي ارحام ايشان فرقي واضح که شناخته شد بان فرق حجت از محجوج و امام از ماموم باينکه معصوم کرد ايشانرا از گناهها و بري نمود ايشانرا از عيبها و طاهر کرد ايشانرااز چرکها و منزه گردانيد ايشانرا از بديها و قرار داد ايشانرا از خزان علم خود و محل حکمت خود و موضع سر خود و مويد فرمود ايشانرا بدلائل و اگر نه اين بود هر آينه همه مردم مساوي بودند و ادعا ميکرد امر خدا راهر کس و شناخته نميگرديد حق از باطل و عالم از جاهل و بتحقيق که ادعا نمود اين مبطل مفتري دروغگوينده بر خدا بانچه ادعا کرد آنرا نميدانم بچه حالتي که در او است اميد دارد که اين امر از براي او بانجام رسد آيا بفقهيکه در دين خدا دارد پس بخدا قسم که نميشناسد حلال را از حرام و فرق نميگذارد ما بين خطائي و صوابي آيا بعمليکه دارد پس نميداند حقي را از باطل و محکميرا از متشابه و نميشناسدحد نماز را و وقت نماز را آيا بورع خدا که در او هست پس خدا شاهد است برترک کردن او نماز واجب را در چهلروز بگمان آنکه در اينعمل شعبده بازي آموزد و شايد اينخبر بشما هم رسيده باشد و اينست خمره هاي شراب او که آنها را نصب نموده و آثار عصيان او مر خداي عز و جل را بان مشهود گرديده و ثابتشده آيا آيتي بر مدعاي خود دارد پس بياورد آيا حجتي دارد پس اقامه نمايد آيا دليلي دارد پس ذکر نمايد خداي عز و جل در کتاب خود ميفرمايد که بگو بمشرکين آنها را که از دون خدا ميخوانيد بنمائيد که از زمين چه خلق کرده اند آيا از براي ايشان شريکي در آسمانها هست بياوريد در اينباب کتابي که پيش از قرآن نازلشده باشد يا اندکي از علم اگر راست ميگويند پس تو سئوالکن تولي الله توفيقک از اينظالم آنچيزيرا که از براي تو ذکر نمودم و امتحان کن اورا سئوالکن او را از آيه از کتاب خداکه تفسير کند يا از نماز فريضه که حدود آنرا و واجبات آنرا بيان کند تاآنکه حال و مقدار او را بداني و عيب و نقص او از براي تو ظاهر گردد و خداحسب او است خداوند حق را بر اهلش حفظ فرمايد و آنرا در محل خود قرار دهد وبتحقيق که خداي عز و جل ابا فرموده است از اينکه قرار بدهد اين امر را بعد از حسن و حسين عليهما السلام در دو برادر و هر گاه خدا اذن بدهد از براي ما در قول هر آينه حق ظاهر گرددو باطل مضمحل شود و از شما منصرف گردد و من بسوي خدا رغبت کنم در کفايت و حسن ولايت و حسبنا الله و نعم الوکيل و صلي الله علي محمد و ال محمد.