بازگشت

نجمه 05


شيخ صدوق در کتاب احتجاج از ابي الحسين محمد بن جعفر اسدي روايتکرده او گفته که در مکتوبي که از شيخ ابي جعفر محمد بن عثمان عمري قدس الله روحه در خصوص جواب مسائليکه بخدمه صاحب الزمان فرستاده بودم بمن رسيد اينفقرات بود که آنچه پرسيده بود که آيا نماز کردن در وقت طلوع آفتاب و غروب آن چه حکم دارد پس اگر چنانستکه ميگويند که آفتاب از ما بين دو شاخ سر شيطان طلوع ميکند و غروب مينمايد پس بيني شيطان بهيچ چيز مانند نماز بخاک ماليده نشده پس در آنوقت نماز بکن و بيني شيطانرا بخاک بمال و اما آنچه که پرسيده بودي که ملکي بر ناحيه ما وقف ميشود و چيزي براي ما قرار داده ميگردد بعد از آن صاحبش بانمحتاج ميشود آيا تصرف او در آن چه صورت دارد جواب هر چه وقف شده و بدست وکيل و قيم تسليم نشده صاحبش در خصوص امضاء و بر هم زدن آنمخير است و هر چه که تسليم شده براي صاحبش اختيار نيست خواه صاحبش محتاج باشد و خواه محتاج نباشد و پرسيده بودي که آيا چگونه است حال آنانکه حلال ميدانند اموال ما را که در دست ايشان است و بي اذن ما تصرف ميکنند در آنها مانندتصرفشان در اموالشان جواب داده هر که اينچنين کار را بکند ملعون است و ما در روز قيامه خصم اوئيم چنانکه رسولخدا فرموده که از عترت من هر کسي حلال بداند چيزيرا که خدا حرام کرده هر آينه او بزبان من و بزبان هر پيغمبر که مستجاب الدعوه است ملعونست پس هر که بما ستم کند هر آينه در جريده کساني ميباشد که در حق ما ستم کرده اند پس لعنت خدا بر ستمکاران باد پرسيده بودي که بچه را ختنه کرده اند باز غفله اش روئيده و آن پوستي است در دور ختنه آيا بار ديگر ختنه کردن او لازم است جواب واجب است بريدن غلفه اش زيرا که زمين تا چهلروز از بول کردن کسيکه غلفه اش حفه اش را پوشيده باشد بدرگاه الهي ناله و شکايت ميکند پرسيده بودي که شخصي نماز ميگذارد و در پيش رويش تصوير و چراغ هست آيا نماز او در اينصورت جايز است زيرا که خلايق پيشتر از تو در اينخصوص اختلافکرده اند جواب اينجايز است براي کسيکه از اولاد بت پرستان و آتش پرستان است و پرسيده بودي که اراضي زراعه که براي ناحيه ما وقفکرده شده آيا به نيت چشمداشت ثواب با تقرب جستن در نزد شما جايز است کشت و زرع نمودن در آن و وضع اخراجات آن از مداخلش و صرف مابقي بناحيه جواب مر هيچ کس را حلال نيست اينکه در مال ديگري بي اذن وي تصرف نمايد پس چگونه جايز ميشود اينچنين تصرف نمودن در اموال ما هر کس بي اذن ما چنين کند هر آينه حلال دانسته چيزيرا که بر او حرام گردانيده شده و هر که چيزي از مال مابخورد هر آينه بمنزله اينست که آتش درشکمش گذاشته و بعد از اين داخل جهنم خواهد شد و سئوالنموده بودي که مردي زمين بناحيه ما وقف ميکند و بدست قيم و وکيلي ميسپارد و او بامر آن مباشر ميشود و آنرا باد مينمايد و اخراجات و مصارف آنرا از مداخلش برمي دارد و بقيه مداخل را بناحيه ما صرف ميکند جواب اينچنين عمل مر کسي را جايز است که صاحب زمين او را در سر آن قيم قرار داده باشد و غير از او



[ صفحه 203]



جايز نيست پرسيده بودي که گذراننده ورونده راه از باغ و بوستان ما ميافتدو از ميوه آن ميخورند آيا اين او را حلال است جواب خوردنش حلال و برداشتن آن حرام است در کتاب کمال الدين از محمد بن احمد شيباني او از علي بن احمد بن محمد دقاق و حسين بن ابراهيم بن احمد بن همام و علي بن عبد الله وراق در يکجا ايشان از محمد بن جعفر اسدي مثل اينرا روايت نموده در کتاب مذکور از ابو جعفر محمد بن محمد خزاعي رضي الله عنه روايت نموده او گفته که خبر داده بما ابو علي بن ابي الحسين اسدي او از پدرش او گفته که از شيخ ابو جعفر محمد بن عثمان عمري قدس روحه بي آنکه سئوالنمايم توفيقي بمن رسيد بسم الله الرحمن الرحيم لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعين علي من استحل من اموالنا درهما يعني لعنت خدا و همه ملائکه و بني آدم بر کسي باد که از اموال ما يک درهم حلال بداند ابو الحسين اسدي گويد بخاطرم چنين خطور نمود که اينحکم در حق کسي است که يکدرهم از مال ناحيه حلال بداند نه در حق کسي است که از آن بخورد و ليکن حلال نداند و در پيش خود گفتم که اينحکم در حق آنکسي است که مطلق حرام را حلال بداند جاري است خواه مال امام و خواه غير آن اختصاص ندارد بکسيکه مال امام را حلال ميداند پس بنابر اين امر حجت رابر ديگران چه فضيلت و زيادتي ميباشد پس سوگند ياد ميکنم بانخدائيکه محمد را براستي براي بشارت بسوي خلايق فرستاده هر آينه بعد از آن بان توقيع دوباره نگاهکردم ناگاه ديدم که توقيع گرديده و بهمان نهج شده که در دل من بود بسم الله الرحمن الرحيم لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعين علي من اکل من مالنا درهما حراما يعني لعنت خدا و همه ملائکه و خلايق بر کسي باد که از مال ما يکدرهم بوجه حرام بخورد ابو جعفر محمد بن محمد خزاعي رضي الله عنه گفته که ابو علي بن الحسين اسدي اين توقيع را درآورد بما نشانداد حتي بان نگاه کرديم و آنرا خوانديم.