بازگشت

نجمه 04


ايضا شيخ طبرسي در کتاب احتجاج گفته که محمد بن عبد الله حميري در سال سيصد و هشتم هجري نيز بخدمه صاحب الزمان صلوات الله عليه مکتوبي نوشت و در آنچند مسئله سواي اينمسائل پرسيده بود بدين نهج نوشته بسم الله الرحمن الرحيم اطال الله بقاک و ادام عزک و کرامتک و سلامتک واتم نعمه عليک و زاد في احسانه اليک و جميل مواهبه لديک و فضله عليک و جزيل قسمه لک و جعلني من السوء کله فداک و قدمني قبلک ان قبلنا مشائخ و عجائز يصومون رجب منذ ثلثين سنه و يصلون شعبان و رمضان و روي لهم بعض اصحابنا ان صومه معصيه يعني خدا عمرت را طولاني و عزت و کرامت و سعادت و سلامت را دائمي گرداند و نعمتش را برتو تمام کند و احسانش را بتو و بخششهاي نيکوي خود را در نزد تو و تفضلش را بر تو و بزرگ قسمتهاي خويش را براي تو بيفزايد و مرا در همه بلاها و بديها فداي تو گرداند و مرا بعوض تو بميراند بدرستيکه در نزد ما پاره پيران و پاره زنان پير هستند که سي سال و بيشتر است ماه رجب را روزه ميگيرند و روزه آنرا بروزه ماه شعبان و رمضان متصل ميکنند و بعضي اصحاب مابراي ايشان روايت نموده که روزه ماه رجب معصيت است آن حضرت بدين نسق جواب داده قال الفقيه يصوم منه اياما الي خمسه عشر يوما ثم يقطعه الا ان يصومه عن الثلاثه القايه للحديث ان نعم شهرالقضاء رجب يعني فقيه گفته که از ماه رجب تا پانزده روز روزه مي گيرد بعد از آن روزه را قطع ميکند مگر اينکه از بابت قضاي سه روزه که روزه آن فوتشده بگيرد زيرا که حديث در اينباب وارد شده و آن اينست که ماه رجب ماهي است براي قضا کردن روزه فوتشده و سئوالنموده بود که مرد در محمل نشسته و برف بسياري هست بقدر قامه يکمرد و ميترسد از اينکه اگر از محمل فرود آيد به برف فرو رود و بسا ميشود که برف بسبب سستي از هم ميپاشد و بجهه کثرت و سستي آن براي وي ممکن نميشود که قدري از برف را



[ صفحه 200]



بپائين بخواباند و هموار گرداند يا در اينصورت براي او جايز است اينکه نماز واجب يا در محمل بجا آورد و ما چند روز چنين کرده ايم آيا اعاده آنها بر ما واجب است يا نه آن حضرت جواب بدين نسق فرموده بودند لاباس به عند الضروره و الشده يعني در وقت ضرورت و شدت بان باسي نيست و مسائل سئوال نموده که شخصي به پيشنماز در حال رکوع ملحق ميشود و رکوع را با امام ميکند و آنرا يکرکعت حساب مينمايد و بعضي اصحاب ما گفته که اگرآنشخص تکبير را که امام پيش از رکوع ميگويد نشنود نميتواند اينرا يک رکعت حساب نمايد آن حضرت جواب فرمودند اذالحق مع الامام من تسبيح الرکوع تسبيحه واحده اعتد بتلک الرکعه و ان لم يسمع تکبيره الرکوع يعني اگر آنشخص باب تسبيح يعني سبحان الله از تسبيحات رکوع مانده بامام لاحق شود هر آينه يکرکعت حساب مينمايد هر چند که تکبير رکوع را نشنيده باشد و سئوال نمود که مردي نماز ظهر را گذارد و بنماز عصر شروع کرده وقتيکه دو رکعت که از آن بجا آورده بود يقين نمود که نماز ظهر را دو رکعت گذارده آيا در اينحالت چه بايد بکند آن حضرت جواب داده انکان احدث بين الصلوتين حادثه يقطع بها الصلوه اعاد الصلوتين و اذا لم يکن احدث حادثه جعل الرکعتين الاخيرتين تتمه لصلوه الظهرو صلي العصر بعد ذلک يعني اگر در ميان دو نماز کاريکرده که نماز را قطع ميکند هر دو نماز را اعاده مينمايد و اگر اينچنين کاري نکرده اند و رکعت را که گذارده تتمه نماز ظهر حساب ميکند و عصر را بعد از آن بجا مي آورد و سئوال نموده که آيا کسانيکه اهل بهشت شدند ميزايند و تناسل براي ايشان ميباشد يا نه جواب داده ان الجنه لا حمل فيها للنساء و لا ولاده لاولاده علي الصوره التي يريد کما خلق آدم عيره يعني در بهشت براي زنان آبستن شدن و زائيدن و ازاله بکارت يا حايض شدن و نفاس و مشقت و محنت که بسبب طفوليه است نميباشد و در بهشت است هر آنيچيزيکه دلها ميخواهند و ديدها بان لذت ميبرند چنانکه خدايتعالي فرموده پس وقتيکه مومن در بهشت بچه ميخواهد هر آينه خدايتعالي او را بهمانصورتيکه آنمومن خواسته ميافريند بي آنکه زن باو آبستن شود و بزايد چنانکه آدم رابراي عبرت يافتن خلايق بدين نهج آفريد و سئوال نموده که مردي زني را در عوض اجرت معينه تا وقت معين متعه نموده و مدتي از آنوقت معين باقي مانده آنگاه مرد باقي مدت را بزن بخشيده و سه روز پيش از بخشيدن آنمدت زن حيض ديده آيا در اينصورت جايز است اينکه زن بعد از پاک شدن از حيض بمردديگر در عوص اجرت معينه متعه شود يا اينکه صبر نمايد تا حيض آينده را به بيند پس آن حضرت جواب بدين نهج فرموده تستقبل حيضه غير ذلک الحيضه لان اقل العده حيضه و طهاره تامه يعني بايد بغير از اينحيض حيض ديگر را به بيند زيرا که اقل اينعده يکحيض و طهر تمام است بمحض ديدن حيض دويم عده اش تمام ميشود و سئوال نموده که آيا شهاده کسيکه برص يا جذام يا افليج دارد بحسب شرع مقبولست يا نه زيرا که بما روايت شده که ايشان بر آنانکه صحيحندو اين امراض را ندارند امامه نميتوانند بکنند جواب بدينطريق داده انکان ما بهم حادثا جازت شهادتهم و انکانت ولاده لا تجوز يعني اگر اين امراض بعد از ولادت حادث شده و برايشان عارض گشته هر آينه شهادتشان ممضي خواهد بود و اگر در حين ولادت در ايشان بوده هر آينه شهادتشان مقبول نخواهد شد و سئوال نموده که آيا براي مرد تزويج کردن دختر زنش راجايز است يا نه جواب داده انکانت ربيت في حجره لا يجوز و ان لم يکن و بيت في حجره و کانت امه من غير عياله فقد روي انه جايز يعني اگر آندخترر در آغوش او تربيت يافته و بزرگ شده هر آينه تزويج او براي آنمرد جايز نيست و اگر در آغوش او تربيت نيافته و در ايام بچه گي او از جمله عيال آنمرد نبوده هر آينه چنين روايت شده که تزويجش جايز است و سئوال نموده که مردي دختر دختر زنيرا يعني نواده او را براي خود تزويج کرده آيا جايز است بعد جده اش را يعني خود آنزن را تزويج کند يا جايز نيست جواب داده قدنهي عن ذلک يعني اينچنين کاري نهي شده و سئوال نموده که مردي از مرد ديگر هزار درهم ادعا نموده و بنيه عادل بمدعاي خود اقامه نموده و نيز پانصد درهم بموجب سند تمسک عليحده ازاو ادعا کرده و او را بر اينمدعي نيزبينه عادل هست و نيز سيصد درهم بمقتضاي تمسک ديگر از او ادعا نموده و بر اين مدعا نيز بينه عادل دارد و تمامي وجه اينسه تمسک هزار درهم ميباشد علاوه بر هزار درهميکه اول ادعا نموده و مدعي عليه در جواب گويدکه وجيه اين تمسک هزار درهم است و مدعي گفته اينرا انکار ميکند آيا در اينصورت هزار درهم يکبار برذمه او علاقه ميگيرد يا دوبار چنانکه اقامه بينه نموده و در اينسه تمسک قيد نشده که اين پانصد درهم و سيصد درهم از بابت آنهزار درهم است آن حضرت جواب داده يوخذ من المدعي عليه الف درهم وهي التي لاشبهه فيها و ترد اليمين في الالف الباقي علي المدعي فان نکل فلاحق له يعني از مدعي عليه يکهزار درهم گرفته ميشود و اينهمان هزار درهم است که در آنشبهه نيست و در هزار درهم باقي قسم مدعي رد ميشود اگر او از قسم نکول نمايد هر آينه او را حقي نميباشد و سئوال نموده آيا جايز است گذاشتن تربت قبر مطهر جناب سيدالشهداء صلوات الله عليه با ميت در قبرش يا جايز نيست جوابداده يوضع مع الميت في قبره و يخلط بحنوطه انشاء الله يعني آن تربيت را باميت در قبرش بايد گذاشت و بايد با حنوطش مخلوط نمود انشاء الله و سئوال نموده که از صادق بما چنين روايتشده که آن حضرت بر آزار کفن اسمعيل پسرش بدين نهج نوشت اسمعيل يشهد ان لا اله الا الله آيا ما را هم جايز است اينکه مانند آنرا با تربت قبر مطهر امام حسين يا غير آن بنويسم جواب داده يجوز ذلک يعني اينجايز است و سئوال نموده آيا جايز است اينکه کسي از تربت امام حسين سبحه بسازد و با آن تسبيح سبحان الله بگويد و آيا در آن فضيلت هست جواب داد يسبح به فما من شي ء من التسبيح افضل منه و من فضله ان الرجل ينسي التسبيح و يديه السبحه فيکتب له التسبيح يعني جايز است اينکه با آن ذکر بکند و هيچ چيز از تسبيح گفتن با آن افضل نيست و از جمله فضيلتهاي اينست که اگر مرد ذکر را فراموش کند و سبحه را در دست بگرداند هر آينه ثواب ذکر براي او نوشته ميشود و سئوال نموده که آيا سجده بر مهريکه از تربت حضرت سيدالشهداء ساخته ميشود جايز است و آيا در آن فضيلت هست جوابداده يجوز ذلک و فيه الفضل يعني جايز است و در آن فضيلت هست و سئوال نموده که شخصي قبور ائمه را زيار نميکند آيا سجده کردنش بر قبور مطهره جايز است يا نه و آيا جايز است براي کسيکه در نزد قبور مطهره نماز ميگذارد اينکه در پشت آنها ايستاده و قبر را در سمت قبله بيندازد يا اينکه در سمت بالاي سر و يا در سمت پائين پا بگذارد و آيا جايز است اينکه در پيش روايستاد قبر را به پشت سرش بيندازد و نماز بکند يا جايز نيست



[ صفحه 201]



جواب داده اما السجود علي القبر فلا يجوز في ناقله و لا فريضه و لا زياره و الذي عليه العمل ان يضع خده الايمن علي القبر و اما الصلوه فانها خلقه ويجعل القبر امامه و لا يجوز ان يصلي بين يديه و لا عن يمينه و لا عن يساره لان الامام صلي الله عليه لا ينقدم عليه و لا يساوي يعني اما سجده بر قبر پس جايز نيست نه در نافله و نه در فريضه و نه در زيارت آنچه که عمل بر آن جاري شده اينست ه صورت راستش را بر قبر مطهر بگذارد و اما نماز بايد در پشت سر قبر بکند و قبر را در پيش بيندازد و جايز نيست گذاردن آن در جانب پيش رو و بالاي سرو پائين پا زيرا که از امام پيش نميتوان افتاد و با وي برابر هم نميتوان افتاد و برابر نميتوان ايستاد و سئوال نموده که آيا براي شخصي جايز است اينکه در اثناي فريضه يا نافله سبحه را در دست بگرداند جواب داده يجوز ذلک اذا خاف السهو و الغلط يعني اين جايز است در صورتيکه از سهو و غلط کردن در شمار رکعتها بترسد و آنها را با تسبيح بشمارد و سئوالنموده آيا در وقت ذکر جايز است گردانيدن تسبيح با دست چپ يا جايز نيست جوابداده يجوز ذلک و الحمد لله يعني جايز است اينچنين کردن و حمد مرخدا را باد و سئوالنموده که از فقيه در خصوص فروختن موقوفات حديثي وارد شده اگر وقف براي جماعتي و اولاد ايشان نسلا بعد نسل شده باشد و صاحبان وقف بر فروختن آن اتفاق نمايدو اين فروختن هم براي ايشان اصلح باشد آيا در اينصورت جايز است خريد آن از بعضي ايشان اگر همه ايشان در يکجا نفروشنده و پرسيده بود که آنکدام وقف است که بيع آن جايز نيست جواب بدين نهج داده از اکان الوقف علي امام المسلمين فلا يجوز بيعه و اذا کان علي قوم من المسلمين فليبع کل قوم ما يقدرون علي بيعه مجتمعين ومتفرقين انشاء الله يعني اگر وقف بر امام مسلمانان شده است پس جايز نيست فروختن آن و وقفيکه بر طايفه باشد ازمسلمانان هر آينه انشاء الله جايز است اينکه هر قوم بفروشند وقفي را که بر فروختنش قادر باشند خواه يکجا بفروشند و خواه حصه حصه و سئوالنموده که آيا محرم را جايز است اينکه بجهه مرض باد عرق بزير بغلش مردار سنگ با توتيا بگذارد يا جايز نيست جواب داد جايز ذلک يعني اين جايز است و سئوالنموده اگر کوريرا در حالت بينائي شاهد گرفته باشد بعد از آن نابينا شود و خطش را نه بيند که بشناسد تا شهادت نمايد آيا شهادتش جايز است و توفيق با خداست يا نه و اگر اينکور شهادتش را ذکر کند آيا باشهادت وي شهادت ميتوانکرد يا نه آن حضرت بدين نهج جوابداده اذا حفظ الشهاده و حفظ الوقت جازت شهادته يعني اگر اصل ماجرا و وقت آنرا بخاطرداشته باشد هر آينه شهادتش جايز است و سئوالنموده که شخصي زمين زراعه يا چهارپائي وقف ميکند و شاهد ميگيرد که من اينرا وقف کردم و فلانشخص را وکيل وقف قرار دادم بعد از آن وکيل وفات مييابد يا اينکه وکالتش بر هم ميخوردو ديگري دري جاري متولي وقف ميشود آيا جايز است اينکه آنشاهد براي اين شخص که قائم مقام وکيل اول است شهادت نمايد اگر اصل وقف براي يکنفر باشد يا جايز نيست جوابداده لا يجوز غير ذلک لان الشهاده لم تقم للوکيل و انما قامت للمالک و قد قال الله تعالي و اقيموا الشهاده لله يعني غيراين جايز نيست بايد بوفقيت وقف باسم وکيل ثاني شهاده نکند زيرا که شهادت براي وکيل بر پا نشده بلکه براي مالک وقف بر پا شده و حال آنکه خدايتعالي فرموده که شهادت را براي خدا بر پا داريد و سئوالنموده که در خصوص دو رکعت آخري روايت بسيار وارد شده پس بعضي چنين روايه کرده که در آنها خواندن حمد تنها افضل است آيا فضيلت براي کدام يکي است از آنها تا بان عمل کنيم جواب بدينطريق داده قد نسخت قرائه ام الکتاب في هاتين الرکعتين التسبيح و الذي نسخ التسبيح قول العالم عليه السلام کل صلوه لا قرائه فيها فهي جذاع الا للعليل او من يکثرعليه السهو فيتخوف بطلان الصلوه عليه يعني خواندن حمد در ايندو رکعت تسبيحات اربعه را منسوخ کرده و چيزيکه تسبيحات را نسخ نموده فرموده عالم است که هر نمازيکه حمد در آن خوانده نشود بي خير و بريده است مگر مريض و کثير السهو که ميترسد از اينکه اگر حمد بخواند سهو کند يا مرضش شدت يابد پس نمازش باطل گردد و سئوالنموده که در ميان ما براي درد گلو رب جوز ساخته ميشود و ساختن آن بدينطريق است که جوز ترا پيش از آنکه مغزش منعقد گردد ميچينند و نرم ميگويند و فشار داده آبش را ميگيرند و صاف ميکنند و ميجوشانند تا اينکه نصفش برود و يکشبانه روز ميگذارند ميماند بعد از آن بر بالاي آتش ميگذارند و بر هر شش رطلي يکرطل عسل ميريزند و ميجوشانند و کف آنرا ميگيرند و از نوشادر و شب يماني و آندوائي است معروف سفيد و شفاف و بزردي مايل و سريع الانکسار و بد بو ميباشد و در بسياري از خواص مانند زاج است نرم کوبيده با آن آب خيسانيده ميشود و يکدرهم زعفران نرم کوبيده در آن ريخته ميشود بعد از آن جوشانيده کف آنرا ميگيرند و ميپرند تا وقتکه مانند عسل غليظ گردد بعد ازآن از روي آتش برداشته ميگذارند سرد ميشود آنگاه مياشامند آيا آشاميدن آن جايز است يا نه جواب داده اذا کان کثيره يسکر او بغير فقليله و کثيره حرام و آنکان لا يسکر فهو حلال يعني اگر کثير آن مست کند يا تغيير حال احداث نمايد هر آينه قليل و کثيرش هردو حرام ميباشد و اگر کثيرش مست نميکند حلال است و سئوال نموده که مرديرا کاري در پيش ميافتد نميداند کردن آن مصلحت هست يا نه پس دو انگشتر برميدارد و بر يکي مينويسد نعم افعل يعني آري بکن و در ديگري مينويسد لا تفعل يعني مکن بعد از آن چند بار استخير بالله ميگويد بعد از آن بانگشترها متوجه ميشود و يکيرا برميدارد و هر چه که در آن نوشته شده بانعمل ميکند آيا اينچنين کردن جايز است يا نه آيا بان عمل بايد کرد يا ترک بايد نموده آيا مانند استخاره است يا استخاره کردن است با رقعه ها و نماز و سئوالنموده که نماز جعفر طيار بن ابيطالب در کدام يکي از اوقات آن گذارده شود افضل است و آيا در آن قنوت هست و بر تقديريکه باشد در کدام رکعت است از آن جوابداده افضل اوقاتها صدر النهار من يوم الجمعه ثم في اتي الايام شئت و اي وقت صليتها من ليل او نهار فهو جايز و القنوت فيها مرتان في الثانيه قبل الرکوع و الرابعه يعني افضل اوقات ان اول روز جمعه است بعد از آن در هر روز از روزها که بخواهي و در هر وقت خواه شب باشد و خواه روز آنرا بجا آوري جايز است و قنوت در آن دوبار است يکي در رکعت دويم و ديگري در چهارم پيش از رکوع و سئوالنموده که مردي از مال خود چيزي بيرونکرده در کناري بگذارد بقصد آنکه آنرا بمردي از برادران ديني خود بدهد بعد از آن در ميان خويشان محتاجي مييابد آيا ميتواند آنمال را به کسي که نيت کرده بودند هد و بخويش خود صرف نمايد جواب داده يصرفه الي ادناهما و اقربهما من مذهبه فان ذهب الي قول العالم لا يقبل الله



[ صفحه 202]



الصدقه و بين اقربائه ذو رحم محتاج فليقسم بين القرابه و بين الذي نوي حق يکون قد اخذ بالفضل کله يعني آنرااز آندو نفر بهر يکي که مذهبش بمذهب از نزديکتر است صرف ميکند و اگر بخواهد بقول عالم عمل نمايد که خدا صدقه او را قبول نميکند در حالتيکه از ميان خويشان صاحب صدقه فقير و محتاج است هر آينه بايد آنرا در ما بين خويشانش و آنکسيکه نيت کرده بود قسمت نمايد تا اينکه هر دو فضيلت را دريابد و سئوالنموده که اصحاب ما در خصوص مهر زن اختلافکرده اند بعضي از ايشان گفته اند که چون مرد بزن دخول نمود مهرش ساقط ميشود و بر او چيزي نيست و بعضي گفته اند که آن در دنيا و آخرت بر ذمه شوهر لازماست يا اين چگونه است و چيست آنکه در اينباب لازم است جوابداده انکان عليه بالمهرکتاب فيه دين فهو لازم في الدنيا و الاخره و انکان عليه کتاب فيه ذکر الصدقات سقط اذا دخل بها و ان لم يکن عليه کتاب فاذا دخل بها سقط باقي الصداق يعني اگر باسم شوهر تمسکي باشد که مهر در آن بعنوان دين نوشته شده هر آينه در ذمه شوهر در دنيا و آخرت لازم است و اگر باسم او مکتوبي باشد که صداقها در آن نوشته شده هر آينه مهرش در وقتيکه او دخولنموده ساقط ميشود و اگر باسم او مکتوب نباشد هر آينه بقيه مهر در وقتيکه باو دخول کرد ساقط ميگردد و سئوالنموده که از صاحب عسکري روايتشده که از آن حضرت پرسيده شد که آيا نماز در لباس خزيکه باو بر خرگوش و آن پشم نرمي است که در جوف پشم زبر ميباشد ممزوج شده چه صورت دارد و از آن حضرت توقيع درآمده که جايز است و نيز از آن حضرت روايتشده که آن جايز نيست آيا بکدام يکي از ايندو امر عمل کنيم جواب بدين نهج داده انما حرم في هذه الاوبار و الجلود معافا ما الاوبار وحدها فحلال و قد سئل بعض العلماء عن قول الصادق لا يصلي في الثعلب و لا في الارنب و لا بالثوب الذي لصق ببدنه فقال انما عني الجلوددون غيرها يعني حرام بودن نماز در اين وبرها و پوستها وقتي است که با هم باشند و اما تنها وبرها پس نماز در آنها حلال و جايز است چنانکه از بعضي علماء پرسيده شد از معني قول صادق که نماز در روباه و لباسيکه بر بدن او چسبيده جايز نيست آنعالم در جواب نوشت که مراد صادق پوست روباه است نه غير آن يعني نماز در پوست روباه جايز نيست و سئوالنموده که در اصفهان پاره پارچها ميبافند که بانهاعتابيه ميگويند و از ابريشم خام و ابريشم پوشيده رنگارنگ بافته شده آيانماز در آن جايز است يا نه جواب داده لا يجوز الصلوه الا في ثوب هداه او لحمه قطن او کتان يعني نماز جايز نيست مگر در لباسيکه در آن تار و پودپنبه يا کتان است و سئوالنموده که آيا در مسح پاها بکدام يکي ابتدا بايد کرد يا اينکه بهر دو پا با هم بايد مسح کشيد جواب داده بمسح عليهماجميعا معافان بدء باحديهما قبل الاخري فلا يبتدء الا باليمين يعني جايز است بهر دو پا با هم مسح کشد و اگر بخواهد که بمسح يکي پيش از ديگري ابتدا نمايد بايد ابتدا نکند مگر بپاي راست و سئوالنموده که آيا گذاردن نماز جعفر طيار در سفر جايز است يا نه جواب داده يجوز فلک يعني جايز است و سئوالنموده که اگر کسي درتسبيح جناب فاطمه زهراء سهو نمايد تکبير از سي و چهار بگذرد بعد از آن بخاطرش افتد آيا بسي و چهار برميگردديا اينکه از سر بايد بگيرد و اگر سبحان الله را بگويد تا دانه شصت و هفتم آيا بايد بشصت و ششم برگردد در اينباب تکليف چيست جواب داده اذ امهافي التکبير حتي تجاوز اربعا و ثلثين عاد الي ثلاثه و ثلثين و يبني عليها و اذ امها في التسبيح فتجاوز سبعا و ستين تسبيحه عاد الي ست و ستين و بني عليها و اذا جاوز التحميد مائه فلا شي ء عليه يعني هر گاه در تکبير سهو نمايد حتي از سي و چهار بگذرد بسي و سه برميگردد و بنابر اين ميگذارد و هر گاه در سبحان الله سهو نمايد و بدانه شصت و هفت بگذرد بشصت و ششم بايد برگردد و بنا را بر آن ميگذارد و اگر الحمد لله از دائه صدم بگذرد حرجي بر او نمي باشد.