بازگشت

نجمه 10


علامه مجلسي در ذيل باب رجعت فرموده ايبرادر بعد از آنکه براي تو توضيح و تمهيد نمودم تو را چنان ن گمان نميکنم که شک بکني در اعتقاد نمودن برجعتي که جماعه شيعه در همه اعصار برآن اجماع نموده و در ميان ايشان مانند آفتاب در نيم روز مشهور گشته حتي آنرا در ميان خود نظم کرده و با آنها در همه شهرها بر مخالف حجه آورده اند و مخالفان در اينباب بشيعه تشنيع نموده نسبت عيب داده اند و آنرا در کتابها و تصنيفات خود نوشته اند از جمله ايشان رازي و نيشابوري و غير ايشان است و کلام ابن ابي الحديد در خصوص توضيح مذهب طايفه اماميه در اينباب پيشتر گذشت و اگر از طولدادن که بيفائده است بيم نداشتم هر آينه بسياريرا از سخنان ايشان مجد تواتر رسيده در احاديثيکه نزديک بصد حديث است که در اينباب صريحند و آنها را بيشتر از چهل نفر وکمتر از پنجاه نفر از ثقات عظام و علماء اعلام در مولفات خود که بيشتر از پنجاه جلد است روايت نموده اند مانند ثقه الاسلام کليني و صدوق محمدبن بابويه و شيخ ابو جعفر طوسي و سيدمرتضي و نجاشي و کشتي و عياشي و علي بن ابراهيم و



[ صفحه 182]



سليم هلالي و شيخ کراجکي و نعماني و صفار و سعد بن عبد الله و ابن قولويه و علي بن عبد الحميد و سيد علي بن طاوس و پسرش که صاحب کتاب زوايد الفوائد ست و محمد بن علي بن ابراهيم و فرات بن ابراهيم و مولف کتاب التنزيل و التحريف و ابي الفضل طبرسي و ابيطالب طبرسي و ابراهيم بن محمد ثقفي و محمد بن عباس بن مروان و برقي و ابن شهرآشوب و حسن بن سليمان و قطب راوندي و علامه حلي و سيد بهاء الدين علي بن عبد الکريم و احمد بن ادريس بن سعيد و حسن بن علي بن ابي حمزه و فضل بن شاذان و شيخ شهيد محمد بن مکي و حسين بن همداني و حسن بن محمد بن جمهور اعمي که مولف کتاب واحده است وحسن بن محبوب و جعفر بن محمد بن مالک کوفه و طهر بن عبد الله و شاذان بن جبرئيل و صاحب کتاب فضائل و مولف نسخه کتاب عتيق و مولف کتاب خطيب و غير ايشان از مولف آنکتابهائيکه در نزد ما است و مولف آنها را با تعيين نميشناسيم از اينجهه اين احاديث را در اينباب بايشان نسبت نداديم هر چندکه بعضي از آنها در آنکتابها مذکور است و اگر رجعت کذائي که بدين نهج روايتشده به حد تواتر نرسيده پس در کدام چيز ادعاي تواتر ممکن ميباشد بااينکه همه شيعيان آن را خلفاء عن سلف روايتکرده اند چنانستکه هر که در امثال اين مدعي شک ميکند هر آينه او در خصوص ائمه دين مبين شک کرده و ليکن اظهار آن در ميان مومنان براي وي ممکن نميشود از اينجهه براي خراب نمودن ملت قويمه و طريقه مستقيمه بسبب ذکر پاره چيزها مانند استبعادات فلاسفه و تشکيکات ملحدان که عقول ضعيفه بي خردان آنها را با سرعه قبول ميکنند حيله و تزوير ميکنند يريدون ليطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره المشرکون يعني ايشان ميخواهند که با اين سخنان سست و غلط نور خدا را خاموش کنند خدا نورخود را تمام و کامل کننده است هر چندکه مشرکان آنرا ناخوش بدارند و براي فزوني محکم نمودن اينمدعي ذکر بکنيم نامهاي بعضي را از آنانکه به بر پا داشتن اساس اينمدعي متعرض شده و در اينباب کتاب تصنيف نموده يا بر منکران دليل او حجه آورده و با مخالفان مخاصمه و مجادله نموده سواي چيزهائيکه پيشتر در ضمن اخبار مذکور گرديد و خدا توفيق دهنده و ياري کننده است پس از جمله ايشان احمد بن داود بن سعيد جرجاني است شيخ در کتاب فهرست در مدح او گفته که او راست کتاب متعه و رجعت و از جمله ايشان حسن بن علي بن حمزه بطائني است و نجاشي از جمله کتابهاي او کتاب رجعت را شمرده و از جمله ايشان حسن بن سليمان است چنانکه اخبار گذشته را ازاو نقلکرديم و اما ساير اصحاب پس ايشان رجعت را در کتابهائيکه در خصوص غيبت قائم تصنيف نموده اند ذکر کرده و رساله عليحده براي آن تاليف ننموده اند و بسياري از ارباب کتب که از اصحاب ما هستند هر يکي کتاب عليحده در خصوص غيبت تاليف نموده و حال آنکه پيشتر شناختي آنانرا که رجعت را روايتکرده اند از بزرگان اصحاب و اکابت وحدثان بوده اند آنچنانيکه در جلالت ايشان شک و ريب نيست مرحوم علامه عليه الرحمه در خلاصه الرجال در خصوص شناسانيدن ميسر بن عبد العزيز و بولاء آل محمد چنين مدح کرده اند که او از آنان است که در رجعت مجاهده خواهند کرد و در آنکتاب است که مولفگويد که گفته شد که معني کلام اينست که ميسر بن عبد العزيز بعد از مردنش با قائم بدنيا برميگرددو با او در راه خدا جهاد ميکند و اظهر در نزد ما آنست که معني کلام اينست که او با مخالفان مجادله ميکند و در خصوص حقيقت رجعت بر ايشان حجه ودليل اقامه مينمايد و علامه مزبور درحق اليقين بعد از اينکه اياب و اخبارداله بر حقيقت رجعت را نقل نموده فرموده است و شک نيست در آنکه اصل رجعت في الجمله متواتر است بالمعني وکسيکه شک کند در آن ظاهرش آنست که حشرقيامه را نيز منکر باشد و امريکه بنصوص متواتره ثابتشده باشد بمحض استبعادات و وهم انکار آن کردن محض بيديني است و از خصوصيات که در بعضي از روايات شاذه وارد شده جزم نميتوانکرد اما انکار نيز نبايد کرد و اختلاف در خصوصيات آن باعث اين نميشود که اصلش را انکار کنند چنانچه در بسياري از خصوصيات حشر و نشر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان و غير اينها اختلاف در اخبار واقع شده است و اين باعث آن نميشود که اصلش که ضروري ديني است کسي انکار کند و خلاصه اين آنست که رجعت بعضي از مومنان و بعضي از کافران و نواصب و مخالفان متواتر است و انکارش موجب خروج از دين تشيع است نه خروج از دين اسلام و رجعت حضرت امير المومنين و حضرت امام حسين نيز متواتر است يا قريب بتواتر و در ساير ائمه نيز احاديث صحيحه معتبره بسيار وارد شده است و اگر متواتر نباشد بمرتبه رسيده است که اذعان بايد کرد و انکار نبايدکرد اما خصوصيتهاي اينرجعتها معلوم نيست که آيا با ظهور حضرت حجه در يکزمان خواهد بود يا پيش خواهد بود يا بعد خواهد بود و از بعضي از احاديث ظاهر ميشود که ترتيب زمان امامت رجعت خواهند کرد و شيخ حسن بن سليمان قائلشده است بانکه هر امامي زمان امامتي دارد و زمان مهدي بودني دارد در حضرت صاحب الامر اول که ظاهرميشود زمان امامه او است و بعد از رجعت آباء گرام خود باز آن حضرت رجعت خواهد کرد و باينوجه تاويلکرده است آنحديثرا که از ما بعد از امام دوازدهم عليه السلام دوازده مهدي است و اينقول اگر چه بعيد از صواب نيست اما مجمل اقرار کردن و تفصيلش را هم بعلم ايشان رد کردن احوط است.