بازگشت

نجمه 06


و سيد بن طاوس ره در کتاب طرايف گفته که مسلم در صحيح خود در اوايل جزو اول باسناد خود تا بجراح بن مليح روايت نموده او گفته که از جابر شنيدم که مي گفت در نزد من هفتاد هزار حديث هست که همه آنها از باقر است همه آنهارا ترک کرده اند بعدازآن مسلم در صحيح خود باسناد خويش تا بمحمد بن عمر رازي روايتکرده او گفته که از حريز شنيدم ميگفت که از جابر جعفي چيزي ننوشتم زيرا که او برجعت معتقد بود ابن طاوس رحمه الله بعد از اين نقل گفته که نگاه کنيد خدا شما را رحمت کند که اينجماعه چگونه بر خودشان حرام کرده اند منتفع شدن را با هفتاد هزار حديث که از پيغمبر خودشان روايتشده با روايت امام محمد باقر که از بزرگان اهل بيت است آنچنان اهلبيتي که رسولخدا خلايق را مامور نموده که بايشان چنگ بزنند بعداز آن اکثر و اغلب مسلمانان با همه ايشان زنده گردانيدن پاره مردگانرا در دنيا روايت نموده اند و نيز حديث زنده کردن خدا مردگانرا در قبرها براي سئوال نکرين روايت نموده اند و روايت آنها که در خصوص اصحاب کهف بودپيشتر گذشت و در قرآن خودشان است اين آيه که متضمن زنده گردانيدن مردگان است الم تر الي الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم حاصل معني آيه بارها مذکور گرديد و از اين جمله قصه هفتاد نفر است که در خدمه حضرتموسي ايشانرا صاعقه گرفت و قصه عزير و قصه آنانکه عيسي بن مريم ايشانرا زنده گردانيد و حديث جريح که اجماع بر صحت آن قائم شده و حديث آنانکه خدايتعالي ايشانرا در قبرها براي سئوال نکرين زنده ميگرداند پس چه فرق است در ما بين اينها و آن احاديثيکه اهلبيت و شيعيان شان در خصوص رجعت روايتکرده اند و جابر در اينباب چه گناه و تقصير دارد که حديثش از درجه اعتبار ساقط گردد.