بازگشت

نجمه 13


در کتاب مذکور ازسعد او از ابن عيسي او از يقطيني او از حسين بن سفيان او از عمرو بن شمر او از جابر بن يزيد او از صادق روايت نموده که آن حضرت فرمود که مر عليرا در روي زمين روآوردني و رجعتي است باپسرش امام حسين با بيدق خود رو مياورد تا اينکه انتقام او را از بني اميه و معويه و از آنانکه بجنگ او حاضر شده بودند بگيرد بعد از آن خدايتعالي در اينروز ياران خود را ازاهل کوفه سيهزار نفر و از ساير مردم هفتاد هزار نفر بسوي بني اميه ميفرستد و در صفين با ايشان مانند دفعه اول ميجنگند حتي همه ايشانرا بقتل ميرسانند و احدي را از ايشان باقي نميگذارند که خبر ببرد بعد از آن خدايتعالي ايشانرا زنده ميگرداند و بشديدترين عذابها ايشانرا با فرعون و آل فرعون مبتلا ميگرداند بعد از آن براي آن حضرت رجعتي ميباشد با رسولخداحتي آن حضرت خليفه روي زمين ميشود و ائمه عليهم السلام عمال و واليان او ميباشند و خدايتعالي او را آشکارا مبعوث مينمايد پس عبادت و بندگي او در روي زمين آشکارا ميباشد چنانکه بخدا در روي زمين در خفيه عبادت نمودبعد از آن صادق آل محمد فرمود آري امير المومنين دوباره بدنيا رجوع خواهد فرمود بعد از آن با دست مبارکش اشاره نمود که آن حضرت چند برابر اين بدنيا رجوع خواهد نمود خدايتعالي سلطنت همه اهل دنيا را از روزيکه دنيا را آفريده تا روز فاني شدن آن به پيغمبر عطا ميفرمايد تا اينکه وفانمايد بانچه که در کتاب خود در حق آن حضرت وعده نموده چنانکه فرموده و يظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون يعني آن حضرت را بر همه دينها غالب ميگرداند هر چند که مشرکان آنرا ناخوش بدارند و در کتاب مذکور از سعد او از موسي بن عيسي او از خالد بن يحيي روايت نموده اوگفته که بخدمه صادق عرض کردم که آيا ابو بکر را رسولخدا صديق ناميد فرمود بدرستيکه وقتيکه ابو بکر با آن حضرت در غار بود آن حضرت فرمود بدرستيکه من کشتي عبد المطلب را ميبينم که در دريا گم شده در تلاطم است ابو بکر عرض کرد که آيا کشتي را



[ صفحه 172]



به علت اشتباه چاپي متن اصلي در دسترس نمي باشد.



[ صفحه 173]



به علت اشتباه چاپي متن اصلي در دسترس نمي باشد.



[ صفحه 174]



بخدا سوگند ياد ميکنم هر آينه دنيا باخر نميرسد تا وقتکه رسولخدا و علي در تويه با هم جمع شوند پس در آنجا آبياري ميکنند و مسجدي بنا ميکنند که براي آندوازده هزار در ميباشد و ثويه نام جائي است در کوفه و خبري است که ايضا در آنکتاب آنرا روايت نموده از هاشم بن خلف او از ابراهيم بن اسمعيل بن يحيي بن سلمه بن کهيل او از پدرش او از سلمه بن کهيل او از مجاهد او از ابن عباس او از رسولخدا که آن حضرت در خطبه حجه الوداع بيان فرمودند که هر آينه طايفه عمالقه را با لشکر بقتل خواهم رسانيد جبرئيل عرض کرد يا رسول الله چنان بگو که طايفه عمالقه را من بقتل خواهم رسانيد با علي آن حضرت فرمود که ايشانرا من بقتل ميرسانم با علي بن ابيطالب.