نجمه 09
ايضا مي فرمايد که حساب همه خلايق در روز قيامة با منست و اين مضمون در زيارت جامعه مذکور است و حسابهم عليکم حساب خلايق با شما است و اينمعني را ابن ابي الحديد نظم نموده و اليه في يوم المعاد حسابنا و هو الملاذلنا غدا و المفزع يعني حساب ما در روز قيامه با اميرالمومنين است و او است در فردا يعني روز قيامه ملجاء و پناه ما و منم صاحب تدبيرها و زيرکيها و منم موذن يعني دابه و منم قسمت کننده دوزخ و خازن بهشت ها و صاحب اعراف و منم امير مومنان و آقاي متقيان و آيت گذشتگان و توضيح اين فقره چنانستکه آيت در اينجا بمعني علامه و معجزه است و حاصل معني اينست که منم آيت و معجزه انبياي گذشته چونکه آن حضرت امامت و ولايت خويش را با معجزات قاهره اثبات کرد بعد از آن انبياء و اوصياي گذشته را تصديق نمود لهذا بمنزله آيات و معجزات ايشان گرديد زيرا که نبوت و وصايت ايشانرا ثابت نمود چنانکه با معجزه ثابت ميشود يا اينکه ميگوئيم که امثال همه معجزات انبياي گذشته از آن حضرت صادر گرديد پس آن حضرت بمنزله آيات و معجزات ايشان است پس بنابراين حمل آيت بر آن حضرت از راه مبالغه ميباشد بعد از آن ميفرمايد که منم زبان نطق کنندگان يعني زبان آنانکه بحق گويا هستند چونکه حق بامداد و افاضه آن حضرت بزبان حق گويان جاري ميباشد لهذا آن حضرت بمنزله زبان ايشان است و منم خاتم اوصياء و وارث انبياء و پيغمبران و خليفه پروردگار عالميان وراه راست پروردگار خود منم ترازوي عدل اعمال بندگان در روز قيامه و منم حجه بر اهل آسمانها و زمينها و چيزهائيکه در ميان آنها است و منم آنکه خدايتعالي در ابتداء آفرينش شماباو بر شما حجت گرفت و منم شاهد خلايق در روز قيامه و منم آنکه علم مرکها و بلاها و قصه ها و علم قران ونسيهاي خلايق را دانسته ام و حفظ نمودم آيات معجزات پيغمبران را که کافران بايشان استخفاف و اهانت نمودند آنچنانيکه محافظت دين و شريعت بودند يعني معجزات ايشانرا حفظ نمودم نگذاشتم که کافران و منافقان آنها راضايع و باطل کنند و منم صاحب عصا و ميسم مراد از ميسم مهري است که آن رابر پيشاني کافر ميزنند هذا کافر بر پيشانيش نوشته ميشود و بر پيشاني مومن ميزند هذا مومن در آن نقش ميگيرد و منم آنکه در حکم منست ابرهاو رعدها و برقها و تاريکيها و روشنيها و بادها و کوهها و درياها و ستاره ها و آفتاب و ماه و منم حصاريکه از آهن است و منم فاروق امه يعني فرق گذارنده در ميان حق و باطل و منم هدايت کننده خلايق و منم آنکه عدد همه چيز را شمرده ام بعلم خدا آنچنان علميکه خدا آنرا در من وديعه گذاشته و بسر خدا آنچنان سريکه خدا آنرا به پيغمبر خود سپرده و آن حضرت هم بمن سپرده و منم آنکه داد بمن و بخشيد پروردگار نام و کلمه و حکمت و فهم و علم خود را بکروه مردم به پرسيد از من پيش از آنکه نيابيد مراپرودگار من تو را شاهد ميگيرم و از ظلم ظالمان و دشمنان بتو استغاثه ميکنم و از تو استعانت و استمداد ميطلبم و حول و قوه نيست مگر با خدائيکه بلند پايه و برزگ است و حمد ميکنم مر خدا را در حالتيکه بامرش پيرو هستم در تفسير عياشي از صالح بن ميثم روايت کرده او گفته که از باقر عليه السلام معني قول خداي عز و جل را پرسيدم و له اسلم من في السموات والارض طوعا او کرها يعني آنانکه در آسمانها و زمين ميباشند از صميم قلب با اکراه اسلام مياورند آن حضرت در جوابم فرمود که ظهور و تحقق تاويل اين آيه در وقتي است که علي ميفرمايد که منم اولي از همه خلايق بمضمون اين آيه و اقسموا بالله جهد ايمانهم لا يبعث الله من يموت بلي وعدا عليه حقاولکن اکثر الناس لا يعلمون تا قول خداي تعالي کاذبين يعني کافران با جدو جهد بخدا سوگند ياد کردند که هر آينه او هرگز مردگانرا در روز رجعت زنده نخواهد گردانيد خداوند عالم بمقام تکذيب ايشان آمده ميفرمايد که آري زنده نخواهد کرد اينوعده است که بر خداي بمقتضاي حکمش لازم است اينکه آنرا ظاهر و متحقق گرداند و بان وفا نمايد تا اينکه مطيع را ثواب دهد و عاصي را عقاب نمايد وليکن بسياري از خلايق بسبب انکار خدا و نبوت انبياء بصحت اينمدعي معتقد نيستند با اينکه جهت حکمت را در اين زنده گردانيدن نميفهمند از اينجهه بان معتقد نميشوند پس خداي تعالي مردگان را زنده ميگرداند تا اينکه حق را در خصوص آنچيزيکه منکران و کافران در آن اختلاف ميکنندد براي ايشان ظاهر و آشکار گرداند تا اينکه بدانند که در اين مدعا دروغگويان بوده اند پس گفته اميرالمومنين که منم اولي از همه خلايق بمضمون اين آيه از اينراه است که تاويل آيه در رجعت است و صاحب رجعتهاي چند هم اميرالمومنين است.