بازگشت

نجمه 05


ايضا اميرالمومنين ميفرمايد که من صراط خدايم صراط بمعني طريقست مراد از طريق خدا شريعت او است چون همه احوال و افعال آن حضرت مطابق شريعت غر است لهذا اطلاق صراط خدا بر او صحيح ميباشد چنانکه در دعاي ندبه وارد شده و لو لا انت يا علي لم يعرف المومنين و کان بعده هدي من الضلال و نوررا من العمي و حبل الله المتين و صراطه المستقيم يعني جناب رسول خدا ميفرمايد که يا علي اگر تو نباشي هر آينه بعد از مومنان شناخته و از ديگران تميز نمييابند و آن حضرت بعد از رسول خدا هدايت کننده بود خلايق را از گمراهي و نور بخشاي ديدهاي کوران و ضلالت و ريسمان محکم خدا و راه راست او بود و اينمعني بنابر ظاهر است و بعد از تامل و تدقيق نظر گوئيم که آن حضرت هم طريق خداست بسوي خلق است بسوي خدا و بيان اينمقصد موقوف است بتمهيد مقدمه چندي بدانکه خداوند واهب العطايا مفيض يعني فيض دهنده و مخلوقات مستفيض يعني اخذ کننده اند و در ميان مفيض و مستفيض ناچار است از مناسبتي و ملائمتي زيراکه اگر مفيض و مستفيض بهيچ وجه من الوجوه با هم مناسب نداشته باشد هر آينه وصول فيض از مفيض بمستفيض محال و ممتنع ميباشد و چون که خداوند يگانه در نهايت تجرد و مخلوقات در غايت تعلقند پس از اينجهه با هم مناست و ملائمت ندارند اين التراب و رب الارباب لهذا در وصول فيوضات از خداوند کردگار بمخلوقات ناچار است ازواسطه که مرا و را جنبه تجردي باشد وجنبه تعلقي يعني از يکجهتي مجرد و بيعلاقه باشد و از جهه



[ صفحه 167]



ديگر صاحب علاقه بجنبه تجردش از مبدءفياض اخذ کند و بجنبه تعلق بمخلوقات رساند و اينچنين واسطه نيست مگر اميرالمومنين زيرا که او ولي مطلق و از ساير مخلوقات بمبدء نزديکتر است زيرا که او اول مخلوقي است که از مشيت الهي صادر گشته چنانکه رسول خدافرموده اول ما خلق الله نوري انا و علي من نور واحد يعني اول چيزيکه خداآفريده نور منست من و علي از يکنوريم و لازم ايندو معني اينست که همين واسطه آن حضرت باشد نه غير او زيرا که اينواسطه بايد فوق همه مخلوقات شود واين باولي مطلق بودن و اقرب بودن آن حضرت بمبدء منافات دارد پس آن حضرت بجنبه نورانيتش بمبدء مناسبت و با جنبه جسمانيت با مخلوقات پس اي عزيز بايد دانستکه آن مولا در امور معاش ومعاد عباد طريق خدا است بسوي خلق باينمعني که خداوند چون بسبب اولاد معصومين او عليهم السلام ساير مخلوقات را آفريد و بايشان روزي داد و ساير امور و معاش را براي ايشان مهيا ساخت و تکاليد اصويه و فروعيه وظاهريه و باطنيه خود را بايشان ببندگان خود رسانيد و نيز آن مولا درمقبول بودن اعمال عباد طريق خلقند بسوي خدا باينمعني که بولايت ايشان وتبري نمودن از دشمنانشان و به پيروي نمودن بايشان توحيد و طاعه بندگان مقبول درگاه معبود بحق ميشوند چنانکه در زيارت جامعه باينمدعي تصريح شده من اراد الله يدابکم يعني هر که بخواهد که با اعمال صالحه بدرگاه الهي تقرب بجويد بايد بشما ابتدا نمايد و طريق اعمال را از شما اخذ کند و در مقام بندگي خود را بشما بسپارد در ظاهر با اقرار و عمل و در باطن با اعتماد و اعتقاد پس ائمه هم طريق خداوند بسوي خلق و هم طريق خلقند بسوي وي و بعضي از علماء ذکر نموده که در هيچ جاي قران صراط ذکر نشده مگر اينکه مراد از آن ائمه است و اخبار در اينخصوص بحد تواتر رسيده اين آيه را هم من باب تمثيل ذکر نموده ان هذا صراطي مستقيا فاتبعوه يعني بدرستيکه اينراه راست منست بان تابع شويد پس مراد از صراط مستقيم دراين آيه ائمه است عليهم السلام.